۲۴ فروردین ۱۳۸۸، ۱۴:۲۴

فاضلی در گفتگو با مهر:

آموزش علوم انسانی متناسب با نیازها نیست / سیاستگذاری علمی نداریم

آموزش علوم انسانی متناسب با نیازها نیست / سیاستگذاری علمی نداریم

مؤلف کتاب "فرهنگ و دانشگاه" معتقد است آموزش علوم انسانی به‌گونه‌ای که متناسب با ارزشهای فرهنگی جامعۀ ایران باشد طراحی و تدوین نشده است.

دکتر نعمت‌الله فاضلی در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: هدف اصلی کتاب تبیین رویکرد فرهنگی به دانشگاه و توسعه علمی و علم در ایران است. این رویکرد با توجه به اینکه من از منظر انسان‌شناسی و فرهنگی به موضوع نگاه می‌کنم تلاش می‌کند که با استفاده از فنون و روشهای مردم‌نگاری و با تکیه بر تفاوتها و شباهتهایی که بین نظامهای فرهنگی وجود دارد موضوعات را مورد تجزیه و تحلیل قرار بدهد. رویکرد فرهنگی انسان‌شناسانه این ویژگی را دارد که از راه مقایسه شباهتها و تفاوتها و حتی تأکید بیشتر بر تفاوت فرهنگها با یکدیگر، موضوعات فرهنگی را شناسایی و فهم می‌کند.

استاد دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه گفت:  درباره آموزش عالی و توسعه علم در ایران کمتر از این منظر یا رویکرد به مسایل مختلف آموزش عالی و توسعه علمی و دانشگاهی نگریسته شده است. در مطالعات آموزش عالی در ایران و گفتمانهای مربوط به این حوزه از یک طرف، ما به دلیل اینکه آشناییهای لازم به تفاوتهای فرهنگی در حوزه آموزش عالی نداشتیم و اطلاعات و دانش لازم در اختیارمان نبوده و از طرف دیگرعدم آشنایی از این موضوع، که یک کار تطبیقی یا مقایسه ای می‌تواند به ما کمک بکند، و بعلاوه سختی انجام این کار که باید شما در یک جامعه دیگر زندگی کرده باشید و در نظامهای آموزشی دیگر تحصیل کرده باشید تا بتوانید نقش عامل فرهنگ در فرایند آموزش عالی و دانشگاه را ببیند، باعث شده است که ما کمتر این گونه مطالعات را داشته باشیم.

وی در خصوص ایدۀ شکل‌گیری این کتاب گفت: من در سال 1999 برای اخذ درجۀ دکتری به دانشگاه لندن رفتم و در رشته انسان‌شناسی اجتماعی تحصیل خودم را آغاز کردم و آنجا برای من فرصتی فراهم شد تا به بازاندیشی دربارۀ آموزش عالی، روشها و راهبردهای آموزش، مسایل دانشگاه و موضوع توسعه علمی در کشورمان بپردازم و دائماً به طور خود آگاه و ناخودآگاه مقایسه‌ای بین تجربه آموزشی خودم در کلاسهای درس در ایران و کلاسهای درس در بریتانیا انجام می‌دادم و از خودم می‌پرسیدم که ما در ایران اینگونه رفتار می‌کنیم و آنها به گونه دیگر؛ کدام کارآمدتر هستند؟ از خودم این سؤال را می‌پرسیدم که آیا در جامعه‌ای مثل ایران که توسعه علمی تحقق پیدا نکرده و ما سهم شایسته‌ای در تولید علم جهانی نداریم آیا معضل این نیست که  راهبردهای آموزشی و پژوهشی ما مشکلاتی دارند.

این پژوهشگر مطالعات فرهنگی در خصوص محاسن مطالعه تطبیقی یادآور شد: نکته قابل توجه این است که در کار تطبیقی، نظام آموزشی وقتی با نظامهای آموزشی دیگر مقایسه می‌شوند، مشکلات خودشان را آشکار می‌کنند. با توجه به این ذهنیت و سؤالات به ذهنم رسید که تجربه‌های زیسته خودم را در زمینه آموزش و پژوهش در بستر دانشگاه غربی که من در آن تحصیل کردم با آنچه در ایران است مقایسه کنم.

وی تصریح کرد: بحث من در این کتاب فقط مربوط به بحث آموزش نیست. بحث تطبیق آموزش عالی در بریتانیا و در ایران که در کتاب آمده یکی از مهمترین بخشهای کتاب است. مقاله‌های دیگر کتاب از جمله سیاستهای فرهنگی تولید علم در بریتانیا، چالشهای آموزش علم در جهان امروز و تجربه و برداشت دانشجویان ایرانی از جامعه غربی از موضوعات مهم مورد بررسی در این کتاب هستند.

این پژوهشگر حوزه مطالعات فرهنگی در ادامه گفت: در بحث مربوط به برداشت دانشجویان ایرانی از غرب و نظام آموزشی آنجا، مصاحبه‌ای با دانشجویان ایرانی که در آنجا مشغول به تحصیل بودند انجام دادم. درهمه این مقالات، این ایده کانونی وجود دارد که به مقایسه تفاوتها و شباهتهای تجربه آموزش و آموزش عالی و دانشگاه در ایران و غرب پرداخته شده است. البته این مقایسه را بر اساس تجربه شخصی خودم انجام نداده‌ام بلکه داده‌ها و تحقیقات متعددی را که در این زمینه درباره آموزش عالی در ایران و کشورهای دیگر وجود دارد گردآوری کردم و در هر بخش متناسب با موضوع، این داده‌ها و تحقیقات را مبنای توصیف و تجزیه و تحلیل  قرار داده‌ام.

این استاد دانشگاه در خصوص روش تحقیق این کتاب گفت: از لحاظ روش‌شناسی مجموعه‌ای از روشها را برای گردآوری داده‌ها و تجزیه و تحلیل آنها در این کتاب مورد استفاده قرار داده‌ام. این کتاب مجموعه‌ای از تحقیقات من است و چندین مقاله علمی - پژوهشی است که هر کدام از آنها به طور مستقل در مجلات علمی و پژوهشی هم منتشر شده‌اند. از این رو هر کدامشان روش‌شناسی معینی دارند. ولی روش‌شناسی که بین همه آنها مشترک است رجوع به اسناد و مدارک و تحقیقات در این حوزه‌ها است که بر اساس آن به فرا تحلیل داده‌های موجود پرداخته‌ام و بخشی هم روش مردم‌نگاری است. مردم‌نگاری مبتنی است بر مشاهده و مصاحبه و بیان تجربه زیستی شخصی از مسایلی که موضوع تحقیق و مطالعه‌ام بودند.

فاضلی دستاوردهای این تحقیق و مطالعه تطبیقی را برای جامعه علمی ایران چنین عنوان کرد: من در هر بخش از این کتاب به یکی از ابعاد آموزش و پژوهش عالی در ایران پرداخته ام. در نتیجه باید به بخشهای مختلف کتاب  برگردیم و درباره آن بحث کنیم. ولی اگر قرار باشد در یک جمع‌بندی کلی بحث خودم را مطرح کنم بایستی بگویم که ما نتوانسته‌ایم در حوزه آموزش و راهبردهای آموزشی را در حوزه علوم انسانی (چون بحث من بیشتر در این حوزه است)  به گونه‌ای که متناسب با ارزشهای فرهنگی جامعۀ ایران باشد طراحی و بر اساس آن، راهبردهای مؤثر و کارآمد آموزشی و آموزش عالی  را تدوین نماییم.

وی افزود: از طرف دیگر حتی نتوانسته‌ایم راهبردهای آموزش عالی غرب را به خدمت بگیریم؛ مثلاً استفاده از روشهای مباحثه و گفتگو، تکنولوژیهای آموزشی و روشهایی که بتواند آموزش و پژوهش را با هم ادغام بکند یا روشهایی که بتواند از راه تولید علم فرایند تولید علم را صورت دهد. مثلاً دانشجو زمانی که چیزی یاد می‌گیرد فقط یک حفظ کننده صرف مطالب نباشد و طوطی‌وار یاد نگیرد بلکه کسی که آموزش را تجربه می‌کند، در آن تجربه بتواند خلاقیت و نوآوری و حداکثر دخالت ارزشهای فردی، خواستها، سلایق و علایق فردی را وارد فرهنگ آموزش کند. نظام آموزشی ما چون اساساً دانشجومحور نیست خواسته‌ها، علایق و سلیقه‌ها و اطلاعات دانشجو در کلاس درس و در فرایند آموزش کنار گذاشته می‌شود و بیشتر یک نوع غلبه سیستمیک، به این معنا که نظامی وجود دارد که می‌خواهد چیزی را به دانشجو تحمیل کند، وجود دارد. لذا با مقاومت دانشجو مواجه می‌شود.

