۱۹ فروردین ۱۳۸۸، ۱۰:۵۴

16 سال پس از آوینی/

همچنان جای "نخستین نظریه‌پرداز سینمای ملی" خالی است

همچنان جای "نخستین نظریه‌پرداز سینمای ملی" خالی است

بیستم فروردین‌ماه هر سال یادآور خاطره شهادت سیدمرتضی آوینی است؛ او که رهبر معظم انقلاب "سید شهیدان اهل قلم" خطابش کردند و هنرمندی که می‌توان تبلور روحی بزرگ و جستجوگر را در آثارش دید.

به گزارش خبرنگار مهر، در این سال‌ها شخصیت آوینی در هاله‌ای از تقدس رنگی تازه گرفته و صاحب هویتی شده که به نظر می‌رسد با آنچه او می‌خواست تفاوت دارد. با رجوع به آثار و مشی زندگی او می‌توان گفت آوینی هرگز نمی‌ِخواست نقدناپذیر و آسمانی قلمداد شود.

16 سال از شهادت سیدمرتضی آوینی گذشته و هنوز جای خالی آوینی نظریه‌پرداز و منتقد مشهود است. هنوز مستندهای مربوط به جنگ با الگوهایی که او بنا گذاشته ساخته می‌شود و همچنان سینمای ایران از کمبود نظریه‌پردازی که به دنبال تعریف مختصات سینمای ملی و اصیل باشد، رنج می‌برد.

سیدمرتضی آوینی از مهمترین و تاثیرگذارترین شخصیت‌های هنری دهه‌های 60 و 70 بود. آوینی در کنار پرداختن به سینما، مقاله‌ها و تحقیق‌هایی در حوزه‌های مختلف داشته اما بیشترین اثرگذاری او در سینما و مستندسازی بوده و این تاثیرگذاری در این سال‌ها ادامه پیدا کرده است.

لحظه شهادت سیدمرتضی آوینی در فکه

شخصیت هنری آوینی دو وجه دارد. آوینی فیلمساز و آوینی منتقد و نظریه‌پرداز و اهمیت او در نقشی پررنگ است که در این دو قالب ایفا می‌کرد. نقشی تاثیرگذار و جریانساز. یکی از انتقادهایی که به جامعه روشنفکری می‌شود قطع ارتباط با مردم و ناموفق بودن در تاثیرگذاری بر آنها است، آوینی در قالب روشنفکری مسلمان که می‌کوشید معیارهایی تازه برای روشنفکری تعریف کند، این قدرت را داشت که بر هنرمندان هم‌دوره‌اش تاثیر بگذارد و آثارش برای مردم هم جذاب باشد.

مستندهای "روایت فتح" که اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 از تلویزیون پخش می‌شد در جذب مخاطب موفق بود. این استقبال از مجموعه‌ای مستند دیگر تکرار نشد. آوینی در سال‌های پایانی زندگی‌ که مقارن با دوران اوج حرفه‌ای او است هم توانست جایگاه حرفه‌ای مستقل داشته باشد و هم با مخاطب ارتباط برقرار کند. آوینی در این مقطع توانست باورها و مفاهیم ذهنی‌اش را در آثار مکتوب و تصویری‌اش اجرا کند و الگویی برای دیگران به وجود بیاورد.

آوینی به دلیل این ویژگی‌ها موقعیتی ویژه در سینمای پس از انقلاب دارد. او به نظریه پردازی و تعریف مفاهیم و معانی در حوزه سینما و فرهنگ تعلق خاطر داشت. علاقه‌اش به فرهنگ ایرانی و اسلامی و پیوندی که با فلسفه و عرفان داشت او را مصمم می‌کرد میان سینما به عنوان رسانه‌ای وارداتی و غربی با این مفاهیم پل بزند و کارکرد و هدفی منطبق بر باورها و سنت‌های اسلامی و ایرانی برای این رسانه تعریف کند.

شاید اگر آوینی زنده می‌ماند زودتر از دیگران به تعریف مولفه‌ها و ویژگی‌های سینمای ملی می‌پرداخت و ضعف نظریه‌پردازی در این بخش را جبران می‌کرد. دفاع او از "قصه‌های مجید" به عنوان اثری ایرانی نشاندهنده گرایش او به سینمایی بود که در کنار پرداختن به مضامین انسانی آینه‌ای از زندگی ایرانی باشد. آنچه خود تلاش می‌کرد در مستندهایش به شکلی دیگر تجربه کند.

مهمترین وجه مستندهای شهید آوینی نزدیک بودن آنها به واقعیت جنگ ایران و عراق است. او با حذف تعدادی از عناصر ثابت مستندهای خبری جنگی و با افزودن نشانه‌ها فضایی تازه را وارد این مستندها کرد. فضایی که پیش از این تجربه نشده بود و با موفقیت این مجموعه‌ها در جذب مخاطب مستند سازهای دیگری از آن تقلید کردند.

آوینی که کارگردانی را با ساخت موضوع‌های اجتماعی آغاز کرده بود، با شروع جنگ به جبهه رفت و تجربه‌هایش را در قالبی دیگر تکرار کرد. او در فضای جبهه میان رزمندگان زندگی می‌کرد و سوژه فیلم‌هایش را از میان همان‌ها پیدا می‌کرد. ساختار تکنیکی این مستندها و تغییرهایی که آوینی در آنها می‌داد کاملا با محتوای این آثار همخوانی داشت.

پیش از آوینی مستندهای جنگی ترکیبی از تصاویر و گزارش گزارشگر درباره وضعیت نیروهای خودی بودند. آوینی گزارشگر را حذف کرد. از دوربین روی دست استفاده کرد که هم حال و هوای منطقه جنگی را به خوبی به مخاطب منتقل می‌کرد و هم نمایشی بی‌واسطه از فضای ملتهب جبهه را برای بیننده بود.

گفتار متن در آثار آوینی تنها کارکرد اطلاع‌رسانی نداشت. واژه‌ها ریشه در باور و اعتقاد قلبی نویسنده و کارگردان دارند و تاثیری خاص روی مخاطب می‌گذارند. دیدن مستندهای آوینی بدون شنیدن صدای او تجربه‌ای ناقص است. آوینی با استفاده از گفتار متن، انتخاب تصاویر و در یک کلام در بخش کارگردانی حضور خود را به رخ می‌کشید. بیش از هر یک از شخصیت‌های فیلم‌هایش در ذهن مخاطب زنده می‌ماند و  قهرمان آثارش می‌شد، حتی اگر حضوری مقابل دوربین نداشت.

او پس از پایان جنگ همچنان سوژه فیلم‌ها و قهرمان‌های آثارش را از دل سالهای جنگ پیدا می‌کرد. دوربین او در جبهه مانده بود و شهر و آدمهایش بدون پسزمینه جنگ جذابیتی برایش نداشتند. آوینی در مستندهایی که پس از جنگ کارگردانی کرده دنبال مرور خاطره‌‌های نسلی است که مانند او از دل جنگ به دنیا آمدند و در فضای جبهه‌ها رشد کردند.

نسلی که در مستندهای او تصویری شفاف و روشن دارند و هنوز و پس از گذشت سال‌ها در لحظه لحظه این مستندها زندگی می‌کنند. با دیدن بخش‌های مختلف "روایت فتح" این نسل و خاطره‌هایشان دوباره زنده می‌شوند و پیش چشم مخاطب جان می‌گیرند. جادوی آوینی روح دادن به این خاطره‌ها است.

در این سالها درباره زندگی خصوصی آوینی و تفاوت‌های آوینی پیش و پس از انقلاب مطالبی عنوان شده، گروهی قصد دارند به تصویر قدسی این شهید خدشه وارد نشود و با ستایش از او موانع برای نزدیک شدن به این ساحت آسمانی را بیشتر و پررنگتر می‌کنند. گروهی دیگر به دنبال نقد آثار او و بازنگری در مبانی فکری و اندیشه‌های این منتقد و نظریه‌پرداز هستند.

آنچه آوینی و تجربه‌های منحصر به فردش در حوزه مستندسازی را برای نسل آینده زنده نگه می‌دارد، بازخوانی و تحلیل آنها است. کارنامه آوینی منتقد و فیلمساز مانند هر هنرمند و روشنفکری نقاط ضعف و قوت دارد و تحلیل این وجوه از ارزش‌های او کم نمی‌کند.

بیش از 15 سال از شهادت سیدمرتضی آوینی گذشته و زمان آن رسیده که بدون تعصب و غرض‌ورزی دستاوردهای او در سینما و مستندسازی را با احترام به زندگی خصوصی او و تحولی که پس از انقلاب داشته بررسی کنیم.

کد خبر 856526

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha