خبرنگار مهر که صبح روز عید بزرگ همقدم با خیل زائران الهی با درخشش خورشید عزم سرزمین منا کرد اینک می داند که گام آخر هجران و دوری رو به پایان است و بازگشت به محضر جانان هر دقیقه نزدیک و نزدیکتر می شود ولی به امر الهی توقفی سه روزه با لذتی جان افزا نیاز است تا بازگشتی شکوهمند به حرم امن الهی تو را فرا بگیرد و بدانی که حضرت احدیت برای تکمیل حلقه بندگی مراتب کمال درونی و بیرونی را به بنده آموخته است.
* بهجت و سرور عید نه فقط به جهت انجام عمل قربانی که خود لذت و عروجی لایوصف است. شادیهای پی در پی سرودن تعظیم و تکریم رب و پس زدن هر آنچه غیر اوست می تواند پرده هایی از صحنه های زیبای دعوت رحمان باشد که حضرتش برای ترقی بندگان تا اوج بی نهایت اسباب و لزومی تدارک فرموده که صحبت تمام شود و بنده مقرب در این درگاه احساس تعلق مدام نماید چرا که او را محرم راز نمود و دلبر جانان.
* سپیده دمان عید قربان آغاز جهاد با نفس و مبارزه با امیال درونی است که هوا و هوس را پیروزی دهد و حاجی در ره منزل لیلی ابتدا می بایست به مبارزه با مظهر تکبر و خودخواهی برود و ضمن صرف نیروی درون در جدال درونی با اجزای خود آغاز جدال با خود را پی ریزی نماید و همین روال است که اعمال این عید بزرگ مسلمانان با رمی جمرات کلید می خورد و بنده خدا برای برپایی جشن و شادمانی عید ابتدا باید به نبرد با درون بپردازد.
* هنگام نبرد با نفس تو باید سنگهایی از ایمان و اعتقاد را به همراه داشته باشی تا سلاح تو در برابر مکر و حیله سپاه شیطان باشد و چه با شکوه است میدان مبارزه با مظهر خودخواهی و غرور که انسان خود در پی تغییر مقدمات آن بوده است چرا که پرتاب این سنگها به سپاه تباهی و عصیان نه از سر دوری با عناصر بیرونی که اساسا عید با پیروزی بر خویشتن پس از مبارزه ای طولانی برای شناخت شعور و درک شرایط غیر عادی و سپیدان راه در سپیددمان نور و سفیدی طی طریق شده است.
* ای انسان اینک تو در برابر مجسمه ظلمات قامت برافراشتی و زور بازو عیان می کنی و در تلاشی که نشان دهی در این راه مراحلی را گذراندی که رسیدن به این مکان بدون آنها میسر نبود و اینجاست که شلیک تیر به سوی شیطان را با طنین روح افزای الله اکبر عینیت می بخشی تا انوار الهی نیز در این اقدام بر قلبت بتابند و تو گمان نکنی که تو خود به تنهایی به میدانگاهی قدم نهادی که یارای پنجه افکنی با ابلیس را یافتی و اینجاست آن مرز بی نهایت دقیقی که در دما دم مبارزه با نفس ریاست انسانها خود را مستظهر به امداد الهی بیکران حضرت صاحب عطا کنند که غیر از این نباشد.
* در راه منتهی به جمرات که در روز اول، هدف جمره عقبی است انسان پس از طی دو شبانه روز بیانگردی و رقت قلب و تالیف دل می خواهد تیری در کمان کند تا قلب سیاهی و فساد را نشانه رود و در این طریق جز ضمیر پاک و روشن نمی تواند بر ظلمت تهاجم کند و اینجاست که هر چه به پایان راه معرفت نزدیکتر می شوی درک و فهم تو از دقایق و لطایف نظام هستی و ارتباط وثیق امور به مبداء هستی از نگاه بندگان با ظرافت و دقیقی مثال زدنی مورد توجه قرار می گیرد تا آنجا که بنده در کالبد خویش اثری نمی بیند و هر چه هست اوست و هر چه می شود بدست اوست و هر چه خواهد شد به اراده اوست.
* در جاده حرکت به سوی جدال با ناپاکیها هستند خیل آدمیانی که با تو همراهند و هر کس به زبانی و بیانی خود را در این راه آماده می سازد و لبهای سراسر منتظر خندیدن در صبح روشن عید اضحی در حال تمرین بندگی در سرزمین خاطره های بی پایان بندگی است تا با طی طریق الی الله یادگاری به درازی تاریخ توحید در تارک حیات بشری به یادگار بگذارد و مدال افتخار بندگی را به گردن محبت خویش بیاویزد که این رشته محبتی است که او را در سپاه رحمان جایگاه عظیم می بخشد و از سپاه شیطان جدایی.
* مرحله دیگر از بهجت و شادی عید اضحی خلاصی از مظاهر زیبایی روزگار و سبک کردن بار نفس از بندهای جان و تن است. آری تیغ زائل ساز ابراز تفاخر و برتری جویی وقتی بر پیکره تارهای مومنین زده می شود تو گویی باری سنگین را بر زمین نهادی و اینک سبکبال برای پروازی دیگر می توانی راحت تر بال بزنی و چه زیباست که در سرزمین آرزوها و خیالات پالایش شده رحمانی تو تمامی مظاهر و جمال و زیبایی کره خاکی را با جان دل از آن بگذری و نشان دهی که در راه وصال سروجان را آماده فنا و فدا کرده ای.
* قدم پایانی عید اضحی تقدیم تحفه ای به درگاه ایزدی مراسم ابراهیم بت شکن است که او نیز تمامی تقرب و بندگی خود را در اطاعت و گذشتن داشته است و برای رسیدن به قرب الهی اسماعیل را به مسلخ آورده بود تا آنکه حضرت دوست به حکم صداقت درون او را بشارت به قبولی در آزمون سخت بندگی داد و اینجاست که آدمی در اطاعت از مرد بزرگ توحید می بایست تبر ایمان بدست گیرد و بتهای جان را در هم شکند و هر چه دارد را نثار جانان کند تا در جرگه عبادالله درآید و حضور در منا پایان مسیری برای جرعه نوشیدن مغفرت و وزش نسیم رحمت است که او را به سوی خدای خود می خواند و تو آماده حرکتی دیگر می شوی.
ادامه دارد...
نظر شما