۲ اسفند ۱۳۸۷، ۱۴:۲۴

نظریه­های بازنمایی ذهن (21)

از مواضع طراحی تا موضع فیزیکی

از مواضع طراحی تا موضع فیزیکی

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: ایدۀ دنت این است که ما پدیده­های ذهنی را با قراردادن مکانیسم­های عصبی که قابلیت توصیف سطح طراحی را دارند تبیین می­کنیم و آن توصیفی که به اندازۀ کافی صادق باشد با مشاهدۀ مکانیسم­هایی که برای رسیدن به اهداف مشخصی کار می­کنند گره می­خورد.

توصیف سطح طراحی یک موجود انسانی شبیه چیست؟ شما ممکن است اندیشه­ای را با تأکید بر این­که تحقیق­های علمی به ما به­طور مثال در باب مکانیسم­های دید ، حافظه یا پردازش زبان چه می­گویند به دست آورید. تبیین­هایی این چنین اشیایی با نظر به جزییات نظام عصبی - به طور مثال مؤلفه­های عصب شبکیه و بینایی- به روشی گره می­خورد که این­ها را به­عنوان کمک له غایاتی مدون و شخص در نظر بگیرد. مثال­هایی از موضع طراحی در مورد قابلیت­های موجودات انسانی و غیرانسانی­ای در نظر گرفته می­شوند که به متون روان­شناسی و زیست­شناسی محدودند.

همان­طور که پیش­تر اشاره شد این رویکرد سطح طراحی از خطر جریاناتی که کارکردگرایان در نظر می­گیرند متمایز می­شود. کارکردگرایان به اصطلاحات  به عنوان اطلاق­کنندۀ حالات ذهن توجه دارند که به موضع قصدی در اساس به جهت اطلاق حالات کاردی موجوداتی که برای آن­ها، آن اصطلاحات اعمال می­شود نظر دارند. اما با اتخاذ موضع طراحی ما در واقع موضع قصدی را برای مکانیسم­هایی به کار می­بریم که بنا داریم رفتار آن موجودات را اساس و بنیان قرار دهیم. ما این مکانیسم­ها را (که در نقطۀ مقابل تمامیت آن موجود قرار دارند) به­عنوان مکانیسم­هایی که غایاتی  را دارا هستند و در جهت تحقق آن غایات حرکت می­کنند در می­یابیم. شما ممکن است دل­نگران این نکته باشید که این امر مؤلفۀ انسان­شناسانه غیر معتبری را به  تبیین­های مناسب کارهای درونی موجودات وارد کند.

هم­چنین ممکن است دل­نگران این امر باشید که این مشی به دام یک نوع تسلسل بیفتد: ما حالات پیچیده ذهن را با ارائۀ مکانیسم­هایی که مشخصه­های درستی را که ما انتظار داریم تبیین کنند تبیین می کنیم. اما آن دل­نگرانی­ها تا کجا اساس و مبنا دارند؟

از مواضع طراحی تا موضع فیزیکی

ایدۀ دنت این است که ما پدیده­های ذهنی را با قراردادن مکانیسم­های عصبی که قابلیت توصیف سطح طراحی را دارند تبیین می­کنیم و آن توصیفی که به اندازۀ کافی صادق باشد با مشاهدۀ مکانیسم­هایی که برای رسیدن به اهداف مشخصی کار می­کنند گره می­خورد. با این همه نیازی به این نیست که فرایند تبیینی در این­جا متوقف گردد . ما این مکانیسم­ها را با کشف مکانیسم­های ساده­تری که آن­ها را می­سازند تبیین می­کنیم. شبکیه این­گونه در نظر گرفته می­شود که کارکرد عاقلانۀ مشخصی را انجام می­دهد و این با کشف این شبیکه از rods و cones و سلول­های سامان یافتۀ دیگر که خودشان عاقلانه رفتار می­کنند اما کارکردهای محدودتر و کم­تری دارند تبیین می­شود. هنگامی­که ما نظام­ها را از طریق نظام­های جزیی بدین طریق تجزیه و تحلیل می­کنیم در نهایت به سطحی می­رسیم که مکانیسم­های متشکل به­شدت متمرکز و تک­بندی می­شوند.

هنگامی­که به این سطح می­رسیم ما در واقع موضع طراحی را به صورت توخالی دارا هستیم و به موضع فیزیکی نقل مقام می­کنیم. می­توانیم دریابیم که چگونه سلولی تصور شده کارکردش را با تعیین ترکیبات شیمیایی­اش انجام می­دهد. از این طریق پژوهش­های ما بر امر غیرذهنی متکی می­شوند و رفتار دوری از بین می­رود. قصدیت که مشخصۀ تفکرات بر حسب آن­چه آن­ها دربارۀ آن هستند به شمار می­رود از زیست - شیمی ارگانیسم­هایی که دارای آن قصدیت هستند ناشی می­شود.

قبل از پرداختن به تبیین دنت از تجربۀ آگاهانه ممکن است سودمند باشد که بر نظریه­ای که جای دیگری بسط یافته است تمرکز کنیم و آن را بررسی نماییم.

 

کد خبر 837128

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha