به گزارش خبرنگار مهر، کتاب "خواجه نصیر الدین طوسی، فیلسوف گفتگو" نوشته دکتر غلامحسین دینالی طی نشستی با حضور دکتر عماد افروغ و دکتر رضا داوری اردکانی در محل شهر کتاب به نقد و بررسی قرار گرفت.
در این نشست که عصر روزسهشنبه برگزار شد در ابتدای آن دکتر غلامحسین دینالی، با بیان آنکه اساس فلسفه، گفتگو و بدون آن فلسفه معنایی ندارد افزود: اگر به مونولوگ دقت کنیم متوجه میشویم که مونولوگ نیز همان دیالوگ است. کسی که در تنهایی فکر میکند در واقع با خودش به گفتگو پرداخته، و در حقیقت فکر درست آنجایی است که پرسش باشد و در جریان همین پرسش و پاسخ جریان گفتگو شکل میگیرد.
وی با اشاره به گذشت چهارده قرن از عمر جهان اسلام گفت: در طول چهارده قرن جریانهای فکری بسیاری در حوزه اسلام ایجاد شده که بیشتر جنبه کلامی، فلسفی، نحوی و صرفی داشته و متاسفانه هیچ گاه به تاریخ آنها توجهی نشده است. برای مثال در حال حاضر با وجود فقهای زیاد، کتاب تاریخ فقه منظمی نداریم.
دکتر دینالی در ادامه تصریح کرد: در جهان اسلام همواره دچار خلای بزرگ بیتوجهی به تاریخ بوده و هستیم. ما با وجود دارا بودن تاریخ غنی، کلام و فلسفه هرگز تلاش نکردیم تا کتاب تاریخ فلسفه درستی داشته باشیم و آنچه تا به امروز برای تاریخ ما به نگارش درآمده توسط غربیها و منطبق با سلایق آنها نگاشته شده است.
نویسنده کتاب "خواجه نصیر الدین طوسی، فیلسوف گفتگو" با بیان آنکه خواجه نصیر الدین طوسی یکی از شخصیتهای بزرگ در تاریخ اسلام و ایران و تشیع بوده گفت: این مرد بزرگ از زمان حیاتش تا به امروز بسیار مظلوم واقع شده، به طوری که جهان سنی به خاطر انحطاط حکومت عباسیان توسط وی با او دشمنیهای بسیار کرده، و حتی از او نه به عنوان خواجه نصیرالدین بلکه " عدو الدین " یعنی دشمن دین نام میبرند.
وی در ادامه اظهار داشت: اما نکته قابل تأمل در این زمینه، نپرداختن به این فیلسوف بزرگ در میان علمای تشیع است. هر چند که تا به امروز در خصوص کتاب تجدید الاعتقاد وی صد شرح نگاشته شده و حوزه مکتب شیراز، اصفهان و تهران از شرحهای او بینیاز نبودند اما در نگارش تاریخی، او مورد بیتوجهی قرار گرفته است.
دکتر دینالی در ادامه در خصوص فعالیتهای این فیلسوف در زمان حیاتش گفت: خواجه در بدترین دوره زمانی که همان حمله مغول، ویرانگریهای چنگیزخان و روی کار آمدن هلاکوخان باشد زندگی میکرد. وی همکاری خردمندانهای را با هلاکوخان آغاز کرد و علاوه بر آنکه سعی بر به راه صحیح کشاندن این فرمانروا کرد تلاش کرد تا با در دست گرفتن وزارت اوقاف گامهای مؤثری در جهت علم بردارد که نمونه آن را میتوان تأسیس رصد خانه مراغه نام برد. در نهایت تلاش وی در جهت سقوط دولت عباسیان در بغداد از مهمترین کمکهای او در جهان اسلام بوده است.
استاد فلسفه دانشگاه تهران گفت: در دوران وی علاوه بر خرابیهای مغول چند موج ضدفلسفی توسط افرادی چون ابوحامد غزالی در جهان اسلام پدید آمد که فلسفه را نابود کرده بود و اگر خواجه نصیر الدین طوسی نبود بذر و نهال فلسفه در ایران خشک میشد.
