۲ اسفند ۱۳۸۷، ۱۸:۵۳

سروش دباغ:

نگاه علامه طباطبایی به مفهوم "خوبی" به رویکرد مور نزدیک می‌شود

نگاه علامه طباطبایی به مفهوم "خوبی" به رویکرد مور نزدیک می‌شود

عضو گروه فلسفه غرب در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران معتقد است تفکیکی که علامه در مورد خوبی به حقیقی و مجازی دارد به مور نزدیک است. مور در حوزه اخلاق هم واقعگراست و هم شناخت‌گرا ولی علامه ضد واقع‌گرا و شناخت‌گراست.

به گزارش خبرنگار مهر نشست "مسأله هست و باید از دیدگاه علامه طباطبایی" ظهر دیروز در مؤسسه معرفت و پژوهش با سخنرانی دکتر سروش دباغ برگزار گردید.

دکتر دباغ گفت: از عنوان بحث مشخص است که بحث مربوط به فلسفه اخلاق یا به عبارت دیگر مربوط به فرا اخلاق(meta-ethic) است. بحث از اعتباریات آنگونه که علامه طباطبائی در کتاب اصول  فلسفه و روش رئالیسم آورده ، در سنت فلسفه ما سابقه نداشته است.

وی گفت: برای ورود به بحث لازم است که تعریفی از معقول ارائه دهیم. دو نوع معقول داریم. معقول اول مفاهیم ماهوی هستند یعنی این مفاهیم ما به ازاء خارجی دارند مثل درخت. معقول ثانی خود بر دو نوع است معقول فلسفی و معقول منطقی. این تفکیک در سنت گذشته وجود نداشته و مربوط به فلسفه صدرایی و فلسفه متاخر است. معقول فلسفی منشای انتزاع دارد ولی ما به ازاء خارجی ندارد مثل مشابهت و علیت.اعتباریات به معنی اعم، معطوف به معقول ثانی فلسفی است که محل بحث حکمای ما بوده است. بحث علامه در اصول فلسفه ناظر به اعتباریات به معنی اخص است و این بحث بدیلی تا زمان او نداشته است. علامه در اصول فلسفه، اعتباری بودن ادراکات اخلاقی را پررنگ تر می‌کند.

وی تصریح کرد: در بحث ادراکات اعتباری، خود واژه ادراک در زمره تصدیقات قرار می‌گیرد نه تصورات و تصدیق نیز معرفت بخش است. بحث من در خصوص ادراکات اعتباری مربوط به مقاله ششم اصول فلسفه مرحوم علامه است. از نظر علامه،  در ادراکات اعتباری مفهوم "باید" وجود دارد و قابل نقد است و همه جایی است. او معتقد است مفاهیمی که ابتدا در حوزه اعتباریات اخذ می کنیم، کاشف از عالم واقع نیست و نسبتی با نفس الامر ندارند. در حوزه اخلاق در وهله اول باید مفاهیم ساخته شود و در مرحله دیگر تصدیقات از آن ساخته می شود.

وی گفت: در مورد خوبی و بدی به دو گونه می‌شود بحث کرد. یکی به نحو حقیقی و دیگری به نحو مجازی. بحث راجع به مفاهیم  نزد علامه به نحو مجازی است. یعنی این معنا، آثار و نتایجی در عالم خارج دارند. علامه معتقد است تصدیقات اخلاقی، مجاز و وهمی‌اند اما مجاز واجد اثر و مؤثر در عالم. علامه معتقد است ورود از ادراکات حقیقی به ادراکات اعتباری نادرست است و علت آن به خاطر ماده قضایا است نه به خاطر صورت آن. نزد علامه، حسن و قبح اعتباری است، چون حسن و قبح فاعلی دارد و نه حسن و قبح فعلی. از دید علامه حسن و قبح متصف به فاعل است که می‌توان بدی یا خوبی آنرا مشخص کرد.

وی گفت: علامه به لحاظ وجود شناختی ضد واقعگراست. او معتقد است اوصاف اخلاقی نسبتی با عالم ندارند و دعاوی اخلاقی، کاشف اخلاقی نیست. اوصاف سبک اخلاقی چون خوبی، بدی، باید، نباید و غیره به نظر وی کاشف از عالم خارج نیستند.

او در ادامه تصریح کرد: به لحاظ معرفت شناختی به نظر می‌رسد علامه در عداد شناخت گراها قرار می‌گیرد و نه ضد شناخت‌گرا.  شناخت‌گرایان در اخلاق معتقدند که گزاره‌های اخلاق، علی‌الاصول معرفت بخشند و دعاوی اخلاقی صدق و کذب بردارند. در صورتی که ضد شناخت‌گراها معتقدند دعاوی اخلاقی علی‌الاصول معرفت بخش نیستند. علامه می‌کوشد تا ادراکات اعتباری را در تصدیقات وهمی به حساب بیاورد و این تلاش او برای به تصدیق درآوردن ادراکات، به معنای معرفت بخشی به گزاره‌های اخلاقی است. اما علامه توضیح زیادی راجع به اینکه چرا مقولات و گزاره‌های اخلاقی معرفت بخشند، نمی‌دهد.

وی با مقایسه علامه با "ویتگنشتاین" و "ادوارد مور" گفت: ویتگنشتاین هم ضد واقعگراست و هم غیر شناخت گرا. ضد واقعگراست چون در تراکتاتوس می‌گوید ارزشها در عالم خارج وجود ندارد. ضد شناخت‌گراست چون معتقد است گزاره‌های اخلاقی، تصویر ندارند و چون گزاره‌های معنادار گزاره‌هایی صدق و کذب پذیرند پس گزاره‌های اخلاقی صدق و کذب پذیر نیستند لذا معنادار(non-sense) نیست. به نظر می‌رسد تفکیک میان دو معنای خوبی نزد علامه به مور نزدیک باشد حتی اگر مور را مطالعه نکرده باشد.

وی تصریح کرد: مور می‌گوید، خوبی غیر قابل تعریف است و نمی‌شود آنرا با مفاهیم دیگر تعریف کرد. مور معتقد است خوبی را نمی‌شود بر حسب مفاهیم طبیعی از جمله لذت که برخی نتیجه‌گراهای فایده‌گرا تعریف می‌کنند، تعریف کرد. مور اساسا تعاریف پیشین در مورد خوبی را نقد می‌کند و نهایتا می‌گوید خوبی غیر قابل تعریف است و معتقد است "باید" هم غیر قابل تعریف است.

دباغ در پایان یادآور شد: تفکیکی که علامه در مورد خوبی به حقیقی و مجازی دارد به مور نزدیک است. مور در حوزه اخلاق هم واقعگراست و هم شناخت‌گرا ولی علامه ضد واقع‌گرا و شناخت‌گراست.

کد خبر 837238

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha