شیرزاد عبداللهی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به روز معلم گفت: مقامات و مدیران وزارتخانه و سازمانهای آموزش و پرورش در تریبونهای رسمی با کلماتی رمانتیک مقام معلم را می ستایند و او را به جایگاه فرشتگان می نشانند. تجلیل از مقام معلم سالهاست که شکلی آیینی به خود گرفته است. معلم اما با کوله باری از مشکلات نظاره گر خاموش این جلسات و دیدارهاست. سخنرانیها و نامگذاری روزهای هفته روان خسته معلم را تسکینی نمی دهد. سخن مشترک این است که منزلت معلم گم شده است و باید منزلت او را به وی باز گرداند و شغل معلمی را در چشم آحاد جامعه با اهمیت نشان داد. اما بدون تغییر جایگاه واقعی معلمان و بدون رهایی معلم از فقر ومشکلات معیشتی چگونه می توان این جایگاه از دست رفته را احیا کرد.
این کارشناس مسائل آموزشی افزود: در مدارس بحثها بیشتر روی مسائل رفاهی و افزایش حقوق و دستمزدها متمرکز است. آیا قانون مدیریت اجرا می شود؟ آیا در احکام جدید حقوقها به اندازه ای افزایش می یابد که حداقل قدرت خرید کارمندان ثابت بماند ؟ تبعیض بین حقوق معلمان و کارکنان برخوردار دولت از بین می رود ؟ مدیران مدارس برای ایجاد انگیزه در معلمان هفته گذشته جلسات فشرده ای با انجمن اولیاء و مربیان برگزار کردند. هدیه روز معلم امروز در کاغذهای رنگی کادو پیچ شده و آماده تحویل به معلمان است. در بعضی مدارس دانش آموزان با تقدیم شاخه ای گل و هدایای کوچک به معلمان خود یاد آور می شوند که روز معلم را فراموش نکرده اند. برداشت معلمان از این مراسم و این هدایا احساس نوعی تحقیر و تلخکامی است.
به گفته عبداللهی در نمایی دیگراین روزها با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری دهم نمایندگان تشکلهای معلمی به ستادهای رسمی و غیر رسمی کاندیداها رفت وآمد می کنند. آنها مطالبات خود را با کاندیداها در میان می گذارند. برخی کاندیداها با گشاده دستی وعده های شیرین به معلمان می دهند. البته گرایش سیاسی معلمان فقط تابعی از علایق صنفی آنها نیست. معلمان در مسائل سیاسی مثل سایر اقشار گرایشهای گوناگون دارند. اما ستادهای انتخاباتی در پی یافتن شعارهای فراگیری هستند که معلمان را جذب کنند. وجود بیش از یک میلیون معلم و ارتباط آنها با 14 میلیون دانش آموز و خانواده های آنها نقش بی نظیری به معلمان در انتخابات داده است.
مدیران ارشد آموزش وپرورش در هر دوره بر اثر فشار واقعیتها ، گفتمان معیشتی – رفاهی را جایگزین گفتمان آموزشی – فرهنگی می کنند. کاندیداها هم در برنامه های خود مسائل رفاهی و معیشتی را در اولویت گذاشته اند بی آنکه فکر کنند اگر این کار شدنی بود مدیران قبلی این افتخار را به نام خود ثبت می کردند |
شیرزاد عبدالهی |
این کارشناس مسائل آموزشی معتقد است: در بخش فرهنگیان طبق معمول بحثها بیشتر روی مسائل رفاهی و افزایش حقوق و دستمزدها متمرکز است. برای ما عادی شده است که هر وقت نام آموزش وپرورش و معلم و مدرسه را می شنویم بلافاصله مشکلات معیشتی و فقر و کمبود و اعتراض در ذهن ما تداعی می شود. کمتر کسی متوجه قبح این رویکرد می شود. مدیران ارشد آموزش وپرورش در هر دوره بر اثر فشار واقعیتها ، بعد از یک دوره کوتاه گفتمان معیشتی – رفاهی را جایگزین گفتمان آموزشی – فرهنگی می کنند. کاندیداها هم در برنامه های خود مسائل رفاهی و معیشتی را در اولویت گذاشته اند بی آنکه فکر کنند اگر این کار شدنی بود مدیران قبلی این افتخار را به نام خود ثبت می کردند.
عبدالهی گفت: اما ستادهای انتخاباتی برای جلب حمایت معلمان با یک وضعیت پارادوکسیکال مواجهند : شعارهایی که رای آورند، قابلیت اجرایی ندارند . فرض کنیم کاندیدایی اعلام کند که حقوق همه فرهنگیان را به بالای خط فقر می کشاند، سهم آموزش و پرورش از بودجه کل کشور را به قدری افزایش می دهد تا کسری بودجه وزارتخانه صفر شود. به معلمان بی مسکن زمین و وام مسکن می دهد، اجازه برخورد امنیتی با معلمان را نمی دهد و... چنین شعارهایی قطعا از حمایت معلمان برخوردار می شود اما به سادگی می توان اثبات کرد که این وعده ها به خصوص در بخش مالی تحقق یافتنی نیست.
عبدالهی تصریح کرد: وزیر پیشین آموزش و پرورش در سال 84 وعده داد که در مدت 4 سال قدرت خرید معلمان را دو برابر می کند. اما دولت حتی نتوانست حقوقها را متناسب با تورم افزایش دهد و در این 4 سال معلمان قدرت خریدشان افزایش نیافت. وزیر سابق آموزش و پرورش در سال 85 حرف خود راپس گرفت و گفت : من چاه نفت در اختیار ندارم!
به اعتقاد وی در کنار شعارهای رفاهی، برنامه ریزان ستادهای انتخاباتی به جنبه های اجرایی وعملی شعارهایی مانند انتخاب مدیران در سطوح مدرسه ومنطقه توسط کارکنان، انتخاب وزیر با رای معلمان، به رسمیت شناختن تشکلهای موجود و ایجاد اتحادیه یا پارلمان فرهنگیان، ایجاد فضای باز سیاسی در مدارس کمتر فکر می کنند. واقعا این شعارها تا چه حد عملی هستند و اجرای آنها چه پیامدهایی دارد؟ آیا در مورد مسئله ای مانند انتخابی شدن مدیران مدارس یک بررسی کارشناسی انجام شده است ؟ با چه مکانیسمی وزیر را با رای یا تمایل معلمان انتخاب می کنند؟ آزادی بیان و فضای باز سیاسی در مدارس به چه معناست؟
این کارشناس ادامه داد: ستادهای انتخاباتی علاقه ای به گشودن بسته های پیشنهادی خود ندارند. اما وجه دیگر این پارادوکس این است که راه حلهای اصلاحی و کارشناسی که به نجات آموزش ورورش منجر می شوند رای آور نیستند. مخالفت با استخدام نیروهای جدید از جمله صدها هزار نیروی حق التدریسی و قراردادی و شرکتی و آموزشیار نهضت، تعیین تکلیف نیروهای مازاد بر نیاز، اصلاح ساختار نیروی انسانی و کاهش تعداد کارکنان وزارتخانه، واگذاری مدیریتها به بخش خصوصی، تفسیر جدیدی از اصل 30 قانون اساسی بر مبنای واقعیت های موجود از جمله راه حلهایی است که اکثر کارشناسان و مدیران اجرایی حال و گذشته این وزارت بر آن اجماع دارند.
فضای سیاسی و انتخاباتی و وعده های کاندیدا ها کمکی به حل مشکلات این وزارتخانه نمی کند. در فضای سیاسی و انتخاباتی، نظرات کارشناسی خریداری ندارد. اما شعارهای بی پشتوانه رفاهی طرفداران بیشتری دارند |
شیرزاد عبدالهی |
به گفته عبدالهی فضای سیاسی و انتخاباتی و وعده های کاندیداها کمکی به حل مشکلات این وزارتخانه نمی کند.در فضای سیاسی و انتخاباتی نظرات کارشناسی خریداری ندارد. اما شعارهای بی پشتوانه رفاهی طرفداران بیشتری دارند. حضور مدیران اجرایی برجسته ای در هر دو جبهه انتخاباتی این امیدواری را ایجاد می کند که این مدیران دید روشنی نسبت به مسائل این دستگاه دارند و منافع آمورش وپرورش بر هیجانات و شعارهای سیاسی ترجیح دهند. مردانی که پیش از این سالها در مسند اجرایی بوده اند و از نزدیک با مشکلات آشنا هستند باید در مقابل شعارهای توده پسند اما غیر اجرایی بایستند.
این کارشناس آموزشی معتقد است: برای حل مشکلات آموزش وپرورش باید عزم ملی شکل بگیرد. عزم ملی زمانی شکل می گیرد که جریانهای سیاسی و شخصیتهای موثر بر سر راه حل مشکلات به تفاهم برسند. به عنوان مثال همه وزرای پیشین آموزش و پرورش باید با هم بنشینند و فارغ از دیدگاههای سیاسی خود راهکارهای کارشناسی حل مشکلات را مورد تایید قرار دهند. تصور من این است که دو جریان اصلی سیاست در کشور در حوزه کارشناسی آموزش وپرورش می توانند به تفاهم 90 درصدی برسند. در حال حاضر تفاوت اصولی بین نگاه راهبردی وزرای فعلی و سابق این وزارتخانه به آموزش وپرورش وجود ندارد. اختلافات بر سر مسائلی است که از بیرون و خصوصا از حوزه سیاست به آموزش وپرورش تحمیل شده است .
به گفته وی مشترکات اساسی نظرات این سه تن عبارتند از: 1- دولت به تنهایی نمی تواند هزینه های مالی آموزش و پرورش را بپردازد 2- مدیریت دولتی در آموزش وپرورش پر هزینه و نا کار آمد است. 3- مهمترین چالش این وزارتخانه نیروی انسانی پر تعداد و غیر حرفه ای آن است و تبدیل این دستگاه عریض و طویل به سازمانی کوچکتر و چابکتر و حرفه ای ضروری است. 4- وظایف اضافی که از سوی دستگاههای دیگر به این وزارت تحمیل شده از دوش آن برداشته شود. 5- بودجه این وزارتخانه به صورت هدفمند هزینه شود 6- آموزش وپرورش را باید از هیجانات سیاسی روزمره دور نگه داشت.
عبدالهی می گوید: آموزش وپرورش همواره از دخالتهای سیاسی رنج برده است . ادغام معاونت های آموزشی و پرورشی در سال 80 به دلیل قرار گرفتن در کادر سیاسی تبدیل به یک معضل ماندگار شد که هنوز هم حل نشده است. واگذاری مدیریتها و خرید خدمات به دلیل سیاسی شدن در سال 81 اجرا نشد. وقتی نمایندگان مجلس برای دومین بار در 3 سال اخیر لایحه دولت برای کاهش سن رای دهندگان را رد کردند کارشناسان آموزش وپرورش نفس راحتی کشیدند. اگر دولتها ثبات مدیریتها را رعایت کنند این وزارتخانه آرامش سیاسی بیشتری پیدا می کند.
این کارشناس مسائل آموزشی در پایان خاطرنشان می کند که اگر احزاب، گروهها با یک توافق ملی، آموزش وپرورش را منطقه الفراغ سیاسی اعلام کنند می توان به آینده آموزش وپرورش امیدوار شد. اگر همه ما صادقانه هنگام بحث در باره مشکلات آموزش وپرورش علایق سیاسی و حزبی خود را دخالت ندهیم می توانیم اراده ملی را برای حل مشکلات این وزارتخانه به وجود بیاوریم . بهترین کار این است که دست و پای سیاست را از این وزارتخانه کوتاه کنند.
نظر شما