۵ خرداد ۱۳۸۸، ۸:۰۳

دنباله‌سازی در سینمای ایران موفقتر از تلویزیون بوده است

دنباله‌سازی در سینمای ایران موفقتر از تلویزیون بوده است

سینمای ایران با تکیه بر تجربه دنباله‌سازی توانست موفقتر از دنباله‌های تلویزیونی ظاهر شود، هر چند دلیل نهادینه نشدن ساخت این گونه آثار در هر دو رسانه قابل بررسی است.

به گزارش خبرنگار مهر، هر چند دنباله‌سازی در سینما و تلویزیون جهان پدیده‌ای قدیمی است که در جذب مخاطب - با توجه به آسیب‌شناسی این دو رسانه - جواب خود را می‌گیرد، اما به هر دلیلی این تجربه در ساختار تولیدات داخلی نهادینه نشده است.

دنباله‌سازی با تکیه بر موفقیت و محبوبیت یک فیلم یا مجموعه هر چند نیاز به بازشناسایی مولفه‌های مستعد و جذاب برای احیای آنها دارد، اما دارای یک ریسک بالقوه نیز هست. در واقع پذیرش این ریسک که شاید مخاطب به مجموعه‌ها و فیلم‌هایی که در زمان تولید مورد استقبال قرار گرفته‌اند، جواب مشابه ندهد، دلایل بسیار دارد.

اخراجی‌ها 2

یک اصل از پیش تعیین شده را می‌توان در مورد دنباله‌سازی مطرح کرد که بسیاری به آن معتقدند. اینکه یک دنباله هیچوقت نمی‌تواند انتظارات مخاطب را تأمین کند چرا که تماشاگر همواره از زاویه‌ای به اثر ثانویه نزدیک می‌شود که در سطحی پایین‌تر از فیلم یا مجموعه اولیه قرار دارد.

شاید این وجه بیش از هر چیز به جایگاه تغییرناپذیر آثار محبوب نیز بازگردد که هرچند وسوسه برای ساخت دنباله را ایجاد می‌کنند، اما جذابیت‌های اثر ثانویه را زیر سایه خود قرار می‌دهند. به این ترتیب با چنین موقعیت دوگانه‌ای می‌توان به همان جمله اول بازگشت که دنباله‌سازی همواره با یک ریسک بالقوه همراه است.

این ریسک بالقوه در سینما و تلویزیون جهان موجب نشده رویکرد کارگردانان به آن کاهش یابد. در واقع جذابیت‌های وسوسه‌کننده نزدیک شدن به موفقیت یک اثر چه سینمایی و چه تلویزیونی، آنقدر بوده که آنها را به پذیرش این ریسک وادارد. البته نتیجه همیشه یکسان نبوده و به گفته بهتر همواره نتیجه‌ای موفقیت‌آمیز در پی نداشته است.

اما وقتی پدیده دنباله‌سازی را در سینما و تلویزیون ایران پیگیری می‌کنیم، بی‌توجهی به این وجه و غفلت از جذابیت‌های آن توجه را جلب می‌کند. بخصوص که این دو رسانه در الگوبرداری از تجربه‌های موفق کمتر از سینما و تلویزیون جهان عقب می‌مانند و حتی در سطحی متفاوت نیز به آن تن می‌دهند.

سینمای ایران و دنباله‌سازی:

رویکرد سینمای ایران به دنباله‌سازی را شاید بتوان در همین روزگار اخیر خلاصه کرد، از همان زمان که "اخراجی‌ها" مسعود ده‌نمکی ساخته شد و کارگردان وعده ساخت قسمت دوم و سوم آن را داد. این وعده به فاصله دو سال بعد عملی شد و "اخراجی‌ها 2" نوروز 88 روانه اکران سینماها شد.

در مورد این نمونه دنباله‌سازی که از چند وجه قابل بررسی است، می‌توان چند نکته را مورد توجه قرار داد. مهمتر از همه اینکه ده‌نمکی از هنگام ساخت قسمت اول رویای ساخت اولین دنباله سینمای ایران را در سر می‌پروراند و به اینکه قسمت‌های بعد چه بخشی از زندگی و روابط این جمع را در مقطعی خاص به تصویر بکشند، فکر کرده بود.

کوتاه بودن فاصله ساخت این دو فیلم، مشترک بودن عوامل از جمله نویسنده و کارگردان، برخی تهیه‌کنندگان، بازیگران و ... از جمله عواملی بودند که باعث شدند "اخراجی‌ها" و "اخراجی‌ها 2" ورای سطح کیفی واجد یکدستی در نگاه باشد. اینکه شوخی‌های قسمت دوم سطحی نازل‌تر داشته و اندک ظرافت‌های فیلم اول در "اخراجی‌ها 2" دیده نمی‌شود، از تغییراتی است که به طور طبیعی در دنباله‌سازی ایجاد می‌شود.

در این میان تکرار فروش میلیاردی "اخراجی‌ها" در "اخراجی‌ها 2"- در سطحی وسیع‌تر- می‌تواند به انتخاب مناسب سازندگان در دنباله‌سازی، حاشیه‌های پررنگ‌تر از متن و همچنین وضعیت عمومی جامعه نیز بازگردد، اما آنچه در سابقه تاریخی سینمای ایران باقی می‌ماند این است که "اخراجی‌ها 2" برخی اولین‌ها را به نام خود به ثبت رساند که ساخت "اخراجی‌ها 3" می‌تواند از آن جمله باشد.

دومین تجربه دنباله‌سازی در سینمای ایران متعلق به اثری است که هر چند هنوز ساخته نشده، اما قطعیت آن از زمان ساخت فیلم اول از سوی تهیه‌کننده و فیلمنامه‌نویس تأیید شد. "سن‌پترزبورگ" بهروز افخمی که در مراحل پایانی فیلمبرداری به سر می‌برد پروژه‌ای است که پیمان قاسمخانی از زمان نگارش درباره دو قسمتی بودن آن وعده داد.

حمید اعتباریان تهیه‌کننده فیلم نیز از آماده شدن طرح "سن‌پترزبورگ 2" خبر داد که تولید آن در خارج از کشور انجام می‌شود. در واقع وعده تهیه‌کننده می‌تواند مهر تأییدی باشد بر قطعیت این کار که همان امتیاز اولیه "اخراجی‌ها" را دارد. یعنی از همان ابتدای نگارش و شکل‌گیری، به این دنباله‌سازی فکر شده که می‌تواند در توزیع درام و جذابیت‌های اولیه دو فیلم موثر باشد.

ضمن اینکه مسلماً عوامل اصلی از جمله بازیگران، نویسنده، تهیه‌کننده و ... در این دو پروژه مشترک هستند. به این ترتیب می‌توان امیدوار بود دومین دنباله کمدی سینمای ایران با تکیه بر اصول اولیه دنباله‌سازی و نزدیک بودن زمان تولید، اثری حرفه‌ای و یکدست شده و موفقیت هر دو فیلم را تضمین کند. با توجه به اینکه تهیه‌کننده از اکران "سن‌پترزبورگ" در عید فطر امسال خبر داده، می‌توان به نزدیک بودن زمان ساخت فیلم دوم امیدوار بود.

دنباله‌سازی در تلویزیون:

اما رسانه تلویزیون با توجه به متفاوت بودن کارایی‌ها و مخاطبان آن می‌تواند نگاهی متفاوت‌تر به دنباله‌سازی داشته باشد. بخصوص که روزانه بودن برنامه‌های آن و نیاز داشتن به خوراک متنوع در زاویه دادن به این نگاه تأثیر مثبت دارد و می‌تواند کمیت و کیفیت آثار تولیدی را بالا ببرد.

در تلویزیون ایران به تناسب رویکردی که در سینما وجود دارد، طبعاً نمی‌توان با تغییری شگرف در تولید مجموعه‌های دنباله روبرو شد. این نکته را می‌توان به همان تفکر کلی حاکم مرتبط دانست که این عرصه جذاب را در سینما نیز محدود کرده است.

البته در مورد تلویزیون می‌توان این وجه را مکمل کرد که رغبت نداشتن سازندگان به حرکت بر مسیر دنباله‌سازی نشأت گرفته از جو مؤلف‌نمایی نیز هست. در واقع چه در تلویزیون و چه سینما کسانی که داعیه پرداختن به یک قصه تازه و اصیل را دارند، کمتر علاقه دارند موفقیت احتمالی کارشان به جذابیت اثر اولیه منتسب شود.

غافل از اینکه هیچ روایت و قصه‌ای دست نخورده و اصیل نمانده و همه به نوعی تکرار گرفتارند که پذیرش آن می‌تواند بخشی از سختی راه را کم کند. با این رویکرد شاید می‌شد دنباله‌هایی بیشتر در مجموعه‌های تلویزیون مثال زد که بر اساس جذابیت اثر اولیه، مسیر خاص خود را طی کرده‌اند.

"کلانتر" از مجموعه‌های به نسبت قدیمی‌تر تلویزیونی است که سری اول آن دهه هفتاد ساخته و روانه پخش شد. این مجموعه در زمانی که مجموعه‌های پلیسی روز تنوع خاص نداشتند، با تکیه بر پرونده‌هایی با جنس روابط ایرانی توانست مخاطب خود را داشته باشد.

ایرج نوذری در نقش کلانتر توانست چهره‌ای مخاطب‌پسند از خود به جای بگذارد و به نظر می‌آید همین تأثیرگذاری منجر به ساخت "کلانتر 2" در اوایل دهه هشتاد شد و به دنبال آن این روزها "کلانتر 3" در حال فیلمبرداری است. حضور محسن شامحمدی به عنوان نویسنده و کارگردان در این سه مجموعه و همچنین نوذری در نقش پلیس محوری از عواملی هستند که باعث یکدستی کار و حرکت بر مسیری قابل انتظار شدند.

ذکر یک نکته درباره این مجموعه ضروری است که به نظر می‌آید موجب اقبال کمتر مخاطبان به سری دوم آن شد و پیش‌بینی می‌شود در سری سوم هم با ریزش مخاطب همراه باشد. اینکه نوع و جنس کار با توجه به فضای و حال و هوای مجموعه‌های تلویزیونی و جامعه با دهه هفتاد همخوانی داشت، اما با گذشت زمان و بخصوص ساخته شدن مجموعه‌های پلیسی مختلف، "کلانتر" نیاز به تغییر اساسی دارد تا از تکرار محض خود فاصله بگیرد.

"کارآگاه علوی" از مجموعه‌های پلیسی / تاریخی دهه هفتاد بود که باز هم با تکیه بر جذابیت‌های اولیه خود توانست مخاطبان را جذب کند. اثری که علاوه بر تعلیق‌های خاص آثار پلیسی تلاشی بود در جهت بازسازی حال و هوا و مناسبات گذشته معاصر که خود به خود جذاب است.

حضور احمد نجفی در نقش اصلی، نویسندگی و کارگردانی حسن هدایت و یادآوری مجموعه‌هایی چون "هزاردستان" با انتخاب شهرک سینمایی غزالی به عنوان لوکیشن اصلی عواملی هستند که "کارآگاه علوی" را مقبول طبع مخاطبان کردند. سری دوم این مجموعه بر اساس همین جذابیت‌های بالقوه ساخته شد و پارسال روی آنتن رفت.

هر چند یکدستی کار به واسطه تداوم حضور عوامل اصلی حاصل شد، اما به نظر می‌آید دلیل عمده شکست "کارآگاه علوی 2" به جذاب نبودن قصه‌هایی بازگردد که حتی شیوه روایت آنها نیز در حد و اندازه‌های سری اول نبود. شاید این وجه بیش از هر چیز به این بازگردد که سازندگان تلاش کردند به چیزی در حد و اندازه‌های سری اول برسند نه بیشتر. به این ترتیب نزول آن از این سطح چندان بعید هم نبوده است.

"عملیات 125" از مجموعه‌های اکشن و ماجراجویانه وطنی بود که به واسطه موفقیت سری اول به دنباله‌سازی رسید. سری اول به کارگردانی بهروز افخمی- با نگاه موشکافانه خاص او- با حضور شخصیت‌هایی ثابت و قصه‌هایی اپیزودیک توانست مخاطبان را با جذابیت فعالیت‌های آتش‌نشانی آشنا کند.

با این رویکرد سری دوم مجموعه قرار بود پس از پایان پخش سری اول به ساخت برسد که البته افخمی در جایگاه کارگردان گروه را همراهی نمی‌کرد. تغییر کارگردان گروه سازنده را با گزینه‌هایی مواجه کرد و همین مرحله باعث تعویق در این روند شد. بالاخره محمدرضا آهنج روی صندلی کارگردانی قرار گرفت تا سری دوم این روزها کلید بخورد.

باید منتظر پخش سری دوم این مجموعه ماند تا درباره آن اظهار نظری روشن کرد، اما نکته قابل ذکر اینکه با توجه به حرکت بر مسیر روابط شخصیت‌هایی آشنا و گروه تولید مشترک بجز کارگردان، می‌توان به نتیجه کار امیدوار بود. بخصوص که آهنج تجربه اکشن‌سازی را با ساخت فیلم تلویزیونی "عملیات پایتخت" که پخش شده در کارنامه دارد.

مرد دو هزار چهره

"مرد هزار چهره" مجموعه طنز نوروزی بود که پارسال با استقبال مخاطبان روبرو شد. مهران مدیری بهار 87 با انگیزه انجام کاری متفاوت در عرصه طنز تلویزیونی با گروه نویسندگان همیشگی خود، این رسانه را تسخیر کرد تا به فاصله یک سال بعد حرکتی در خلاف جهت داشته باشد.

هر چند جذابیت‌های بالقوه "مرد هزار چهره" می‌تواند اجتناب ناپذیر بودن این رویکرد را تأیید کند، اما نتیجه متفاوتی که "مرد دو هزار چهره" در نوروز 88 به دست آورد جایگاه سرپرست نویسندگان را در چنین مجموعه‌هایی یادآور شد.

هر چند مهران مدیری با گروه نویسندگان همیشگی‌اش آماده بود تا جذابیت‌های مسعود شصت‌چی را برای مخاطب تکرار کند، اما نبود پیمان قاسمخانی به عنوان سرپرست نویسندگان و از دست رفتن خط و ربط کلی در مجموعه باعث نزول کیفی کار شد. به گونه‌ای که حتی عام‌ترین مخاطبان نیز متوجه این تغییر سطح شدند و این دنباله‌سازی تجربه‌ای قابل دفاع از کار درنیامد.

مروری بر این نمونه‌ها علاوه بر اینکه می‌تواند چرایی نهادینه نشدن دنباله‌سازی در سینما و تلویزیون ایران را یادآور شود، این وجه را نیز تأمین می‌کند که دنباله‌های ایرانی در سینما با تکیه بر یک نمونه، موفق‌تر از تجربه‌های انگشت‌شمار تلویزیونی بوده که البته مخاطب‌شناسی خاص این دو رسانه را می‌طلبد.

کد خبر 885694

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha