به گزارش خبرنگار مهر، اختلاف نظر و همراه نبودن استادان طراز اول خوشنویسی با هم موجب شده است تا اعطای مقام استادی به خوشنویسان با چالش جدی مواجه شده و نوعی تشتت و بلاتکلیفی جامعه خوشنویسان را فرا گیرد.
قهر استادان از انجمن خوشنویسان ایران
افتراق آراء بین خطاطان و عدم توفیق انجمن خوشنویسان ایران در همگرایی خوشنویسان سبکها و شیوه های مختلف خوشنویسی مشکل تازه ای نیست، این اختلاف نظر و واگرایی مزمن به اوایل دهه شصت باز می گردد.
از آن سالها میدان دادن به یک شیوه خاص و بی توجهی به سبکهای دیگرخوشنویسی موجب بروزاعتراض شده و واکنشهای متفاوت برخی استادان را برانگیخت. استمرار آن مشکلات که با عدم شفافیت مدیران وقت شتاب گرفت در نهایت به قهر و ترک انجمن از سوی استادانی چون کیخسروخروش منجر شد.
متعاقب انزوا و گوشه نشینی استاد خروش، استادان برجسته دیگری چون عباس اخوین، زنده یاد عبدالله فرادی و... خط و ربط خود را از مدیریت انجمن سوا کرده وهر یک صرفا به تعلیم شاگردان به سبک و سیاق خود پرداختند.استاد جلیل رسولی نیز که از ابتدا با پرهیز از ورود به انجمن خوشنویسان مخالفت خود را با گروهگرایی اعلام کرده بود بعدها استادیش را با گرفتن دستخطی از استاد حسن میرخانی به ثبت رساند.
استاد عباس اخوین با تاسیس مرکز کتابت و تعلیم ایران در اوایل دهه هفتاد به تربیت شاگردان "فوق ممتاز" مبادرت ورزید و استاد خروش نیز در منزل خویش و بعدها در دفتر هنری که شهرداری تهران در اختیار عده ای از هنرمندان تجسمی از جمله ایشان قرارداده بود به سبک سنتی شاگردان خود را برکشید.
درخواست مجوز مرکز کتابت و تعلیم ایران
در اوایل دهه هفتاد و با توجه به لزوم پاسخگویی به عده ای از هنرمندانی که به شیوه های دیگری از جمله میرعماد، استاد حسن و استاد حسین میرخانی، استاد کاوه و...خوشنویسی می کردند چهار تن از استادان برجسته (اخوین، احصایی، خروش و مرحوم فرادی) از وزارت ارشاد وقت تقاضا کردند تا در کنار انجمن خوشنویسان به مرکز کتابت و تعلیم ایران هم مجوز گرفتن امتحان خوشنویسی وهمچنین اعظای گواهینامه استادی داده شود.این درخواست با نظر مساعد وزیر و معاون امورهنری وقت مواجه شد اما گویا با مخالفت و دخالت انجمن خوشنویسان و سپس با تغییر مدیریت ارشاد ابتر ماند.
پس از گذشت بیش از ده سال از آن زمان و اینک که سه دهه از تربیت هنرجویان خوشنویسی گذشته است و با توجه به لزوم توجه به خوشنویسانی که خود به مراتب استادی رسیده و تعداد آنها روز به روز افزایش یافته است، در حال حاضراین بلاتکلیفی و نابسامانی به اوج خود رسیده است.
ناکامی انجمن خوشنویسان در جذب استادان
انجمن خوشنویسان ایران در این سه دهه با تلاطمات متوالی روبرو بوده اما هیچگاه نتوانست این محل را به کانونی برای همدلی همه خوشنویسان با هر سبک و شیوه ای مبدل سازد ودر سالهای اخیر، به خصوص با نامه نگاریهای بعضا خشن و به دور از نزاکت و ملاطفت خود به این اختلافها دامن زده واز رغبت وانگیزه استادان برجسته برای حضور در این کانون هنری کاسته است.
اخیرا این انجمن با اتکا به تنها استاد موجه خود به عده ای از خوشنویسان گواهینامه استادی اعطا کرده است که طبعا این گواهینامه ها (با کمال احترام به مقام استاد غلامحسین امیرخانی) نمی تواند از وجاهت هنری واعتبار لازم برخوردار باشد.
از سوی دیگر استاد کیخسرو خروش نیزدر واکنش به این اقدام انجمن به تعدادی از شاگردان خود و برخی از دیگر شاگردانی که خارج از سبک غالب انجمن خوشنویسان فعالیت دارند به طور سنتی و با دادن دستخطی مقام استادی را اعطا کرده است که این رویه نیز - با حفظ احترام استاد خروش - به علت دارا بودن یک امضا از استحکام و صلابت لازم محروم است.
همچنین استاد اخوین و دیگر استادان هم اخیرا دست به کار شده اند تا به شاگردان و متقاضیان خارج از انجمن استادی اعطا کنند.
نقش وزارت فرهنگ و ارشاد در رفع مشکل
مرور کوتاه این مسائل و نگاهی گذرا به عملکردهایی که به طور خیلی مختصر به برخی از آنها اشاره شد همگی از بحران موجود در خوشنویسی کشور حکایت می کند و جا دارد که وزارت ارشاد با تدبیر و وساطت خود ضمن هدایت انجمن خوشنویسان به رفتن در طریق صواب بار دیگر با کمک از استادان برجسته خوشنویسی این هنر شریف و هنرمندان آن را از بلاتکلیفی و تشتت نجات دهد.
خبرگزاری مهر این موضوع را پیگیری و بررسی می کند.
نظر شما