به گزارش خبرگزاری مهر، پایگاه اطلاع رسانی "کانترپانچ" در انگلیس با اشاره به واقعه بمبئی نوشت: تروریسم اخیر تبعات سیاسی نیز دربرداشته است که شاید از استعفای وزیر کشور هند فراتر برود. شاید یکی از آنها تاثیر منفی بر انتخابات عمومی سال 2009 هند باشد. شاید هند شاهد یک سری خشونت ها بین مسیحیان و هندوهای افراطی از یکسو و مسلمانان ازسوی دیگر هم باشد که می تواند از پیامدهای وقایع خونین بمبئی باشد. هند با همسایه قدیمی اش یعنی پاکستان مناقشات و اختلاف نظرهایی داشته است. حملات شهر بمبئی باعث شده است تا روابط این دو همسایه تا حدی دچار تنش شود.
البته باراک اوباما رئیس جمهور جدید آمریکا اولویت را رسیدگی به اقتصاد آمریکا اعلام کرده و می خواهد در آغاز کار خود درماه ژانویه سال 2009 به آن بپردازد. وقایع اخیر در هند او را با چالش بزرگ دیگری مواجه کرده است. بهبود وضعیت در عراق دیگر دلیل قانع کننده ای برای کاهش سطح نیروهای آمریکایی درخاورمیانه و تمرکز بیشتر بربازسازی اقتصادی آمریکا و رسیدگی به اوضاع افغانستان نیست .
واقعیت آن است که بحران های متعددی در فلسطین، عراق، افغانستان، پاکستان و هند و حتی فراتر از مرزهای هند بروز کرده است. راه حل هایی که دولت بوش به عنوان بخشی از جنگ با تروریسم دراین مناطق جهان بکار برده بود اوضاع را وخیم تر کرده است. اشتباهات بوش باعث شده بسیاری از مردم جهان از دولت وی رو برگردانند.
این حس قوی دردل ساکنان خاورمیانه و جنوب آسیا پدیدار شده که خشونتها ریشه دربی عدالتی ها و شرمساری ها و از خودبیگانگی ها داشته است. وقتی وضعیت به بی ثباتی کشیده می شود بحرانهای ناحیه ای بهم مرتبط و به فاجعه ای مبدل می شوند. زنجیره وقایع درسالهای اخیر نشان داده که بسیاری از مشکلات بهم مربوط می شوند و یک معضل عمده را ایجاد می کنند.
درنوار غزه یک و نیم میلیون فلسطینی درمحاصره قراردارند و با کمبود مواد غذایی و سوخت و دارو مواجه اند. وضعیت ساکنان غزه آنها را به یاس و ناامیدی کشانده است و مردم مایوس ممکن است دست به هر کاری بزنند. باید به وضعیت این عده رسیدگی کرد تا به مرحله ای نرسند که کنترل آنها دیگر غیرممکن شود .
ازمیان برداشتن مشکلات در خاورمیانه و جنوب آسیا و درغرب نیاز به همکاری و تلاش مشترک آمریکا، روسیه و کشورهای منطقه ای دارد. سوریه، ایران، ترکیه، مصر، عربستان، پاکستان، هند و چین از جمله کشورهایی هستند که می توانند درحل این مشکلات نقشی را ایفاء کنند.
زمان آن فرا رسیده است که آمریکا محدودیت هایی را برای اسرائیل تحمیل کند. اوباما گفته است که مشتاق مذاکره با ایران است. در افغانستان و پاکستان نیز آمریکا باید مذاکراتی توام با احتیاط با طالبان آغاز نماید. اسرائیل هم باید با سوریه به گفتگو بپردازد. با درنظر گرفتن تحولات سیاسی درنوار غزه امتناع از مذاکره با حماس بی معناست. پس از حل مشکل فلسطین می توان به سایر مسائل پرداخت. بررسی تحولات عراق پس از خروج نظامیان آمریکایی از آن کشور، همکاری با ایران برای از میان برداشتن مشکلات درعراق و افغانستان امری حیاتی است .
اما به هر میزان دولت آمریکا به سمت افراط گرایی و تندروی کشیده شود شانس موفقیت در این راه یعنی کسب حمایت تهران از تلاشهای صلح آمیز درعراق و افغانستان هم کمتر می شود. از سوی دیگر همکاری با سوریه نیز برای پیشبرد روند صلح درخاورمیانه و پیشرفت درروند سیاسی در لبنان امری اجتناب ناپذیر بشمار می آید.
بحران در مثلثی که سه کشور افغانستان ، پاکستان و هند را شامل می شود دارای جنبه های مشترک و مشخصی است. طالبان گروهی است بومی درنواحی مرزی پاکستان و افغانستان که محو آن بسادگی امکان پذیر نیست. اما اگر آمریکا برای بررسی عقاید و نظرات متخصصان و تحلیلگران منطقه ای از خود تمایل نشان دهد و شرایط موجود نیز به نحو مطلوبی تغییر کند می توان امید به تاثیر گذاری بر طالبان داشت. تقریبا سه دهه است که آمریکا خود را به شدت درافغانستان و پاکستان درگیر کرده. آمریکا تاکنون در جنگ علیه طالبان و القاعده نقشی کلیدی را در این دو کشور داشته است ولی امروز واشنگتن نیازمند تغییر این رویه است و باید به جای شرکت درجنگ، درایجاد ثبات و بازسازی پاکستان و افغانستان نقشی ایفاء کند.
نظر شما