۳ تیر ۱۳۸۳، ۱۵:۱۰

تفكر در سطح برتر

خبرگزاري " مهر" - گروه دين و انديشه : متن زير ترجمه مقاله " تفكر در سطح برتر " نوشته آليس توماس، گلندا تورن ، و باب اسمال است . وي در اين جستار ابتدا به تعريف " تفكر در سطح برتر مي پردازد و در ادامه توضيحاتي درباره مفاهيمي همچون الگو، تجسم كردن، حل كردن مسئله مي دهد .


تفكر با صداي بلند 

اكثر ما درباره تفكر فكر نمي كنيم  و صرفاً فكر مي كنيم، اما امروزه با تاكيد براين امر مربيان ، والدين و قانونگذاران مدارس درباره تفكر و چگونگي آموزش تفكر به دانش آموزان  بيشتر مي انديشند. زماني كه كودكان از مقطع ابتدايي به مقطع متوسطه مي روند، توانايي تفكر بيش از يك روش مهم  جلوه مي نمايد. اين امر زماني رخ مي دهد كه معلمان از آنها مي خواهند  درباره اطلاعات ذخيره شده در ذهن خود بيشتر فكر كنند. احتمالاً آنها از دانش آموزان مي خواهند براي كتابي كه خوانده اند پاياني تازه بنويسند يا مي پرسند جرا يك شخصيت خاص در داستان مرتكب چنين رفتاري شد. اگر دانش آموزان درحال ياد گيري صوت به روش هاي علمي هستند ، از آنها خواسته مي شود يك ساز جديد طراحي كرده وآن را بسازند. شايد از آنها خواسته شود به روش هايي فكر كنند كه  مانع منقرض شدن نسل نهنگ ها شود  يا " جوليوس سزار" را با " آدلف هيتلر" مقايسه كنند و  درباره  وقايعي كه امروزه در بوسني به وقوع مي پيوندد، صحبت كنند.

اين نوع تفكرنيازمند امري است كه تفكر در سطح برتر [Higher Order Thinking ] ناميده مي شود و مخفف اين عبارت HOT است. شايد تفكر در سطح برتر براي برخي دانش آموزان ساده و براي برخي ديگر دشوار باشد. اما نكته جالب اين است كه : (1) تفكر در سطح برتر را (همانند ديگر روش ها) مي توان آموخت، (2) با تمرين مهارت هاي تفكر در سطح برتر دانش آموزان و بزرگسالان را مي توان تقويت كرد.

والدين و معلمان براي تقويت مهارت هاي تفكر در سطح برتر دانش آموزان چه كار هايي مي توانند انجام دهند؟ اولين گام در جهت تقويت سطح مهارت ، شناخت  " تفكردر سطح برتر" است. بنابراين پيشنهاد مي كنم كه معلمان و والدين مكرراً با كودكان درباره " تفكردر سطح برتر" صحبت كنند. همچنين اين امر بسيار مهم تلقي مي شود كه بزرگسالان براي كودكان نمونه " تفكر با صداي بلند " را اجرا كنند - هنگامي كه از مهارت هاي " تفكردر سطح برتر" استفاده مي كنيد كودكان را هم از اين امر آگاه سازيد. كسي چه مي دانند، شايد با اين روش مهارت هاي  " تفكردر سطح برتر" ما هم بهتر شود!

 حقايقي درباره تفكردر سطح برتر

• هيچ كس تمام مدت عالي يا ضعيف فكر نمي كند.
• حفظ كردن مطلب تفكر محسوب نمي شود.
• مي توانيد مطلبي را بدون فهميدن آن حفظ كنيد .
• تفكر مي تواند درقالب واژه ها و تصاوير صورت گيرد.
• سه نوع تفكر وجود دارد: تحليلي ، خلاق ، عملي
• هر سه تفكر و روش هاي تفكر در زندگي روزمره ما كاربرد دارند.
• مي توانيد مهارت هاي تفكر خود را از طريق درك فرآيند هاي  تفكر بهبود ببخشيد .
• " فرا شناخت" ( تفكر درباره تفكر) جزئي از تفكر در سطح برترتلقي مي شود.

تفكر در سطح برتر به چه معناست؟

به صورت مختصر" تفكر در سطح برتر" فكر كردن فراتر از به خاطر سپردن واقعيت ها و يا گفتن مطلبي به كسي دقيقاً به همان شكل كه به شما گفته شده، است. هنگامي كه فرد مطلب را حفظ كرده و اطلاعات را بدون تفكر درباره آن منتقل مي كند، ازاين نوع حافظه به عنوان حافظه ايي ياد مي شود كه از روي عادت تنها تكرار مي كند. بدين دليل ، عمل وي  به روبات بيشتر شباهت دارد؛ تنها كاري را انجام مي دهد كه براي آن برنامه ريزي شده و به جاي خود فكر نمي كند.

" تفكردر سطح برتر" ، تفكر را به سطحي فرا تر از بازگويي حقايق مي رساند. براي انجام اين امر ما بايد حقايق را فهميده و آنها را با يگديگر ارتباط دهيم، طبقه بندي كرده  وبه روشي تازه از آنها استفاده كنيم و براي مسائل راه حل هاي تازه ايي پيدا كنيم. براي درك يك دسته از حقايق ، بايد خانواده مفاهيمي را كه اين دسته از حقايق به آن تعلق دارند را بفهميم . مفهموم ايده اي است كه گروهي از ايده ها حول محورآن قرار دارند. مفهوم به ما كمك مي كند كه تفكر خود را سازماندهي كنيم. به عبارت ديگر، مفهوم نمايش يك گروه از حقايق يا ايده هايي است كه تا حدي به يكديگر تعلق دارند. براي مثال ، راگبي ، بسكتبال، تنيس، شنا، بوكس، فوتبال يا تيراندازي مفهوم ورزش را در ذهن تداعي مي كنند. علاوه بر اين ، بايد اين ورزش ها را گروه بندي كنيم  تا دو مفهوم مجزا به وجود آيد :  ورزش هاي تيمي مانند راگبي، بسكتبال وفوتبال  و ورزش هاي انفرادي مانند تنيس ، شنا ، بوكس و تير اندازي .

مفاهيم مي توانند ارائه كننده اهداف ، فعاليت ها و امور زندگي باشند. همچنين مفاهيم خصوصياتي را چون رنگ ، بافت و سايز ( براي مثال آبي، نرم و كوچك ) ، موارد انتزاعي ( براي مثال، ايمان ، اميد و نيكوكاري) و رابطه ها ( براي مثال، روشن تر و سريع تر) را هم ارائه مي كنند. مفاهيم در شكل هاي گوناگون از جمله انضمامي ، انتزاعي ، كلامي ، غير كلامي و فرآيندي مطرح مي شود.

( الف)  انضمامي يا انتزاعي.  مفاهيم انضمامي آنهايي هستند كه مي توانيم ببينيم ، لمس كنيم ، بشنويم يا ببوييم. سگ، صندلي، تلفن و همبرگرنمونه هاي مفاهيم انضمامي هستند. مي توان در باره مفاهيم انتزاعي فكركرد و آنها را بكار برد، اما نمي توانيم از حس خود براي تشخيص آنها استفاده كنيم، يا بايد آنها را تجربه نماييم يا آنها را با مفاهيمي مقايسه كنيم كه پيشتر مي شناختيم. تخيل، دوستي، آزادي و حسادت نمونه هاي مفاهيم انتزاعي هستند. درك مفاهيم انضمامي از مفاهيم انتزاعي ساده تر است ؛ چرا كه در حقيقت ما مي توانيم مفاهيم انضمامي را ببينيم يا لمس كنيم. اما  زماني كه دانش آموزان به مقاطع بالاتر مي روند، بايد توانايي رويارويي با مفاهيم انتزاعي بيشتري را داشته باشند. نه تنها يادگيري مفاهيم انتزاعي براي دانش آموزان دشوار تراست ، بلكه تدريس اين مفاهيم  براي معلمان هم دشوار تلقي مي گردد!

( ب) كلامي يا غير كلامي . مفاهيم كلامي آنهايي هستندكه براي توضيح خود نيازمند زبان هستند. مفاهيم كلامي از طريق كلمات توصيف مي شوند. براي اين مورد مي توان عشق، دموكراسي و ادب را مثال زد. ممكن است يك مفهوم هم اتنزاعي باشد و هم كلامي باشد( براي مثال، دموكراسي). مفاهيم غير كلامي آنهايي هستند كه توسط  تصويري و تجسمي شدن درك مي شود. مثال هاي مفاهيم غير كلامي دايره ، تقسيم يا تبخير است. در اكثر مواقع مفاهيم كلامي و غيركلامي مي توانند يك امر را توضيح دهند. گاهي فرد موردي را به ديگري ترجيح مي دهد. فكر كردن درباره مفهومي كه درك آن از دو راه  تصوير و كلامات صورت مي گيرد، ايده جالبي به نظر مي رسد. اين امر در درك مفاهيم به شما كمك مي كند.

( ج ) فرآيندي . مفاهيم فرآيندي آنهايي هستند كه چگونگي رخداد يا عملكرد امور را توضيح مي دهند. اين مفاهيم اغلب شامل مراحلي است كه فرد بايد براي تسلط به كل مفهوم آن را درك كند. " نورخاست"  [ ايجاد و تشكيل مواد آلي در گياهان به كمك روشنايي ] در علم يك مفهوم فرآيندي تلقي مي شود. نورخاست ، مراحل خاصي را در بر مي گيرد كه بايد با ترتيب خاصي صورت گيرد. دروس رياضي و علوم از مفاهيم فرآيندي به وفوراستفاده مي كنند.

الگو

هنگامي كه دانش آموزي يك مفهوم را مطرح مي كنند ، ارتباط آن با مفهومي كه پيشتر بدان آشنايي داشته امري مهم تلقي مي شود. او مي تواند اين امر را از طريق طبقه بندي وتشخيص الگوها و زنجيره ها انجام دهد. عملكرد وي همانند يافتن نسبت آن مفهوم و ايجاد شاخه خانوادگي براي آن است. براي مثال، اگر يك دانش آموز سال دوم ابتدايي در حال يادگيري مفهوم شكرگزاري است ، بايد به اين امر توجه كرد كه شكرگزاري به خانواده تعطيلات تعلق دارد و تعطيلات به جشن مربوط مي شوند. فكر كردن به اين كه تعطيلات چيست هم ايده جالب به نظر مي رسد. بنابراين، دانش آموزان ياد مي گيرند كه براي مفهوم بزرگتر "جشن " محدوديت قائل شوند. براي مثال ، مراسم عروسي و تولد دركل نوعي جشن تلقي مي شوند ، اما جزء تعطيلات ملي نيستند!

زنجير كردن، ارتباط دادن مفاهيمي بوده كه جزئي از گروه تلقي مي شوند. دكتر" مل لوين" از اين امر به عنوان گروه هاي افقي ياد مي كند. دانش آموزان بايد قراردادن مفاهيم را در گروه هاي افقي ياد بگيرند تا مفاهيم خود را با مفاهيم مشابه ارتباط دهند. به منظور تحقق اين امر، آنها بايد حافظه خود را مرور كنند تا مواردي بيابند كه به اطلاعات تازه مربوط باشد. نمونه زنجير كردن يا گروه بندي كردن يافتن مفاهيم يا مطالب يكسان در تاريخ است. براي مثال، اگر دانش آموزي درباره وقايع" كوزوو" بحث مي كند، بايد از خود بپرسد جنگ هاي داخلي " كشتار دسته جمعي يهوديان توسط نازي ها " و " بوسني " چه نقاط مشتركي با وقايع جاري در" كوزوو" دارند.

" برنيس مك كارتي " ( مربي سر شناس) اين امر را بدين نحو بيان كرده است: " آموختن ايجاد معنا است. معنا ايجاد ارتباط است. ارتباط ها مفاهيم هستند " .  دكتر " برنيس مك كارتي " بدين مفهوم  اشاره دارد كه براي ياد گيري مطلبي بايد معني آن را درك كنيم . ما از طريق ارتباط ايده هاي تازه با ايده هايي كه پيشتر مي دانيم معنا را به وجود مي آوريم ؛ چرا كه اين امر را از طريق مفاهيم يكسان انجام مي دهيم.

الگو به دانشي اشاره دارد كه پيشتر در ذهن شخص  وجود داشته و به او ياري مي كند تا اطلاعات تازه را درك كند. براي مثال، ممكن است دانش آموزي به واسطه اطلاعاتي كه پيشتردر باره خزندگان داشته تصويري  خاص از حيوانات خزنده در ذهن خود داشته باشد. هنگامي كه با يك حيوان خاص كه قبلاًً نديده ، روبرو شود و اين حيوان داراي تمام خصوصيات خزندگان باشد، او نتيجه گيري مي كند كه اين حيوان احتمالاً خزنده است.