او بر این اساس تأکید کرد: بنابراین بخشی از مشکلات ما به راهبردهای آموزشی بر می‌گردد. بخشی دیگری از این مشکلات به ساختار دانشگاههای ایران بر می‌گردد. وقتی به دنیای غرب می‌نگریم، درست است که آنها یک علم جهانی تولید می‌کنند و دستاورد بیرونی آن علم جهانی است ولی در فرایند آموزش و تولید لزوماً جهانی عمل نمی‌کنند. فرایندهای انتقال علم، یادگیری علم و ترویج علم در غرب بومی هستند و در واقع برون‌داد آن علم، جهانی است.

وی خاطر نشان کرد: در ایران دانشجو احساس نمی‌کند که متناسب با فرهنگ آن منطقه، آموزش می‌بیند و بحث رویکرد فرهنگی به همین معناست. فرآیند آموزش و پژوهش در ایران یک فرایند از خود بیگانه‌کننده‌ای شده است و نظام آموزشی ما هم این بیگانه‌سازی را ترویج می‌کند و چون مدیریت دانشگاهها متمرکز است لذا در عمل دانشگاهها نتوانسته‌اند با مکان و زمان واقعی که در آن قرار دارند خود را انطباق دهند. بی‌توجهی به تفاوتهای محیطی، تاریخی، محلی، زبانی باعث می‌شود سازمان دانشگاه و سازمان علم به‌خصوص در حوزه علوم انسانی و علوم اجتماعی ناکارآمد شود. من سعی کرده‌ام در این کتاب این موضوع را آشکار کنم. توسعه علم در ایران زمانی میسر است که تفاوتها در سطح محلی و ملی جدی گرفته شود و امر آموزش بر اساس بستر فرهنگی و تاریخی مورد توجه قرار گیرد. البته این به معنای تجزیه کردن ایران نیست بلکه به منظور کارآمد کردن جامعه علمی و دانشگاهی ماست. همچنین توجه به تفاوتهای محلی به معنای فقدان هویت جهانی علم نیست. اگر این مسایل مورد توجه قرار گیرد، دستاوردی علم می تواند جهانی باشد ولی عکس آن صادق نیست.

او در خصوص سیاستهای علم و فناوری در غرب تصریح کرد: در مطالعه سیاستهای علم و فناوری بریتانیا که در کتاب مورد بحث قرار گرفته است اشاره شده است که در غرب برای توسعه علم، فقط به توسعه آزمایشگاه، کتابخانه یا کلاس درس یا تأسیس نهادها و سازمانهای آموزشی و پژوهشی نمی‌پردازد بلکه برای توسعه علمی کل مردم و جامعه را مبنای سیاستگذاری قرار می‌دهند و برای اینکه بتوانند علاقۀ مردم به علم و توسعۀ کاربردهای علم و جلب حمایتهای منابع مادی و مالی و ایجاد یک فرهنگ علمی و زمینه‌های ذهنی تولید و ترویج و کاربست علم را حمایت بکند، سیاست‌گذاری می‌کنند و برنامه‌های متنوع و متعددی در سطح جامعه و رسانه‌ها در صد سال اخیر داشته‌اند. در جامعه ما اگر از سطح خیلی کلی که اعتقاد به خوب بودن علم و توجه به آن در آموزه‌های دینی ما شده، بگذریم ما برنامه‌ها و سیاستهای مشخصی که بتوانیم فرهنگ علم را در جامعه نهادینه کنیم  و ارزشها و باورها و هنجارهای متناسب با علم جدید را ایجاد بکنیم، نداشته‌ایم و هنوز هم نداریم. از این جهت با اینکه بحثی از سیاستهای فرهنگی علم در ایران در این کتاب نکردم ولی با مطالعه سیاست فرهنگی علم در بریتانیا خواستم کمبودها را نشان بدهم.   

کد خبر 859641

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha