به گزارش خبرنگار مهر، نشست "امکان یا امتناع مسأله اجتماعی در ایران" با سخنرانی دکتر سعید معیدفر عصر یکشنبه در محل انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شد.
دکتر معید فر با اشاره به موضوع مورد بحث گفت: موضوع مورد بحث ممکن است بدیهی به نظر برسد ولی سعی کردم موضوع را از جنبهای مطرح کنم که امکان بحث پیرامون موضوع را برانگیزم. حوزه مسائل اجتماعی شاخهای از جامعه شناسی است که از تولد جامعه شناسی مطرح بوده ولی شاید این بحث به صورت تلویحی در این حوزه مطرح بوده باشد. دورکیم در بحث جرم و وجدان جمعی، مدخلی برای ورود به بحث مسائل اجتماعی پیدا کرده و بعدا با گسترش شهرنشینی و مدرن شدن جوامع مورد بحث، متفکران دیگر از جمله متفکران مکتب شیکاگو قرار گرفت.
وی گفت: آنچه مورد توجه من است رویکرد تحلیل مسائل اجتماعی است. بر اساس این رویکرد مسائل اجتماعی پدیدهای جدید است و در گذشته چیزی به نام مسأله اجتماعی نداشتیم؛ اگر چه در جوامع گذشته قتل و نابهنجار و غیره داشتیم. بر این اساس، در گذشته مشکلات توجیه میشدند اگر چه افراد با این مشکلات روبرو میشدند ولی آن را توجیه میکردند.
این پژوهشگر علوم اجتماعی در ادامه گفت: آنچه مشکلات اجتماعی را امروزه به صورت مسأله درآورده یکی این است که افراد دیگر مسائل محیطی را توجیه نمیکنند و نسبت به آن عکس العمل نشان میدهند و امروزه بر خلاف گذشته که دید طبیعی به مشکلات داشتند، یک دید جمعی نسبت به مسائل اجتماعی دارند. دلیل دوم، تغییر ذهنیت آدمها نسبت به مشکلات پیرامون است. این تغییر ذهنیت سبب شد تا مشکلاتی که در گذشته طبیعی جلوه میکرد به صورت مسأله درآید. دلیل سوم مربوط به بحث عینیت مسأله اجتماعی است.
او افزود: امروزه در واقع به دلیل تغییر ساختارهای اجتماعی و اقتصادی، گسترش شهرنشینی و بحران شهرنشینی مسائل اجتماعی متعدد و متکثر شدهاند در واقع خیلی از مشکلات امروز، مشلات زندگی مدرن است.
وی گفت: "مورتون" مسأله اجتماعی را رفتاری میداند که از سوی بخش مهمی از افراد جامعه، ناقض هنجارهای تعمیم یافته شناخته شود. بر اساس این دیدگاه از یک طرف کمیت مسأله اهمیت دارد و از طرف دیگر ذهنیت خود پژوهشگر است که مشکلی را به عنوان مسأله میبیند.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: سی.رایت.میلز، جنبههای کمی و عینی مسائل اجتماعی را مورد توجه قرار میدهد. بر این اساس بسیاری از مشکلات، مسائل اجتماعی نیستند. وقتی میخواهیم برخی مشکلات را به عنوان مسأله معرفی کنیم باید از میان مشکلات متعدد دست به غربال گری بزنیم. حال سؤال این است که معیارها برای غربال گری مشکلات و انتخاب به عنوان مسأله اجتماعی چیست؟ برای پاسخ به این سؤال اگر چه ذهنیت افراد در خصوص تعیین یک مشکل به عنوان مسأله اجتماعی مهم است ولی چیزهایی به عنوان مسأله مطرح میشوند که کمیت آن زیاد باشد یا اینکه نخبگان آنرا به عنوان مسأله بشناسند.
مترجم کتاب "نگرش نو در تحلیل مسائل اجتماعی" در ادامه افزود: بر اساس رویکرد سازهگرایانه در تحلیل مسائل اجتماعی(social constructionist perespective)، مسائل اجتماعی به خاستگاه اصلی آن که ذهنیت اجتماعی است، برگردانده میشود. بر اساس این دیدگاه چیزی مسأله اجتماعی است که شرایط زیر را داشته باشد: 1- مشکلزا باشد؛ 2- شایع باشد؛3- قابل حل باشد؛ 4- عزم برای حل آن در جامعه وجود داشته باشد.
او خاطر نشان کرد: امروزه عزم برای حل مسأله وجود دارد. از میان شروط مذکور با تحقق سه شرط اول و عدم تحقق شرط چهارم، اساسا مسأله اجتماعی شکل نمیگیرد. در واقع سه شرط اول، شوط لازم هستند و شرط چهارم، شرط کافی.
این استاد دانشکاه در ادامه افزود: دورکیم بین وجدان جمعی و جرم رابطه متقابل برقرار میکند. او معتقد است که میزانی از جرم برای بقای وجدان لازم است ولی اگر جرم افزایش پیدا کند، میتواند وجدان جمعی را تخفیف و سست نماید.
وی گفت: بر اساس رویکرد سازهگرایی، سطحی از مسائل اجتماعی که وجدان جمعی را حامی خود داشته باشد، قابل کنترل است. بر اساس درک حاصل از این رویکرد، ما میتوانیم به صورت پلکانی اخلاق و وجدان اجتماعی را اصلاح کنیم. بر اساس این رویکرد از جنبههای سخت مسأله اجتماعی به سطوح نرم مسائل اجتماعی وارد میشویم. این نوع نگاه به مسأله اجتماعی، مشارکت مردم را به همراه دارد. در صورتی که در رویکرد آسیب شناسی اجتماعی، این مشارکت پشت سر مسأله اجتماعی نیست.
وی در ادامه خاطر نشان کرد: در جامعه ایران، اگر چه مسأله اجتماعی در دستور کار نیروی انتظامی، محیط آکادمیک و نظام سیاسی قرار دارد ولی لاینحل باقی مانده و مسائل جدید هم به آن اضافه شده است. علیرغم تخصیص بودجه و توجه کمی و کیفی به مسأله اجتماعی ولی این مسایل پر رنگ تر میشود. اگر چه خیلی از مسائل مطرح میشود ولی عزمی برای حل بوجود نمیآید.
وی گفت: اگر با دیدگاه کاربردی بخواهیم نگاه کنیم، به نظر میرسد مسأله اجتماعی در ایران وجود ندارد و ذهنیت اجتماعی به مسائل اجتماعی وجود ندارد. البته این به معنای این نیست که افراد دیدگاهی نسبت به مسائل اجتماعی ندارند. از دید سازهگرایی، مسایل اجتماعی ساخته میشوند نه اینکه از پیش موجود باشند. این ساختن رابطه مستقیم بین ذهن و عین است. بر این اساس نخبگان با شناخت جامعه، مسأله را تعریف میکنند و از آنجا که این افراد برای مردم مهم هستند بنابراین مسأله این نخبگان میشود مسأله جامعه. در واقع مسأله اجتماعی تعاملی است بین ذهن(نخبگان) و عین(عکسالعمل اجتماعی).
وی در پایان افزود: در جامعه ما بر اساس رویکرد سازهگرایی مسأله اجتماعی وجود ندارد زیرا در جامعه ما به جنبه سخت مسأله اجتماعی توجه میشود و در ثانی رابطه بین ذهن و عین دچار مشکل شده است. امروزه با بی اعتبار کردن نخبگان، منزلت آنها در جامعه پایین آمده و مورد اعتماد عموم نیستند و لذا قدرت تعیین کنندگی مسأله اجتماعی را در جامعه از دست دادهاند. لذا اگر چه ممکن است برخی مشکلات به عنوان مسأله اجتماعی مطرح شود ولی عزم برای حل آن وجود نداشته است.
نظر شما