برخي از الگوها به قوانين و الگوهاي پيش بيني شده ارتباط دارند كه آنها را از پيش ياد گرفته ايم. براي مثال، دانش آموزان براي امتحاناتي كه معلم خاصي  به آنها مي دهد ، يك الگو به وجود مي آورند. چرا كه او همواره به يك نوع از دانش آموزان امتحان مي گيرد. اين امر به دانش آموز كمك مي كند تا بفهمد چگونه براي امتحان درس بخواند. زيرا  او مي داند معلم چه نوع سوالاتي را براي امتحان در نظر مي گيرد. الگو هميشه از طرح يا قانون خاصي پيروي نمي كند و ممكن است برحسب استثناها و بي قاعدگي ها طرح ريزي شود. براي مثال، گاهي دانش آموزان در املاء  يا دستور زبان مهارت پيدا كرده اند ، اما ناگهان معلم در امتحان خود از نوعي استثناء استفاده مي كند. درهر صورت ، استفاده از الگو راه مناسبي براي پيش بيني هاي مفيد است.

تجسم كردن

تمام افكاري كه در ذهن ما وجود دارد ، در قالب كلمات نيستند. گاهي تفكرات مي توانند در قالب تصاوير و اشكال به ذهن خطوركنند كه به اندازه كلمات با معنا هستند. تا به حال به كسي آدرس داده ايد كه از جايي به جاي ديگر برود؟ زماني كه اين كار را انجام مي دهيم ، قادر هستيم نقشه يا تصوير را در ذهن خود ببينيم و اين امر به ما كمك مي كند كه به خوبي آدرس بدهيم. هنگامي كه يك كتاب واقعاً خوب مي خوانيد ، آيا شخصيت ها و صحنه ها را در ذهن خود مجسم نمي كنيد؟ زماني كه از شما فرق بين مربع و ذوزتقه را مي پرسند، آيا در ذهن خود شكل هر كدام را نمي بينيد؟ اگر تمام اين تصاوير در ذهن شما مجسم مي شود، شما هم از توانايي استفاده از تخيل تصويري يا تقشه هاي شناختي برخورداريد. اين دو توانايي در " تفكر در سطح برتر" سودمند تلقي شده وبه ويژه به دانش آموزان  در درس هايي چون ادبيات ، جغرافي ، زيست شناسي و رياضيات در كمك مي كنند.

حل كردن مسئله

روزي نيست كه با حل كردن مسائل روبرو نشويم. از لحظه اي كه فرد از خواب بيدار مي شود و تصميم مي گيرد صبحانه چه بخورد ، چه لباسي بپوشد تا به اداره يا مدرسه برود ، چه توضيحي براي انجام ندادن تكاليف خود به معلم بدهد يا چه توضيحي به رئيس خود ارائه كند كه هنوز گزارش ماهانه خود را به اتمام نرسانده است ، در حال حل كردن مسئله است. مسائل مي توانند بر بسياري از ابعاد زندگي ما از جمله اجتماعي ، شخصي ، بهداشتي و البته آموزشي تاثير گذارند.

توانايي حل مسئله در مدرسه بسيار مهم تلقي مي شود. درباره موضوع اين مقاله چه مي توانيد بنويسيد ، چگونه مي توانيد مسائل رياضي را حل كنيد، مواد صحيح  براي يك آزمايش علمي را چگونه انتخاب  كنيد يا حتي تصميم گرفتن درباره اين كه هنگام صرف ناهار كنار چه كسي بنشينيد ، مسائل مهمي هستند كه يك دانش آموز با آنها سرو كار داشته و بايد آنها را حل كند.

چگونگي حل  مسئله توسط يك دانش آموز بر حسب موفقيتي كه وي حاصل مي كند حائز اهميت است. مسائل را بايد از طريق قاعده هاي معين و منطقي حل كرد تا اين كه يك نتيجه رضايت بخش به دست آيد. نفر اول بودن در حل مسائل همواره به معني پيروز شدن نيست.

در هنگام حل مسئله به خاطر سپردن مراحلي را كه بايد طي كنيم، مهم تلقي مي شود. ابتدا، مسئله را تعريف كرده و نكات آن را از طريق رسم يك چارچوب ذهني مشخص كنيد. خلاق باشيد وتدابير گوناگون  يا راه حل هاي مختلف براي آن ابداع كنيد. راه حل ها را بدون نگران بودن درباره اشتباهات امتحان كنيد. اشتباهات همچون فرصت هاي يادگيري تلقي مي شوند - ما ياد مي گيريم چه مراحلي كار آمد نيستند .

از توماس اديسون پرسيده شد چطور زماني كه اشتباهات بسياري در راه تكميل ايده خود مرتكب شد، از ادامه راه دلسرد نشده است؟ ( او بيش از 2000 روش را آزمود ) اديسون پاسخ داد كه 2000 اشتباه مرتكب نشده است بلكه 2000 تجربه آموخته كه وي را به پاسخ صحيح نزديك تر كرده اند.

لغات واصطلاحات

مفاهيم انتزاعي: مفاهيمي كه ويژگي هاي مهم آنها ملموس نيستند – نمي توانيد آنها را لمس كنيد. براي مثال ، دموكراسي يك مفهوم انتزاعي بوده ( غير عيني ) در حالي كه مفهوم صندلي انضمامي ( عيني ) است.

تفكر تحليلي : تفكر تحليلي به تفكري اطلاق مي شود كه ارزيابي ، تشريح ، انتقاد و داوري مي كند. براي مثال ،  مقايسه " آبراهام ليكلن " و " جورج واشنگتن ". انتقاد درباره كارآيي هر كدام و داوري  درباره اين كه كدام از ديگري بهتر بود و چرا ، نوعي تفكر تحليلي تلقي مي شود.

مشكل گشايي : ابداع ايده ها يا راه حل ها متعدد براي يك مشكل ؛ بخشي از فرآيند حل مسئله.

مفهوم:  مقوله اي از ايده ها ، حقايق و مراحل مربوط در يك فرآيند يا موضوع .

مفهوم انضمامي :   مفاهيمي كه ويژگي هاي  مهم آنها ملموس و عيني است.  ما مي توانيم ببينيم ، بچشيم ، ببوييم و لمس كنيم. براي مثال ، قالب هاي شكلات ، وسايل منزل ، تخم مرغ و ماشين.

تفكر همگرا :  تفكري  كه حقايق  ايده هاي خاص را در مقوله اي خاص به وجود مي آورد . مانند اولين رئيس جمهور ايلات متحده كه بود.

تفكر خلاق : نوعي از تفكركه ايده هاي تازه در زمينه كيفيت و ارزش را ابداع مي كند. براي مثال، لامپ برق ، لوح فشرده و ماشين حساب محصول تفكر خلاق هستند.

تفكر نقدي :  تفكري كه ارزيابي يا داوري درباره ايده ها ، مفاهيم ، مردم و غيره است. همچنين اين تفكر ايده خودتان را درباره اين موارد شكل مي دهد.

تفكر واگرا :  تفكري كه از راه خاصي منشعب مي شود. در شرايطي كه ايده هاي مربوط در جهت هاي مختلف بسط از يك نكته يكسان  پيدا مي كنند. گاهي از اين تفكر به عنوان " پرواز آزادانه ايده ها " ياد مي شود.

فراشناخت:  تفكردرباره تفكر؛ آگاهي از اين امر كه شما در حال فكر كردن هستيد؛ نظارت ، بازتاب و تنظيم ايده هاي خودتان.

مفاهيم غير كلامي :  مفاهيمي كه بهتر است در قالب تصاوير ارائه شود، مانند ذوزنقه و شش ضلعي.

تفكر عملي :  تفكري  كه در رابطه با تاثير استفاده با كاربرد تفكر در زندگي روزانه صورت مي گيرد. براي مثال ، مسئله نازيسم چه درس هايي را براي كوزوو و بوسني امروز به همراه داشت؟

مفاهيم فرآيندي :  مفاهيمي كه چگونگي رخداد امور يا كارها را توضيح مي دهد ، مانند تبخير در علم يا چگونگي تصويب قانون در مجلس.
 
الگو:  شاخه ها يا خانواده هاي  اطلاعات درباره اهداف  و  وضعيت ها خاص.

تفكر موفق : ترتيب ذهني توسط خود فرد. استفاده كردن از تركيب تفكر تحليلي، عملي و خلاق در تمام زمينه ها.

مفاهيم كلامي :  مفاهيمي كه بهتر است با كلمات توضيح داده شوند. مانند عشق و نفرت.


 

کد خبر 89278

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha