در باب مشکلات پژوهش در ایران زمین سخن بسیار رفته است. این سخنان از جهت کمی چنان و چندان زیاد هستند که عده ای را بدین جایگاه رهنمون ساخته که تصریح کنند دیگر سخن گفتن در این باره کافی است و باید اقدامات عملی برای بهبود این وضعیت انجام شوند.
نمی توان از پژوهش سخن گفت و از کارکرد و کاربرد آن بسادگی گذشت. یکی از مشکلاتی که برای نظام حاکم بر پژوهش در ایران زمین ذکر کرده اند این است که پژوهش در دیار ما از نظام عرضه و تقاضا پیروی نمی کند. پژوهش در بیشتر کشورهای غربی بدان جهت صورت می گیرد که نظام اقتصادی بجد به دنبال استفاده از دستاوردهای آن برای بهبود وضعیت خود است اما در کشور ما نسبت و رابطه اقتصاد و پژوهش چنان مطلوب نیست. به همین جهت عده ای بر این نظرند که مشکل اصلی پژوهش در ایران این نیست که پژوهش صورت نمی گیرد بلکه بدین نکته بر می گردد که این پژوهشها کاربرد و کارکردی در اقتصاد و جامعه و فرهنگ ندارند.
شکی نیست که ما هم مانند هر جامعه دیگر با مسائلی روبرو هستیم. این مشکلات از جدیترین مسائل نظری تا مشکلات عینی ای چون آلودگی و ترافیک را در بر می گیرند. پرسش این است چند نهاد در ایران به دنبال دانشگاهها و مراکز پژوهشی رفته اند که در این مسائل پژوهشهای آنها را به کار گیرند. از سوی دیگر چند نهاد پژوهشی بجد قصد داشته اند که به مسائل و مشکلات عینی و انضمامی جامعه پاسخ گویند. به نظر عده ای تا این مشکل عدم ارتباط بخش پژوهش با صنعت و اقتصاد و در یکی سطح رابطه پژوهش با کل جامعه و فرهنگ حل نشود مشکل پژوهش همچنان باقی خواهد بود و خود را با چهره های متفاوتی به ما نشان می دهد.
هرچیزی اخلاقی دارد و در این میان پژوهش هم واجد اخلاق و منشی است. گستره اخلاق پژوهش به اندازه ای گسترده است که حتی نکته ذکر شده در اول این مقال را نیز می توان در آن گنجانید. یعنی این نکته که پژوهش باید کاربردی داشته باشد مجزا از اخلاق پژوهش قابل طرح و بسط نیست. در این میان البته می توان به مواردی دیگر هم اشاره کرد که مولفه های اخلاق پژوهش را نشان می دهند.
پاره ای از این موارد بدین قرارند: دوری از جزمیت و پیش داوری در پژوهش، توسل به جدیدترین روشها برای بهبود پژوهش، استفاده از دستاوردهای افراد دیگری که در کار پژوهش در موضوع مورد نظر واجد آثار و یا تألیفاتی هستند، تأکید بر اینکه پژوهش انجام شده تحولی ایجاد کند، رعایت امانت در آموزه هایی که از دیگر مولفان و موثران اخذ شده، توجه وافر به صراحت و دقت در انتقال معارف، توسل به گونه ای شک گرایی سالم برای بهبود معرفت و دوری از شک گرایی یا جزم گرایی افراطی و عاقبت داشتن و شوق و علاقه در انجام و ارائه پژوهش.
به این فهرست می توان مواردی دیگر را نیز اضافه کرد اما توجه به همین موارد نشان می دهد که ما تا رسیدن به مقامی درخور در زمینه اخلاق پژوهش راهی بس طولانی و دشوار را پیش رو داریم. مـتأسفانه حتی ادبیات ما در زمینه اخلاق پژوهش هم قوی و فربه نیست و ما واجد آثاری جدی – چه تأیف و چه ترجمه – در حوزه اخلاق پژوهش نیستیم.
نظر شما