به گزارش خبرنگار مهر، حسین افخمی مدرس روزنامه نگاری و مدیر گروه علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است رسانهها از یکسو میراثدار و نگهبان فرهنگ هستند و از سوی دیگر به ترویج فرهنگهای مختلف کمک میکنند.
رسانهها نقشی مهم در جامعهپذیری فرد دارند
حسین افخمی با بیان مطلب فوق گفت: فرهنگ پذیری فرد توسط جامعه، مدرسه، اماکن مذهبی و خانواده صورت میپذیرد و رسانهها نیز نقشی مهم در جامعهپذیری فرد دارند.
وی اضافه کرد: مطبوعات از سوی دیگر میراثداران و نگهبان فرهنگ هستند و به ترویج آن اقدام میکنند و در این مرحله است که توان تغییر ذهنیت جامعه و شکل دهی و مهندسی فرهنگی را دارند. اما نباید فراموش کنیم که رسانهها از جامعه نیز متاثر میشوند تا ارتباط دوسویه خود را با آن حفظ کنند.
این استاد دانشگاه با اشاره به نظریههای ارتباطی در حوزه رسانه گفت: استادان علوم ارتباطات این رابطه دوسویه را از جمله آسیبهای احتمالی رسانهها میدانند و معتقدند همانگونه که مطبوعات میتوانند جامعه را تحت تاثیر قرار دهند از آنها تاثیر نیز میپذیرند و ممکن است که این نکته سبب ایستایی فرهنگ شود.
وی با بیان اینکه مراکز دولتی نقشی موثر در رسانههای ایفا میکنند گفت: موسسات فرهنگی دولتی نیز که بخشی مهم از مهندسی فرهنگی را برعهده دارند میتوانند با عواملی همچون یارانه، مالکیت و نظارت، بخشی مهم از این مسئله را رهبری و هدایت کنند.
وی در پایان با اشاره به اهمیت حضور رسانههای مستقل و ضرورت توجه به اصل 44 قانون اساسی گفت: رسانههای مستقل در این فضا میتوانند با انتشار قوانین، آداب و رسوم موجبات رشد اجتماعی و توسعه فرهنگی را فراهم کنند و با ایجاد صدایی متفاوت به شکل دهی مهندسی فرهنگی یاری برسانند.
مطبوعات شتابدهنده مهندسی فرهنگی هستند
محمدصالح حجتالاسلامی مدرس علوم ارتباطات اجتماعی نیز معتقد است مطبوعات به دلیل ارتباط مستمر با مردم و تامین منابع خبری آنها یکی از مهمترین شتابدهندگان مهندسی فرهنگی هستند.
این مدرس ارتباطات، مهندسی فرهنگی در کشور را امری نوپا دانست و گفت: مهندسی فرهنگی در کشورهای صنعتی و حتی کشور خودمان از جمله مباحث جدید و به معنی آگاهی، مهارت و توانایی در ارائه پاسخ مناسب به نیازهای فرهنگی است و این پاسخ با توجه به کیفیت، هزینه و مدت زمان انجام و تحقق اهداف فرهنگی ارائه میشود.
حجتالاسلامی توضیح داد: بنابراین ابزارهای مهندسی فرهنگی مطالعه، به کارگیری روشهای ویژه تجزیه و تحلیل و عملکرد برای اجرای طرحهای فرهنگی است.
این روزنامهنگار با تاکید بر اینکه تئوری مهندسی فرهنگی به تمامی با اجزای مختلف نظام فرهنگی در ارتباط است گفت: البته در اینجا مراد از جامعه فرهنگی علاوه بر مدیران فرهنگی، هنرمندان مولد همچون نویسندگان، کارگردانان، نقاشان و روزنامهنگاران را نیز در برمیگیرد زیرا عدم توجه به هر کدام از این دو وجه، نظام فرهنگی را با مشکل مواجهه میکند.
