خبرنگار مهر که در میان خیل عظیم نمازگزاران مسجد نبوی، اینک خود را در حیاط شریف این مسجد در برابر آن گنبد سبز یافته است، می داند که مردمانی از سرزمین دوستی و در خیابان بین الحرمین مدینه به دنبال آدرسی از مردان و زنان قبیله مهربانی و کرم می گردند و براین باور است که این مردم پس از سیراب شدن از خوان نبوی اینک برای پیود زدن رشته محبت دلشان به دنبال گم شده ای در جای دیگر می گردند.
هر چه از حرم نبوی دورتر می شوی احساس غریبی بیشتری به تو دست می دهد و آنگاه که در کنارت مردمی با شانه های لرزان و چشمانی اشکبار حدیث وصل می خوانند، تو خود را سبکبال به ائمه بقیع می رسانی و تلاش می کنی همراه خیل مشتاقان خاندان نبوت با نغمه های دلتنگی مردمی همراه شوی که اینان بغض و محبت را با هم به بازار شوریدگی آورده اند و متاع دوستی را خریدارند.
* در مسیر راه به طرف بقیع یاد مردم، دوست و همسایه، خانواده، همکار و آنان که سفارش کرده اند لحظه ای تو را آرام نمی گذارد و همیشه دیدار اول از لحظات سخت و بعضا جانکاه آدمی است که می خواهدهم طلب کند و هم به وصال جان و دل برسد و هم صیقل روح بخورد و پیام مردم دور سرزمین محبت را برساند.
*در خیال و عقیده ما بقیع قطعه ای از بهشت است که شرافتش به گلهای باغ فاطمی است که همیشه سبز و پرفروغ جاودانه تاریخ شدند اما راهزنان و سیاهی پرستان همیشه در شبه جزیره کوشیدند روشنی آنها را نبینند و تا آنجا که می توانند طریق دوستانشان را سد کنند و موانع بتراشند و در برخی مواقع دلهای عشاق را بترسانند و بلرزانند که مبادا کورسوی ضلالت آنها خاموش شود و مردم دلداده طریق مستقیم ولایت و امامت بر مدار دعوت الهی صراطی حقیقی را برگزینند.
* راهروی حیاط به پشت پنجره های بقیع را می توان قدم سرای حسرت نام نهاد که مردان و زنان دلگشته چراغ هدایت ، بغض در گلو و آه حسرت در دل آرام آرام به سویی قدم بر می دارند که تو گویی اوراق تاریخ ورق می خورد و حوادث خود را نمایان می سازد.
* در صبحدمان هر روز، بقیع از مردمانی پذیرایی می کند که هزاران هزار ارادات و دل شوریده به همراه دارند و در بازار محبت و اخلاص متاع " حب اهل بیت " می خرند و در جان خود ذخیره می کنند تا در مواقع تنگ از آن بهره مضاعف کنند ولی عرضه حال و انتقال پیام شیفتگی از دوردستها امان آدمی را می برد و عنان از کف می دهد و تو کافی است دمی گوش جان به کلام همراهانت بسپاری تا بدانی راز این همه عشق به خاندان اهل بیت در چیست.
* پشت پنجره های بقیع روزنه هایی به داخل تو را راهنمایی می کند. از هر کجای پنجره که می نگری یک صحنه بیشتر از همه تو را می کشاند و آن قطعه ای از خاک بقیع است که کانون نگاه همه است و در سمت راست ورودی در بقیع همانند آهن ربا دلبران را مجذوب خود ساخته است و این خلاصه به مردم ما نمی شود بلکه تضرع و خلوص مردم شبه قاره و مشرق دور تا آفریقا و مسلمانان آمریکا و اروپا را نیز چنین به توقف وا می دارد.
* اصحاب لشگر سیاهی در همه جا پراکنده اند و تو را از هر گونه صدا و ندایی پرهیز می دهند تو گویی در این سرزمین همیشه باید سکوت کرد و صداها را تا حد ممکن خاموش ساخت. اینجا فریاد و یا ندای دل نیز باید با سمفونی خفقان سروده شود.
* گرچه مردم چفیه قرمز به سر ، ماموریت یافته اند تا ضمن شبهه افکنی در ارادت مردان قبیله مهربانی رشته محبت افراد را بگسلند اما هزار هزار و تا میلیون و میلیارد رشته محبت تافته در تار و پود محبان اهل بیت گسستنی نیست و این را از صبح دم بقیع تا شبانگاهان که ستاره پر نور مدینه سوسو می زنند تو می توانی در پشت پنجره و زیر پله های قبرستان بقیع ملاحظه کنی.
هر که بقیع را از روی نقشه می خواند خیل عظیمی از افراد صدر اسلام و نامهای آشنا را به ذهن متبادر می کند ولی همه شاهدان این محل پاک می بینند که قطب راهنمای همه عاشقان چگونه ناگفته اما دیدنی در هنگام ورود و در قسمت راست با چهارسنگ چشم را مجذوب می کند و اینجاست که اوراق دل در قالب برگ نوشته ای دعا و التجاء خود را بروز می دهد.
* غروب بقیع نیز با پرکشیدن اشعه های طلایی خورشید بر فراز منابع نور و هدایت اگر چه پایانی بر تابش خورشید است اما همه می دانند که خورشید نیز منتظر طلوع دوباره خود در هر صبحگاهان در سایه همیشه نورانی ائمه بقیع است.
نظر شما