دکتردینانی افزود: خواجه با کتاب تجدیدالاعتقادش تلاش خود را بر پیراستن عقاید مردم از خرافات و ظاهر پرستی و جایگزینی عقاید مستدل و معقول و برهانی استوار کرد. او از آنجا که مسلمانان بیشتر با کلام مانوس هستند چارهای جز آنکه با علم کلام با آنها صحبت کند نداشت و در آن زمان نیز اوجی به کلام داد که کلام سنتی تحت تأثیر آن قرار گرفت.
این استاد فلسفه در خصوص علت نام نهادن خواجه نصیر الدین طوسی به نام فیلسوف گفتگو اظهار داشت: خواجه در طول حیاتش تلاش کرد تا با فیلسوفان آن زمان همچون فخر رازی و شهرستانی وارد گفتگو شود. در صورتی که فیلسوفی در شهر سکونت وی بود به صورت حضوری گفتگو کرده و کسانی را که از وی دور بوده با مکاتبه و پرسش و پاسخ به گفتگو دعوت میکرد. اگر ابنرشد از شخص ارسطو دفاع کرده بود اما خواجه با دفاع از فلسفه وارد گفتگو میشد.
خواجه فیلسوفی مؤسسه است
در ادامه دکتر رضا داوری اردکانی با اشاره به آنکه تاریخ فلسفه کشورمان را غربیها نوشتند گفت: سابقه نوشتن تاریخ فلسفه در اروپا به یک قرن قبل برمیگردد و سابقه چندان زیادی ندارد. شاید اولین کتابی را که تحت نام کتاب تاریخ فلسفه بتوان از آن نام برد، تاریخ فلسفه هگل باشد. در گذشته ما تاریخ فلاسفه داشته اما تاریخ فلسفه نداشتیم.
وی افزود: در دوران گذشته اندیشمندانی چون شهرستانی اقدام به نگارش کتاب تاریخ فلاسفه کردند که تا حدی به مرز تاریخ فلسفه میرسد، که این هم البته با آنچه متجددان امروزی گردآوری میکنند متفاوت است.
این استاد فلسفه اظهار داشت: مورخان همواره تتبع میکنند اما باید بدانند در صورتی مورخ خوب فلسفه میشوند که محقق خوبی در این زمینه باشند.
دکتر داوری در ادامه تصریح کرد: من با راسل همراه و همفکر نیستم اما چون در فلسفه صاحبنظر نبوده، تاریخ فلسفه وی نیز روح دارد و شاید قبل و بعد از این تاریخنویس کسانی با مقام رفیع تر به نگارش تاریخ فلسفه پرداختند اما چون صاحبنظر نبودند نتوانستند به اهداف خود از نگارش کتاب دست یابند.
این پژوهشگر گفت: فلسفه مجال بحث است و فیلسوف از لحاظ فکری باید آنقدر گسترده باشد که واقعیت را قبول کند اما در صورتی که توانایی ارائه نظر و جانبداری از یک مسئله را نداشته باشد به طور حتم نمیتواند مسائل و مطالب را از هم تمیز دهد، در عین حال باید به این مسئله توجه داشت که طرفداری و دفاع از یک مسئله به آن معنا نیست که هرچه فیلسوفی میگوید بایستی قابل دفاع باشد.
وی با بیان آنکه دو نوع تاریخ فلسفه وجود دارد اظهار داشت: در نوعی که فیلسوف صرفاً تتبع کرده تاریخ فلسفه خوبی نمیتواند گردآوری شود اما در نوع دیگر تاریخ که مورخ خودش فیلسوف است نگارش تاریخ فلسفه به نحو بهتری صورت میگیرد.
به نظر داوری نویسنده کتاب "فیلسوف گفتگو" علاوه بر آنکه صرفاً تتبع نکرده؛ بیشترین توجه وی به کلام و فلسفه است.
دکتر داوری با اشاره به سایر کتابهای نگاشته شده توسط دکتر دینالی گفت: مطالبی که ایشان در این کتاب به آن پرداخته، تا به امروز مورخان خوب اروپایی نیز به آن نپرداختهاند. مسائلی همچون نحو و فلسفه، زبان و فلسفه، منطق و فلسفه هیچ گاه در مباحث فلسفی اینگونه به آن توجه نشده بود.
وی با تقسیم فیلسوفان به 4 گروه اهل فضل، اهل علم، اهل تحقیق، و سر آخر فیلسوف مؤسس افزود: اهل فضل آنها هستند که فضل فلسفه داشته باشند. اهل علم از فضل بالاتر و اهل تحقیق صاحبنظرند که من فکر میکردم نصیر الدین طوسی در این دسته قرار دارد و فیلسوف مؤسس که ارسطو و ابن سینا را من در این دسته قرار داده بودم. اما در حال حاضر نصیرالدین طوسی را فیلسوف مؤسس میدانم.
این استاد فلسفه در ادامه به بررسی خصوصیات فکری خواجه نصیر الدین طوسی پرداخت و گفت: این فیلسوف حلم و حوصله و زبان نرم و مودب و در عین حال طنز داشت.
دکتر اردکانی با تأکید بر آنکه فیلسوف بایستی اهل طنز باشد تصریح کرد: یکی از وظایف عمده فیلسوف نشان دادن حماقت و مبارزه با حماقت است. این کار، کار طنز است. اهل طنز نیز همانند فیلسوفان دردمند و با زبان خاص خودش حماقت را نشان میدهند.
وی با اشاره به آنکه فلسفه، علمبخشی و عین گفتگو است تصریح کرد: سقراط ، مطالبش را همواره با پرسش آغاز میکرد و با پرسش ذهن مخاطب خود را به چالش میکشاند و در بعضی اوقات یک بحث را ناتمام میگذاشت به این دلیل که بتواند بعدها آن را ادامه دهد. در حقیقت جامعهای که پرسش و گفتگو ندارد جامعه نیست و اگر فلسفه را یاد گرفته اما پرسش نداشته باشی در حقیقت آن را صرفاً تکرار میکنیم.
کتاب دکتر دینانی کالبدشکافی شرایط گفتگو است
در ادامه دکتر عماد افروغ با اشاره به تقسیم بندی دکتر داوری در خصوص دانشمندان به 4 گروه گفت: من جزو هیچ کدام از این 4 دسته نیستم بلکه من عشق به تفکر و فلسفه را به عنوان یک دانشپژوه دارم ولی همچنان دلمشغولی فلسفه سیاسی را دارم.
وی افزود: کتاب "فیلسوف گفتگو" محورهای بنیادینی همچون ارتباط تنگاتنگ عمل را مطرح کرده و اعتقاد دارد بین حکمت عملی و نظری رابطه وجود دارد و به علاوه به جدایی دین از بایدها و هستها اعتقاد نداشته و رابطه اندیشه و عمل را به فلسفه و سیاست تعبیر میکند. آیا میتوان فلسفه را با سیاست بیگانه دانست؟
این پژوهشگر فلسفه تصریح کرد: در این کتاب بحث عقل و عاقل و معقول مطرح میشود که این بحث را میتوان با حیث التقاتی یکی دانست و حتی میبینیم که خواجه نصیر در جای دیگر این کتاب، علم را مرتبتی از هستی میداند.
وی در ادامه در خصوص مطالب این کتاب گفت: خواجه نصیر الدین طوسی هیچ گاه اختلاف خود با ابن سینا را علنی نکرده بود اما در این کتاب این اختلافها آشکار میشود.
افرواغ گفت: در این کتاب ما با کالبد شکافی برخی از شرایط گفتگو برخوردیم که می توان رعایت موازین اخلاقی را از شروط مهم درج شده در این کتاب دانست و در آن به جای آنکه شخصیت طرف مقابل را زیر سؤال ببریم فکر طرف را زیر سؤال میبریم.
دکتر افروغ افزود: دکتر دینانی مناظره دین و فلسفه را مطرح کردند و نکته ظریف آن، این بود که بین استحکام فلسفی یک ملت و اخلاقی بودن رابطه ایجاد کرده و میگوید ملتی که فلسفی نباشد اخلاقی نیست.
وی با اشاره به مبحث معتزله در این کتاب گفت: ایشان در کتاب خود به بحث معتزله پرداختند اما به این مسئله که چرا معتزله نابود شده نپرداختند و در جای دیگر گفتند که صدق بالاترین فعل اخلاقی است اما من این اعتقاد را ندارم و همچنین در این کتاب به سیاست مدن توجه کمی نشده است.
عماد افروغ در پایان خاطر نشان کرد: از بحث عقلانیت ، نفسانیت و جسم این کتاب همواره الهام گرفته است.
نظر شما