وی ادامه داد: دسته دیگر نظام فرهنگی گروه بسیار گسترده و متنوع مخاطبان هستند که خود به زیر گروههای مختلفی چون توده مردم، جامعه هدف و چند دسته دیگر قابل تقسیمند.
حجتالاسلامی افزود: در این بین روزنامه نگاران با پرداختن جدی و حرفهای به مقولات هنر، اندیشه و رسانه میتوانند روند جلب توجه جامعه به این سمت را تسهیل کنند و با اطلاع رسانی مناسب همچون مایع میان بافتی در بین اجزای مختلف نظام فرهنگی خدمات بی نظیری را ارائه کنند.
وی در این باره توضیح داد: خدماتی مثل کشف استعدادهای نو، کشف سبکهای جدید، انتقال بازخورد مخاطبان به خالقان و حامیان، کمک به تصمیمگیری و انتخاب بهتر حامیان و مخاطبین با دادن اطلاعات صحیح و کافی، ایجاد شور و اشتیاق در جامعه و مخاطبیان و کمک به فهم و تفسیر محصولات فرهنگی و هنری از اعم این خدمات هستند که نقش مطبوعات را در کمک به تسریع تئوری مهندسی فرهنگی بسیار حائز اهمیت میکنند.
رسانهها نیازمند برنامهریزی دقیق فرهنگی هستند
ابراهیم حسنبیگی داستان نویس و پژوهشگر ادبیات هم در این باره گفت: متاسفانه کمتر تاکتیک و استراتژی از پیش شدهای در مورد برنامههای فرهنگی وجود دارد و اگر میخواهیم فرهنگ در کنار دستاوردهای علمی به سرعت پیشرفت کند باید برنامهریزیها و فعالیتها در ذیل مهندسی فرهنگی قرار بگیرد.
حسن بیگی اضافه کرد: یکی از دلایل نارضایتی اهل فرهنگ و رسانه این است که متولیان فرهنگی کمتر نسبت به مسئله بنیادی فرهنگ توجه شایانی میکنند و اگر کسانی هم پیدا شوند که دغدغه اینکار را داشته باشند با همان نگاههای سنتی وغیر مهندسی با این مقوله برخود میشود.
وی با اشاره به ضرورت توجه به بیانات مقام معظم رهبری در مورد ضرورت توجه به مهندسی فرهنگی افزود: متاسفانه کمتر تاکتیک و استراتژی از پیش شدهای در مورد برنامههای فرهنگی وجود دارد و اگر میخواهیم فرهنگ در کنار دستاوردهای علمی به سرعت پیشرفت کند باید برنامهریزیها و فعالیتها در ذیل مهندسی فرهنگی قرار بگیرد.
حسنبیگی در ادامه خاطرنشان کرد: با وجود آنکه رسانهها مهمترین زیربنای حیاتی جامعه محسوب میشوند اما یکی از معضلات ما این است که به مسئله فرهنگ در مقایسه با سایر حوزه توجه نمیشود. مثلا به اندازهای که در بخش کشاورزی برنامه ریزی شده برای حوزه فرهنگی برنامه ریزی نشده است و همین نشان دهنده مظلومیت فرهنگ است.
این نویسنده در ادامه با بیان اینکه روند توجه به مسایل فرهنگی خوشبختانه رو به رشد بوده اظهار داشت: زمانی که مدیران فرهنگی میخواهند برای این حوزه برنامهریزی کنند کمتر برنامه بلند مدت و مدون را مورد نظر دارند.
وی افزود: مثلا مدیرانی فرهنگی کمتر به این نکته توجه ندارند که هم اکنون چند کتاب در سال تولید می شود و تیراژ آن چقدر است و در برنامه 5 ساله بعدی این تعداد باید به چه اعداد و ارقامی برسد و یا 60 فیلم در سال تولید می شود و 20 سال بعد باید چه تعداد تولید شود.
