۱۸ خرداد ۱۳۸۸، ۹:۰۸

در حسرت ارواح حامی برای آثار باستانی ایران

در حسرت ارواح حامی برای آثار باستانی ایران

"حریم" فیلمی خوش‌ساخت است که کارگردان و تدوینگر آن قواعد کار در ژانر وحشت را می‌شناسند و با دانستن بضاعت فنی سینمای ایران در ساختار نتیجه‌ای قابل قبول ارائه داده‌اند.

به گزارش خبرنگار مهر، "ما اجازه نداریم هر تعریفی که دلمان می‌خواهد از ارواح ارائه دهیم و باید حد و مرزی برای آن قائل شویم. به همین دلیل نویسندگان از پروردن این موضوعات طفره می‌روند و سعی می‌کنند بیشتر سراغ دورنمای آن بروند." ترجیح می‌دهم این نوشته را با یک نکته تبلیغاتی بسیار جالب توجه و کارآمد آغاز کنم که از زمان ورود به سالن سینما ذهنم را مشغول کرده است.

اگر دوست دارید بچه‌های کوچک و قد و نیم‌قد سالن نمایش فیلمتان را روی سرشان بگذارند، روی پوستر تبلیغاتی فیلم بنویسید: تماشای این فیلم برای کودکان کمتر از 13 سال توصیه نمی‌شود. آن وقت ناگهان متوجه می‌شوید گویی مدرسه موش‌هایی، خرس پشمالویی، فینگیل و جینگیل یا چیزی در همین راستا ساخته‌اید و خودتان بی‌خبر بودید، بچه‌های سه چهار ساله با دامن‌های توری چین چین و لباس‌های ملوانی، چیپس و پفک و یخمک در دست از در و دیوار سالن بالا می‌روند و روح و جنازه و دست و پای قطع شده روی پرده را تماشا می‌کنند!

البته این اتفاق از این لحاظ قابل توجه است که دیگر لازم نیست مرتب به بچه‌ها گوشزد کنید نباید ازغول و لولو و دیو شاخدار بترسند، چون ارواح قاتلی که قربانیانشان را قطعه قطعه می‌کنند به تنهایی برای پر کردن ظرفیت کابوس‌های شبانه بچه‌ها کافیند و قطعاً دیگر هیچ بچه‌ای به عقلش نمی‌رسد که ممکن است گرگ بدجنس چیزی ویژه برای ترساندن آنها داشته باشد. بگذریم...

"حریم" فیلمی خوش‌ساخت است. به زبان بهتر کارگردان و تدوینگر فیلم قواعد کار در ژانر وحشت را می‌شناسند و از بضاعت تکنیکی سینمای ایران هم بی‌خبر نیستند و در ساختار نتیجه قابل قبولی ارائه داده‌اند. به جای گریم‌های بسیار عجیب و غریب که بعد از یکی دو سکانس به مضحکه تبدیل می‌شوند، با کمتر نمایش دادن و ایجاد توهم و انتظار حضور روح (یا هر چیزی که اسمش را بگذارید) و استفاده از اصوات، حس داستان پیش می‌رود و به بلوغ می‌رسد.

البته تاکید بیش از حد و گاه بیجا بر اصوات را هم نمی‌توان نادیده گرفت. این تاکید زیاد موجب می‌شود کارگردان گاهی پاساژهای واقعی و جایگاه مناسبی که به طور بالقوه در داستانش وجود دارد تا به تماشاگر فرصت استراحت ذهنی و نفس کشیدن بدهد نادیده بگیرد و پاساژ دیگری را بی‌مقدمه و بی‌نتیجه به آن ضمیمه کند.

برای مثال در یکی از صحنه‌های پزشکی قانونی فرشته نجات محبی از راهرو بیمارستان عبور می‌کند و چند کلمه‌ای میان او و محبی رد و بدل می‌شود. یا اسماعیلی حین رانندگی همسر محبی را در آینه خودرو می‌بیند که از صورت و نوع محو شدن فرشته نجات و از چهره همسر محبی و سابقه‌ای که از او در ذهن داریم می‌دانیم اینها قرار نیست به کسی آسیبی برسانند و می‌توانستند نقش تلطیف‌کننده را به سادگی بر عهده بگیرند، اما باز هم کارگردان از اصوات در جهت ایجاد دلهره در چنین صحنه‌هایی بهره می‌گیرد و از آن سو با نشان دادن بازی بچه‌ها و نوای ساز محلی در میانه فیلم، پاسازی برای استراحت تماشاگر می‌سازد.

به این ترتیب به سمت و سویی پیش می‌رویم که تکلیف فیلم با موقعیت‌هایش مشخص نیست، کارگردان می‌خواهد دلهره ایجاد کند و این کار را هم به خوبی بلد است و تصمیم می‌گیرد بدون پیگیری خط  و روند و جایگاه مشخصی برای آن از هر فرصتی در این جهت استفاده کند و متاسفانه نقص فیلمنامه هم به این اتفاق دامن می‌زند.

فیلمنامه بی‌دلیل گفته‌ها یا اتفاقاتی را پنهان می‌کند و باز هم بی‌دلیل برخی از آنها را کش و قوس می‌دهد و به درازا می‌کشاند. گفته‌های در گوشی پیرمرد و زن فالگیر با محبی به چه دلیل تا انتها برای تماشاگر پنهان می‌ماند؟ لزوم پنهان کردنش چیست؟ محبی دلیلی فردی برای پنهان کردن آن ندارد و حتی چند بار هم می‌خواهد آن را بیان کند و هر بار چیزی بی‌اهمیت او را از ادامه  صحبتش بازمی‌دارد.

یا صحبت‌های طولانی پیرزن فالگیر که تکرار می‌کند "هر کس برای هدفی زاده شده و ببین هدف تو در زندگی چیست و برای چه چیزی به دنیا آمده ای و..."؛ واقعاً کشدار است و حتی ریتمی که کارگردان آنقدر در حفظ و کنترل  آن دقت و وسواس به خرج داده را می‌شکند.

جدا از این در اغلب این داستان‌ها، آغاز و اوج خوبی را شاهد هستیم، ولی  فیلمنامه‌نویس نمی‌تواند با دلیلی منطقی اتفاقات این آغاز و میانه را به ثمر برساند و متاسفانه حریم هم به همین سرنوشت دچار شده است. البته بخشی از این اتفاق به دلیل باورهای مذهبی است و این که ما اجازه نداریم هر تعریفی که دلمان می خواهد از ارواح ارائه دهیم و باید حد و مرزی برای آن قائل شویم و به همین دلیل نویسندگان ما از پروردن این موضوعات طفره می روند و سعی می کنند بیشتر به سراغ دورنمای آن بروند.

اما با تمام اینها "حریم" فیلمی است که به دیدنش می‌ارزد و شما را مغبون و پشیمان از سینما بیرون نمی‌فرستد، شاید فقط هنگام خروج از سینما مانند نگارنده این متن این آرزو را در سر بپرورانید که ای کاش آثار باستانی سرزمین زیبای ما حقیقتاً یک روح حامی  (یا در شرایط فعلی یک گردان روح حامی) داشتند که از آنها حفاظت و نگهداری می‌کردند. درطی این همه سال از زنده‌ها که آبی گرم نشده است!

ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ

نیوشا صدر

کد خبر 892636

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha