۳۰ دی ۱۳۸۷، ۱۲:۱۱

رضایی:

بحث از "روش‌" مهمترین پرسش حوزه مطالعات فرهنگی است

بحث از "روش‌" مهمترین پرسش حوزه مطالعات فرهنگی است

پژوهشگر عرصه مطالعات فرهنگی معتقد است پرسش از روش مطالعات فرهنگی مهمترین پرسش این حوزه معرفتی است و این پرسش حتی از بحث روش در علمی چون جامعه‌شناسی هم مهمتر و چالش‌برانگیزتر است.

به گزارش خبرنگار مهر، دکتر محمد رضایی در نشست روز گذشته دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در باب ملاحظات روش‌شناسی در مطالعات فرهنگی در ابتدای سخنان خود، دلیل بحث از " روش شناسی در مطالعات فرهنگی" را بی توجهی به این مسئله دانست و اظهار داشت: هر شخصی که به این مسئله پرداخته، بر غفلت در روش‌شناسی در این حوزه تاکید ورزیده است.

وی افزود: مسئله مهمتر این است که آیا این بی‌توجهی را باید اهمال بدانیم یا نوعی مناقشه؟ پرسشهای مهمی مطرح می‌شوند که آیا اصلاً پرداختن به روش مطالعات فرهنگی جایز است یا خیر؟

این پژوهشگر با اشاره به نظرات مخالفان در مورد  پرداختن به روش‌شناسی در این حوزه گفت: مخالفان علاوه بر پلورالیسم نظری - تکثر نظریه - به بی‌شکلی نظری - اینکه شکل تثبیت شده نظری خاصی وجود ندارد - اشاره می‌کنند و اظهار می‌دارند که هرچند در جامعه‌شناسی پارادایم یا مکتب مستقلی حاکم نیست اما حداقل بر مفهوم پارادایم توافق صورت گرفته به طوری که در حیات جامعه‌شناسی با چهره‌های چند مکتب یا پارادیم مواجه هستیم. اما در مطالعات فرهنگی روشها و مکاتب متعددی همچون مارکسیسم، فرهنگ‌گرایی، ساختارگرایی، زبان‌شناسی، پسامدرنیسم و ... وجود دارند که خود گواه بی‌شکلی نظری و نبود یک نظریه مسلط در حوزه مطالعات فرهنگی است.

رضایی در ادامه گفت: برخی دیگر از مخالفان به پراکندگی مطالعات فرهنگی اشاره کرده‌اند و ریشه آن را از " تحرک" می‌دانند که این دلیل قانع‌کننده‌ای نیست. اما زمانی که گستردگی موضوع مطالعه در کنار تحرک قرار بگیرد به واسطه پیوند فناوری اطلاعات، نحوه استقرار این موضوعات در شرایط محیطی و فرهنگی خاص، به انحای مختلف تغییر می‌کند. این باعث می‌شود که از پرداختن به روش پرهیز شود.

وی در خصوص دلایل موافقان روش‌شناسی مطالعات فرهنگی گفت: بخشی از استدلالهای موافقان همان استدلالهای همه علوم است. هر رشته یا حوزه‌ای خواه جدید، قدیم، بالنده و یا در حال افول از بررسی و ملاحظه و مفصل بندی مجدد روشهای تحقیقی سود می‌برد. مطالعات فرهنگی نیز می‌تواند به خود فهمی تاریخی ، برای درک ابهامات، چالشها و مجادلات درون رشته‌ای کمک کند و این با پیوند با بحث روش یا چارچوبهای رشته‌ای به دست می‌آید.

این پژوهشگر افزود: اما موافقان هیچگاه به دنبال قالب یا نظر یکسان نبودند بلکه اعتقاد دارند که بایستی اصولی ایجاد شود که به واسطه آن اقتضائات و مسائل را هویت دهند.

وی با اشاره به روش‌شناسی " کولدری" گفت: وی بحث روش خود را راهی برای " احتجاج" می‌داند و آن را در قلب مطالعات فرهنگی قرار می‌دهد و با سه ویژگی بازاندیشی، التقاطی دانستن فرهنگ - اینکه یک روش خاص و یگانه را در نظر نمی‌گیرد - و سرانجام با جدا کردن فرهنگ از واقعیت علمی تلاش کرد تا چارچوبی را برای گفتگو در مطالعات فرهنگی ایجاد کند.

دکتر رضایی به ایرادات نظر موافقان پرداخت و اظهار داشت: مشکل طرفداران روش‌شناسی مطالعات فرهنگی نداشتن تفاهم بر این مسئله است که مرکز ثقل مطالعات فرهنگی نظریه یا روش است. ما در حوزه جامعه هرگز با این مشکل و مسئله مواجه نیستیم و مخالفان بحث مرکز ثقل قرار گرفتن روش ادعا می‌کنند که نظریه‌ها امکان نیاز به روش را ایجاد می کنند و ارجاع ادعایشان نیز نظریه‌هایی است که در مطالعات فرهنگی صورت می‌گیرد.

وی با اشاره به تلاشهای " ساکو" برای ایجاد یک مرکز ثقل روش‌شناسی در مطالعات فرهنگی تصریح کرد: وی در سامان بخشیدن به پراکندگیهای موجود، در حوزه شناختی ناخودآگاه از هابرماس تاثیر پذیرفت و در تحقیقات خود از سه مرکز ، تمرکز هرمنوتیکال بر واقعیات نسبی ، تحلیل انتقادی ساختار گرایانه که واسط تجربیات و واقعیات است و تحقیقی زمینه گرا، واقع گرا از ساختارهای سیاسی و اجتماعی قدرت استفاده می کند که ما امروزه شاهد به کارگیری آن در مطالعات فرهنگی هستیم.

این استاد دانشگاه افزود: ساکو علاوه بر این سه بعد برای درستی تحقیق سه اعتبار را در یک ماتریکس قرار می‌دهد که در آن موضوعات و پیامدهای هر روش درج شده است.

وی به معایب این جدول اشاره کرد و گفت: اما زمانی که این ماتریکس را بیشتر مورد وارسی و مشاهده قرار دهیم با ابهامات بیشتر، علی الخصوص در کاربرد مفهوم اعتبار مواجه می‌شویم که نشان می‌دهد تعریف کمی نگرش برای مطالعات فرهنگی جایز نیست.

رضایی اظهار داشت: از لحظه تولد جامعه‌شناسی تاکنون موضوع و روش جامعه شناسی همیشه مورد بحث بوده و حتی وارد جریانات جدید شده اما آنچه عجیب است سکوت معنادار در مطالعات فرهنگی است.

این پژوهشگر مطالعات فرهنگی افزود: اساس سنجش تمایزات در مطالعات فرهنگی با رشته‌های خویشاوند آن - هم خانواده - متدلوژیک بوده که کمتر با تکنیکهای جدید روشی مواجه می‌شود. در حال حاضر نیز برخی روشها خاص مطالعات فرهنگی است اما چیزی که با آن روبرو هستیم جهت‌گیریهای جدید و دلالتهای این تغییر جهت‌گیری است.

این استاد دانشگاه اظهار داشت: در این میان اولین مسئله بحث کمی و کیفی روش است. از آنجا که موضوع ما اساساً فرهنگی است با کیفیت سر و کار داشته و برخلاف جامعه‌شناسی است که از اعداد سخن می‌گوییم. اما این به آن معنا نیست که اگر به کیفیت نگاه می‌کنیم به کمی بی توجه باشیم چه بسا در بعضی مواقع نگاه کیفی و کمی به هم نزدیک می‌شوند.

این پژوهشگر تصریح کرد: علوم انسانی ارزش‌محور و علوم اجتماعی علم‌محور است و در واقع مطالعات فرهنگی را بایستی در علوم انسانی جای داد و در حال حاضر نیز بحث عینیت عمیق مورد توجه قرار گرفته شده به طوری که با وجود توجه به همه دانشها باید توجه بیشتر به شواهد صورت گیرد.

وی افزود: در حال حاضر مسئله رهایی‌بخشی به شدت با روش مطالعات فرهنگی پیونده خورده و این اعتقاد وجود دارد که مطالعات علاوه بر آنکه منجر به تولید دانشگاه می شود بایستی زندگی بهتر را ایجاد کند.

رضایی در پایان خاطر نشان کرد: از جمله کارهایی که به رهایی بخشی کمک می کند اجرایی بودن مطالعات فرهنگی است که جیرو آن را مطرح کرده و سعی دارد نوعی تلفیق میان آموزش و تخیل عمومی ایجاد کند. و در حقیقت این تخیل را در بین مردم عرضه کند.

کد خبر 819120

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha