به گزارش خبرنگار مهر، لس آنجلس تایمز اعلام کرد لورمن از این نوع فیلمسازی به عنوان "ضیافت سینما" یاد میکند؛ جشنهایی بصری و داستانی که درام، رومانس و کمدی را به تماشاگر پیشنهاد میدهد و حس انتقال به یک دنیای دیگر را به او منتقل میکند. به عبارت دیگر: یک فیلم حماسی.
"استرالیا" با بازی نیکول کیدمن و هیو جکمن، عامدانه به نوعی از فیلمسازان و فیلمها ـ به عنوان مثال دیوید لین و "لورنس عربستان" و جان فورد و "جویندگان" ـ ارجاع میدهد که به سینما ابعادی فراتر از زندگی دادند؛ نوعی سینمای حماسی که فیلمسازان یا استودیوها دیگر حتی سعی نمیکنند به آن نزدیک شوند.
هیو جکمن در صحنهای از فیلم حماسی "استرالیا"
لورمن 46 ساله اعتقاد دارد ترس، بدترین دشمن این ژانر بوده است. او میگوید: ترس از پول و ترس از ابعاد کار. فروش چنین فیلمی آسان نیست. در عصر مدرن بازاریابی فیلمی وابسته به یک ژانر، فیلمی که شما را بخنداند، به گریه بیندازد و مدهوش کند، کاری آسان نیست. این متعلق به دورانی است که سینما، بزرگ و بسیار شجاع و بسیار بسیار تمامعیار بود.
کیدمن در "استرالیا" نقش اشرافزادهای بریتانیایی را بازی میکند که در آغاز جنگ جهانی دوم وارث مزرعهای در استرالیا میشود. پس از آنکه زمینداران رقیب میکوشند زمین او را تصاحب کنند، زن برای هدایت هزاران حیوان در سفری به سراسر کشور با گلهداری زمخت با حضور جکمن همراه میشود.
با دیدن "استرالیا" میتوان حدس زد لورمن متاثر از چه فیلمهایی بوده است. صحنههای هدایت گله در این فیلم که از چهارشنبه پیش در آمریکا اکران شد، یادآور چشماندازهای وسترن "رود سرخ" هوارد هاکس 1947 و فیلم استرالیایی "گلهرانان" 1946 است.
این ایده که شخصیت کیدمن در فیلم مزرعهای بزرگ را به ارث میبرد، از داستان تگزاسی "غول" جرج استیونس، 1956 گرفته شده و ارتباط شخصیتهای کیدمن و جکمن رابطه اسکارلت اوهارا و رت باتلر در "بربادرفته" 1939 را تداعی میکند.
وقتی صحبت از سینمای حماسی میشود، بخصوص سینمایی که در تاریخ و ماجرا ریشه دارد، استاد مسلم، دیوید لین است. فیلمسازان معاصر مانند مارتین اسکورسیزی، استیون اسپیلبرگ، اد زوئیک و لورمن به دفعات از تاثیر لین و فیلمهای حماسی کلاسیک او نظیر "پل رودخانه کوای"، "لورنس عربستان" و "دکتر ژیواگو" بر سینمای خود گفتهاند.
جوزف مکبراید، مورخ سینما مکالمه خود با پیتر اوتول را به یاد میآورد که ستاره "لورنس عربستان" در آن با اشاره به ماندگاری فیلمهای حماسی لین گفت: راز موفقیت لین در فیلمهای حماسی این بود که این فیلمها بیشتر داستانهای شخصی درباره گروهی کوچک از آدمها هستند که واقعا به آنها اهمیت میدهید و باید آنها را بشناسید.
اوتول ادامه داد: اما همین داستانهای شخصی چیزی بزرگتر در خود دارند. آنها بخشی از یک رویداد بزرگ هستند و این چیزی است که فیلم حماسی را میسازد. این فیلمها به آدمهایی مشخص میپردازند، اما بیانگر کل جامعه یا بخشی بزرگ از جامعه هستند.
یک رسم قدیمی
البته، حماسه سابقهای به اندازه داستانسرایی دارد که نمونه آن "گیلگمش" و "ایلیاد" و "اودیسه" هومر است. تاریخ فیلم حماسی در سینما به سال 1912 و روایت ایتالیایی "کجا می روی؟" 1912 باز میگردد.
"تولد یک ملت" فیلم 1915 دیوید وارک گریفیث درباره جنگ داخلی آمریکا، اولین فیلم حماسی آمریکایی بود. فیلمهای حماسی عموما تاریخی هستند و اغلب جنگ یا دیگر مقاطع تاریخی پرآشوب را به تصویر میکشند.
آکادمی اسکار نیز در تمام این سالها عاشق فیلمهای حماسی بوده که نشانه آن اعطا جوایز اسکار بهترین فیلم به کلاسیکهایی مانند "بربادرفته"، "بن هور"، دو فیلم اول "پدرخوانده"، "از آفریقا"، "رقصنده با گرگها"، "فهرست شیندلر"، "دلاور"، "بیمار انگلیسی"، "تایتانیک" و "ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه" است.
اما، در چند سال اخیر این داستانهای دور از دسترس درباره رومانس، شکوه و منظره، سخت توانستهاند در چشماندازهای سینمایی وابسته به تماشاگران نوجوان برای خود جایی پیدا کنند. گروهی از منتقدان نیز اعتقاد دارند بعضی از فیلمسازانی که به طرف سینمای حماسی رفتهاند، جلوههای رایانهای را جایگزین احساسات واقعی کردهاند.
راجر ابرت در نقدی بر فیلم سال 2001 "پرل هاربر" نوشت: واژه حماسی مترادف با بودجه زیاد است، اما آنچه با دیدن "لورنس عربستان" درمییابید این است که "حماسی" بودن نه به هزینه یا روند پیچیده تولید بلکه به اندازه ایدههاست. "آگیره، خشم خداوند" ورنر هرتسوگ به لحاظ هزینه تولید با "پرل هاربر" قابل مقایسه نیست، اما "آگیره" یک فیلم حماسی است و "پرل هاربر" نیست.
لنارد مالتین، مورخ و منتقد سینما، نیز اعتقاد دارد با وجود انبوه فیلمهای وابسته به جلوههای ویژه، تماشاگران همچنان میخواهند با امواج احساسات همراه شوند. او میگوید: موفقیت بسیار زیاد "تایتانیک" نشان داد مردم همچنان به فیلمهای حماسی علاقه دارند. تصور میکنم مردم حتی در این دوران پستمدرن و آلامد نیز خیلی عوض نشدهاند. فیلمسازان بدبینتر از تماشاگران هستند.
نظر شما