حسنبیگی با بیان اینکه اغلب با تغییر مدیران فرهنگی سیاستها نیز تغییر میکند و برنامههای مدون ادامه نمییابد تاکید کرد: با تغییر مدیران نباید سیاستها ورویکردهای فرهنگی تغییرات فاحشی داشته باشد. باید اجرای اصل 44 را که رئیس جمهور نیز به انجام آن اهتمام ویژهای دارد روندی سریعتری به خود بگیرد چرا که اجرای کامل اهداف این اصل میتواند زمینههای بهبود فعالیتهای فرهنگی در کشور را فراهم کند.
تاثیر رسانهها بر فرهنگ در گرو نزدیکی آنها به علایق مردم است
علی اکبرقاضیزاده روزنامه نگار و مدرس علوم ارتباطات اجتماعی نیز معتقد است زمانی رسانهها میتوانند در توسعه و مهندسی فرهنگی تاثیرگذار باشند که به خواستههای مردمی نزدیکی و گرایش داشته باشند.
قاضی زاده با بیان این مطلب گفت: رسانهها به طور قطع میتوانند در مهندسی فرهنگی و توسعه آن تاثیر داشته باشند، منتها مسئله اساسی آن است که آنها در مرحله اول باید بتوانند با عموم مردم ارتباط برقرار کنند.
وی افزود: رسانهها جزئی از فرهنگ عمومی جامعه هستند که از طرق مختلف بر توسعه فرهنگ تاثیر میگذارند و تاثیر هم میپذیرند، اما این تاثیرگذاری در شرایطی به ثمر می رسد که رسانهها بتوانند به نحو احسن وظیفه اطلاع رسانی خود را انجام دهند و به همین دلیل باید بسترهای چنین گفتمانی فراهم شود.
قاضیزاده در ادامه خاطر نشان کرد: مطبوعات ما متناسب با تعداد جمعیت کشور نیستند بنابراین نمیتوان اثراتی را که از رسانههای جوامع توسعه یافته انتظار میرود از رسانه های ما انتظار داشت؛ چراکه مطبوعات در شرایط فعلی و با بضاعت فنی خود توان کمی برای ارتباط با مردم دارند.
این پژوهشگر ارتباطات با اشاره به پائین بودن تیراژ روزنامه های ایرانی اظهار داشت: بهترین روزنامههای ما در بهترین حالت تیراژی در حدود 200 هزار نسخه دارند یا بالاترین تیراژ مجلات در کشورما 50 هزار نسخه است و این شرایط خوبی برای یک رسانه تاثیرگذار نیست.
وی ادامه داد: مطبوعات تنها زمانی موفق می شوند بر فرهنگ عمومی جامعه تاثیر مثبت بگذارند که بتوانند به خواستها، نیازها و علایق مردم نزدیک شوند، مثلا اگر رسانهها یک دنیای تمیز و شسته رفته و عاری از مشکلات را به مخاطب عرضه کنند این پیامها هیچ تاثیرگذاری ندارد. اگر دنیایی که رسانه ارئه میدهد با دنیای واقعی بیگانه باشد، ممکن است مردم بیننده یا خواننده رسانه باشند، اما هیچگاه نمیتوانند با این قبیل رسانهها همدلی کنند.
نقش مطبوعات را در مهندسی فرهنگی واقعبینانه ببینیم
محمدمهدی فرقانی مدرس روزنامهنگاری و علوم ارتباطات اجتماعی در دانشگاه علامه طباطبایی نیز با بیان اینکه "باید نقش مطبوعات را در همه زمینهها و از جمله مهندسی فرهنگی جامعه واقعبینانه دید و تحلیل کرد" گفت: مطبوعات هنگامی میتوانند در مهندسی فرهنگی نقش داشته باشند که زمینههای عینی و اجتماعی آن وجود داشته باشد.
فرقانی درباره نقش رسانهها در مهندسی فرهنگی جامعه گفت: اگر مطبوعات و سایر رسانهها بخواهند در حوزههایی به فعالیت بپردارند که نمود آن برای مردم مشخص نباشد نخواهند توانست تاثیرگذار باشند.
وی ادامه داد: از سوی دیگر دو نکته باید مورد توجه برنامهریزان فرهنگی که مطبوعات نیز ذیل آن قرار گیرد باشد. آنها نخست باید بحث بر سر اینکه سیاستهای فرهنگی چه چیزهایی است و چگونه میخواهد اعمال شود توجه کنند و از سوی دیگر باید توجه داشته باشند که این سیاستهای مورد بحث تا چه میزان پذیرش در میان مردم مورد پذیرش خواهد بود.
فرقانی اضافه کرد: نظریههای جدید ارتباطی حاکی از آن است که مردم سیاستهایی را جذب میکنند که با زمینههای فکری و اجتماعی زندگیشان همخوانی داشته باشد و این نکته بسیار مهمی است که در اعمال سیاستهای فرهنگی باید مورد توجه قرار گیرد.
این مدرس روزنامهنگاری دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی تاکید کرد: موضوع مهندسی فرهنگی از چند زاویه قابل تامل است. اول آنکه نقش غالب و قاهری برای مطبوعات و رسانهها قائل نشویم و فکر نکنیم مطبوعات میتوانند همهجور کاری انجام دهند. از طرف دیگر نباید فکر کنیم که رسانهها هیچ نقشی در این موضوع ندارند و همانطور که گفتم باید واقع بینانه این موضوع را بررسی کرد.
وی افزود: اگر مردم احساس کنند در جهت تامین علایق و منافع و زمینههای اجتماعی و فکری مورد نظر آنها قرار دارد سیاستهای فرهنگی قابل مهندسی شدن هستند. سیاستهای فرهنگی نباید به گونهای آمرانه و از بالا به پایین اعمال شود و اگر چنین اتفاقی هم بیفتد هیچ رسانهای هم در کار مهندسی فرهنگی موفق نخواهد شد. سیاستی موفق است که خطوطش را از نیازهای اجتماعی و عینی مردم گرفته باشد وگرنه سیاستهای فرهنگی به صورت دستوری و بیرون از متن عینی جامعه موفق نخواهد بود.
رسانههای ما اغلب غیر حرفهای عمل میکنند
علی اکبر جوانفکر مشاور رسانهای رئیس جمهور هم با بیان اینکه رسانهها برای ایفای نقش خود در مهندسی فرهنگی جامعه نیازمند آسیبشناسی هستند گفت: رسانههای ما اغلب غیر حرفهای عمل میکنند.
جوانفکر درباره نقش رسانهها در مهندسی فرهنگی، گفت: وسایل ارتباط جمعی موجودات زنده و بانشاطی هستند که میتوانند ارتباط متقابلی با فرهنگ و جامعه داشته باشند. نقش رسانهها رهبری فضای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است و رسانهها میتوانند با ایجاد پل ارتباطی میان افراد تاثیرگذار جامعه و مردم، فرهنگ را به مسیری درستی هدایت کرده و موجب اعتلای فرهنگی میشوند.
جوانفکر خاطرنشان کرد: این تاثیرگذاری در گرو ایفای نقش درست و آلوده نشدن به منافع فردی است و رسانهها همواره باید در راستای منافع ملی و عمومی حرکت کنند و اگر رسانهای به منافع شخصی آلوده شود کارایی لازم را نخواهد داشت.
مشاور رسانهای رئیس جمهور سپس با اشاره به تاثیرگذاری صاحبان سرمایه بر فعالیت و کارکرد مطبوعات گفت: رسانهها میتوانند در برخود با عوامل تجاری دو رویکرد متفاوت اتخاذ کنند. برای برخی از رسانهها جذب آگهی هدف نیست و تنها اطلاع رسانی اولویت آنها محسوب می شود بنابراین صاحبان سرمایه هم دنباله رو آنها هستند، اما در مقابل برخی از رسانهها وابستگی شدیدی به آگهیهای تجاری پیدا میکنند و جذب آگهی اولویت اصلی آنها میشود.
جذب آگهی خللی در انجام رسالت رسانههاست
جوانفکر با بیان اینکه وابستگی رسانهها به آگهیهای تجاری آنها را از انجام رسالت اصلی باز میدارد تصریح کرد: اولویت رسانه این است که در تامین منابع مادی خود مستقل باشد برای همین جذب آگهی یکی از راهکارهای کسب درآمد است اما جذب آگهی نباید وظایف رسانه را تحت الشعاع قرار دهد چرا که نارسایی و ناکارآمدی رسانه را به دنبال دارد.
مشاور رسانهای رئیس جمهور یادآور شد: رسانهها در کشورهای توسعه یافته به دلیل اینکه در اطلاع رسانی دست برتر را دارند موسسههای تجاری را ترغیب میکنند تا آگهیهای خود را به این قبیل رسانهها بدهند، بنابراین آگهی دهندگان به دنبال رسانههایی هستند که در اطلاع رسانی بهتر از رسانههای دیگر عمل میکنند.
وی ادامه داد: اما متاسفانه در ایران اغلب رسانهها تنها به دنبال جذب آگهی هستند و اولویت اول آنها جذب آگهی است و حتی در بخشهایی که باید به مطالب خبری اختصاص دهند آگهی چاپ میکنند.
مطالب روزنامههای ما تفاوت خاصی با یکدیگر ندارند
جوانفکر مشکل دیگر رسانهها را تکیه بیش از حد آنها به منابع غیر اختصاصی خبری خواند و خاطرنشان کرد: رسانههای ما بسیار متکی به منابع غیر اختصاصی خبری هستند به همین دلیل خبرهایشان هیچگونه تازگیای ندارد. زمانیکه مخاطبان روزنامههای مختلفی را میخوانند برداشتشان این است که مطالب روزنامهها تفاوت ماهوی ندارد.
وی ادامه داد: حتی مخاطبان گاهی به خواندن تیتر روزنامهها بسنده میکنند چون متن خبر هیچ اطلاع تازهای نمیدهد و این آسیبی برای رسانههای ما به حساب میآیند. رسانهها باید برای پوشش خبری رویدادها به اخبار فکسی و تلکسی و خبرهای سایتهای خبری اعتنا نکنند و برای پوشش خبری خبرنگار اختصاصی داشته باشند.
پرهیز از تفسیر اخبار
وی با بیان اینکه افزایش مطالب تفسیری در رسانهها از دیگر آسیبهای این حوزه قلمداد می شود افزود: این مطالب تفسیری به دلیل اینکه هزینه زیادی برای تهیه آن وجود ندارد مورد توجه صاحبان رسانهها قرار گرفته است و با استفاده از این شیوه خبرنگار اخباری را از منابع مختلف گردآوری میکند و بر اساس آنها تفسیری ارائه می دهد که منطبق با سیاستهای رسانه باشد.
جوانفکر با بیان اینکه وظیفه رسانه روایت عینی واقعیت است یادآور شد: رویکرد تفسیری غلط است در حالی که رسانههای ما بیشتر به تفسیر خبری روی آورده واز مسیر خبری خارج شدهاند. آنها برای اینکه خود را متفاوت نشان دهند و فکر خود را در گزارش دخالت دهند و در نتیجه به اهداف سیاسی خودشان برسند دست به تفسیر اخبار میزنند.
مشاور رسانهای رئیس جمهور در پایان تاکید کرد: رسانهها برای اینکه بتوانند در مسیر مهندسی فرهنگی گام بردارند باید به سمت حرفهای شدن حرکت کنند و کارهای ابتکاری و خلاق را ارج بنهند تا بتوانند حرفی برای گفتن داشته باشند.
رسانهها باید فرهنگ را به عنوان هدف اصلی خود تعریف کنند
مصطفی محدثی خراسانی شاعر و روزنامهنگار نیز با بیان اینکه رسانهها به ویژه مطبوعات بیشتر سیاسی هستند تا فرهنگی، گفت: رسانهها برای مهندسی فرهنگی باید فرهنگ را به عنوان هدف اصلی خود تعریف کنند.
محدثی خراسانی ضمن بیان این مطلب گفت: رسانهها نه تنها میتوانند به توسعه و تعمیق فرهنگ کمک کنند، بلکه قادر به فرهنگسازی هستند و میتواند در تغییر مسیر جامعه کمک کنند. اگر رسانهها به رسالت خودشان واقف باشند و از سوی دیگر فضای مناسبی برای فعالیت آنها ایجاد شود، میتوانند هم تعمیقکننده فرهنگ باشند و هم فرهنگسازی کنند .
محدثی خراسانی با اشاره به اینکه شعر در گذشته به عنوان رسانه فرهنگساز محسوب می شد، خاطر نشان کرد: در گذشته که رسانهای وجود نداشت شعر هم در ترویج و انتقال فرهنگ نقش داشت و هم فرهنگساز بود؛ اما امروز متفاوت شده است و رسانهها میتوانند با استفاده از ظرفیتها و پیشرفتهای تکنولوژیک همان نقشی را ایفا کنند که شعر در فرهنگ کهن ایران داشت .
این شاعر در ادامه به آسیبشناسی رسانهها پرداخت و اذعان کرد: مشکل اساسی رسانهها این است که نقش سیاسی آنها پررنگتر از نقش فرهنگی است در حالیکه وقتی نطفه مطبوعات بسته شد، کسانیکه روزنامه منتشر می کردند یا شاعر بودند یا به نوعی دستی در پژوهش ادبی داشتند.
وی ادامه داد: اغلب روزنامهها با آنکه بالای صفحه اول درج کردهاند روزنامه فرهنگی و اجتماعی، اما وقتی به مطالب آنها رجوع می کنیم کمتر مطلب فرهنگی کاملی دارند و مطالبی که در صفحات فرهنگی منتشر می شود بیشتر جنبه سرگرمکننده دارند.
محدثی خراسانی در ادامه با اشاره به دغدغه رهبر انقلاب اسلامی درباره مهندسی فرهنگی، اظهار داشت: به جز مقام معظم رهبری که وقوف کامل به اهمیت فرهنگ دارند برای تعداد بسیار کمی از مسئولان ما اهمیت فرهنگ درونی شده است و اگر سخنی از فرهنگ میکنند اغلب در حد شعار است.
سردبیر نشریه "شعر" با بیان اینکه توسعه فرهنگ باید اولویت اول مسئولان فرهنگی باشد، تصریح کرد: انقلاب اسلامی برای اصلاح فرهنگ رخ داد و همواره فرهنگ دغدغه انقلاب و مردم بوده است، امروز هم تنها راه برونشد از نابسامانیها در گرو توسعه فرهنگ کشوراست.
وی افزود: هنوز فرهنگ به عنوان هدف تعریف نشده است و اگر برنامهای در راستای توسعه فرهنگی اجرا میشود مقطعی و تزئینی است و اگر می خواهیم فرهنگ توسعه یابد از یک سو باید فرهنگ را به عنوان هدف اصلی تعریف کنیم واز سوی دیگر برنامههای کارشناسی شده و بلند مدت طرح کنیم.
رسانهها در خط مقدم فرهنگسازی هستند
بیژن مقدم مدیر مسئول روزنامه جام جم هم معتقد است رسانهها به دلیل برقراری تعامل گسترده با سطوح مختلف مردم بیشترین نقش را در مهندسی فرهنگی دارند و در خط مقدم هستند.
مقدم درباره نقش رسانهها در مهندسی فرهنگی گفت: رسانهها در خط مقدم فرهنگسازی هستند چراکه ارتباط گستردهای با مردم دارند و این نکته سبب میشود که امکانات زیادی برای انتقال و ترویج و فرهنگ داشته باشند. سرعت انتقال اطلاعات از طریق رسانهها موجب میشود تا رسانهها در مقایسه با کتاب بیشترین تاثیرگذاری را در عرصه فرهنگ داشته باشند، در واقع همین توانمندی موجب شده تا رسانهها بیشترین تاثیر را در رهبری و فرهنگسازی داشته باشند.
مقدم درادامه خاطرنشان کرد: رسانهها کارکرد زیادی در حوزه فرهنگ دارند؛ یک بعد کارکرد آنها تریج فرهنگ است. مثلا رسانهها میتوانند با تبلیغ و معرفی محصولات فرهنگی، موجب رونق فرهنگ جامعه شوند، اگر رسانهها کتابهای تازه منتشر شده را تبلیغ نکنند، کتاب در انبار ناشران میماند و کسی از وجود آنها خبردار نمیشود.
وی در ادامه با اشاره به انتقاد برخی مبنی بر غلبه رویکرد سیاسی رسانهها بر رویکرد فرهنگی اذعان کرد: هر کدام از رسانه کارکرد مشخصی دارند و ممکن است در یک رسانهای وجوه فرهنگی پررنگ باشد و در رسانه دیگر رویکرغالب با سیاست باشد.
مدیر مسئول روزنامه جام جم افزود: البته به دلیل حساسیتهایی که در حوزه سیاسی وجود دارد، این حوزه از جذابیتهای بیشتری برخوردار است، چراکه از یک سو فراگیری آن نسبت به سایر حوزه بیشتر است و مخاطبان زیادی دارد در حالیکه بخش فرهنگی رسانهها مخاطبان خاص دارد مثلا یک مطلب صفحات اندیشه روزنامه را نمیتوان در صفحه اول تیتر کرد، چون مخاطبان معدودی دارد.
وی افزود: از سوی دیگر به دلیل ویژگیهایی که حوزه سیاسی دارد رخدادها نیز در این حوزه بسیار بیشتر از سایر حوزههاست، بنابراین اطلاعرسانی بیشتری را میطلبد.
مقدم در ادامه نگاه و نگرش صاحبان رسانهها را از دیگر دلایل پررنگ بودن اخبار سیاسی در رسانهها خواند و تصریح کرد: نگاه صاحبان رسانهها نقش زیادی در تعریف رویکردهای رسانهها دارد و اگر وجوه سیاسی در رسانهها غالب است یک دلیلش این است که صاحبان رسانه بیشتر نگرش سیاسی دارند.
وی در ادامه با اشاره به راهکارهای تاثیرگذاری رسانهها در مهندسی فرهنگ، گفت: مهمترین راهکار شناسایی نیازهای مردم و خلاهای فرهنگی جامعه است اگر مدیران رسانهها بتوانند نیازهای و خلاهای فرهنگی جامعه را به درستی شناسایی کنند و فعالیتهای خود را بر اساس آن سازماندهی کنند قطعا میتوانند نقش زیادی در مهندسی فرهنگی داشته باشند.
مدیر مسئول روزنامه جامجم تاکید کرد: ایران متشکل از فرهنگهای مختلف است که گاه این اختلافات میتواند به منازعات سیاسی کشیده می شود و رسانهها میتوانند با شناخت این اختلافات به گونهای فعالیتهای خود را سازماندهی کنند که نه تنها این اختلافات تشدید نشود بلکه به وحدت و همدلی سوق داده شود. رسانهها همچنین بازوی اجرایی سیاستگذاران فرهنگی هستند و کمک زیادی به اجرای سیاستهای فرهنگی میکنند.
رسانهها ابزاری مهم در انتقال بخش معنوی فرهنگ هستند
محمود اکرامیفر شاعر و روزنامهنگار نیز با بیان اینکه رسانهها یکی از رساناهای مهم معنویت فرهنگی محسوب میشوند گفت: اگر رسانهها در ایفای نقش خود درست عمل کنند، با انتقال وجوه معنوی و انباشتگی آن فرهنگ بالنده میشود.
اکرامیفر گفت: اگر فرهنگ را به دو بخش مادی و معنوی تقسیم کنیم، رسانهها در بعد مادی فرهنگ و به عنوان ابزاری برای انتقال بخش معنوی فرهنگ تعریف میشوند.
وی افزود: بخش مادی فرهنگ با بخش معنایی آن تعامل و ارتباط دوسویه دارد؛ بنابراین رسانهها که زائیده فرهنگ هستند، میتوانند نقش بسزایی در گسترش، اشاعه و مبادله و حتی هجوم فرهنگی داشته و با انتقال وجوه معنوی و انباشتگی آن زمینههای بالندگی فرهنگ را فراهم کنند. متولیان فرهنگی باید شرایط مناسبی برای فعالیت رسانهها مهیا کنند هر چه شرایط مهیاتر باشد، رسانهها با عملکرد درست زمینه را برای مهندسی فرهنگی هموار کنند.
این نویسنده و پژوهشگر اظهار داشت: رسانهها در هر جامعهای به عنوان یکی از پنج ابزار فرهنگسازی و منتقل کننده آن محسوب می شوند اما آنها زمانی کارایی مثبتی دارند که از یک سو از رسالت واقعی خود آگاه باشند و ازسوی دیگر ابزارها و شرایط فعالیت مناسب را در اختیار داشته باشند.
رسانهها به وجوه مختلف رسالت خود وقوف داشته باشند
وی در ادامه با بیان اینکه مسایل اجتماعی و سیاسی بخشی از فرهنگ به شمار میآیند، یادآور شد: فرهنگ در تعریف تبلوری اعم از سیاست، مسائل اجتماعی و اقتصادی است؛ همه رفتارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی انسانها برگرفته از ذهنیت آنهاست و ذهنیت آنها نیز بخشی از فرهنگ قلمداد میشود.
اکرامیفر سپس با بیان اینکه در کشور ما فرهنگ از لحاظ معنایی محدود شده است، تصریح کرد: هر رفتاری که از انسان سر میزند در حیطه فرهنگ تعریف میشود، این در حالیست که در جامعه ما یک دهه است توسعه سیاسی در مقابل توسعه فرهنگی مطرح میشود، حتی برخی با سطحینگری توسعه سیاسی را بر توسعه فرهنگی مقدم میشمارند. در حالیکه بسیاری از بداخلاقیهای سیاسی ریشه در مشکلات فرهنگی دارد و برای حل آنها باید فرهنگ را اصلاح کرد.
این روزنامهنگار در ادامه یادآور شد: در نظریههای جدید برای مخاطبان رسانهها دو حق قائل میشوند، اولین حق، حق دانستن است و دومین حق، حق ندانستن. رسانهها همواره باید برنامههای خود را براساس این دو حق تنظیم کنند، یعنی زمانیکه مخاطبان نیازمند اطلاعرسانی در حوزههای مختلف هستند رسانهها باید با شفافسازی و اطلاعرسانی پاسخگوی این نیاز باشند.
وی در پایان تاکید کرد: زمانی وجود دارد که مردم آنقدر در معرض اخبار ضد و نقیض قرار میگیرند که سردرگمی میشوند دراین شرایط مهمترین وظیفه رسانهها تهیه برنامههایی است که جنبه سرگرم کنندگی دارد و به مخاطبان آرامش میبخشد.
نظر شما