به گزارش خبرگزاري مهر به نقل از پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثارحضرت آيت الله العظمي خامنه اي ، آيت الله خامنه اي امام جمعه تهران، نماينده امام در شوراي عالي دفاع و نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي، ايستاده در پشت تريبوني در مسجد اباذر، براي انبوهي از جمعيت گردآمده در خانه خدا، مشغول سخنراني و روشنگري است. هنوز چند روزي از فتنه و آشوب منافقين در روز 30 خرداد نگذشته است. روساي سازمان منافقين پس از آن كه بني صدر - يار و همراه خود- را در آستانه عزل از مسند رياست جمهوري ديدند، بااعلام شورش مسلحانه، نيروهاي خود را به خيابانها فرا خواندند و ناگهان جمعي اسلحه به دست و يا چاقو و تيغ موكت بري در كف بقصد رويارويي با مردمي كه تنها جرمشان حمايت از نظام و انقلاب بود، در اينجا و آنجا ظاهر شدند. هر چند اين عده در مقابل خيل عظيم دوستداران انقلاب بيش از قطره اي در برابر دريا نبودند اما در آن لحظات نخست توانستند با حمله به افرادي بيگناه تعدادي را به شهادت رسانده و جمعي را نيز زخمي و مجروح نمايند. به يقين اين را خود نيز مي دانستند كه قادر به كشتن و از پاي درآوردن همه مردم نيستند، اما چنين مي پنداشتند كه با يورش نخست و كم نگذاشتن در وحشيگري و قساوت، بذر وحشت و ترس را در دل آنها بكارند و با اين سلاح، مردم را از ميدان به در كنند. اما اين نيز خيالي باطل بود. مردمي كه در براير يورش لشگرهاي تا دندان مسلح ارتش بعث، خوفي به دل راه نداده بودند و با دلاوريها و ايثارگريهاي خود، دشمن را زمين گير و بي چاره ساخته بودند آيا در برابر چند عنصر تحريك شده پا پس مي گذاشتند؟! سيل خروشان مردم، بسرعت شورش مسلحانه منافقين را خاموش ساخت اما آتش فتنه گري همچنان در دل آنها زبانه مي كشيد .
شايد در چنين اوضاع و احوالي، حسابگريهاي دولتمدارانه اقتضاي آن را داشت كه آيت الله خامنه اي نه تنها به عنوان يكي از بلند پايگان نظام بلكه به مثابه شخصيتي كه از ابتداي پيروزي انقلاب تمام هم و غم خود را مصروف بيان حقايق و روشنگري اذهان كرده و بويژه قشر جوان و دانشجو را در ميان امواج سهمگين دروغ و تهمت و شايعه و شبهه، دليل و راهنما بوده و حقه و كينه منافقين و معاندين را به جان خريده بود از حضور در اجتماعات اجتناب ورزد و در انتظار بماند تا امواج بلا فرو نشيند، اما او چنين نكرد چرا كه مرد روزهاي سخت بود. ا زهمان سالهاي آغازين نهضت امام خميني كه گام در اين راه پرخطر گذارد، از خداي خود ايمان وعلم و اراده اي را خواسته بود كه او را تا پايان اين راه به پيش برد و استجابت اين درخواست او را در زندان و زير شكنجه و يا در تبعيد و فشار، استقامت وتوانايي بخشيد و حلقه اي از جوانان پرشور و مومن و آگاه را پيرامون او گرد آورد.
آنگاه با آغاز حركت انقلابي مردم عليه ظلم و استبداد پهلوي و استعمار و چپاولگري آمريكا، آيت الله خامنه اي به همراه جمعي از ياران و همراهان خويش، كانون انقلاب را در مشهد و خراسان تشكيل داد و در تمامي آن روزهاي پرالتهاب و خطر خيز، هيچ گاه صف نخست مبارزه را ترك نكرد تا آن هنگام كه نصرت خداوند فرا رسيد و حق باطل را كنار زد.
ششم تيرماه 1360، ساعت يك بعد از ظهر ما بين نماز ظهر و عصر
آيت الله خامنه اي براي جمع كثير گرد آمده در مسجد اباذر درباره شايعه و نقش تخريبي آن سخن مي گويد و مردم را به هوشياري دربرابر ترفندهاي دشمنان انقلاب فرا مي خواند. اين حضور روشنگرانه در جامعه و در ميان اقشار مختلف، سنتي است كه از همان اوان انقلاب، علي رغم مشغله ها و مسووليتهاي بسيار، هيچگاه از سوي ايشان ترك نشد و اينك نيز عليرغم آن حضور در جبهه و رسيدگي به امور جنگ، وقت و انرژي فراواني مي برد اما از فرصت اقامت كوتاه در تهران نيز براي انجام اين وظيفه بزرگ نيز استفاده مي شود. در چنين جلساتي، پاسخگويي به سوالات، بخش اعظم وقت را به خود اختصاص مي دهد و اين رويه اي است كه از هنگام حضور مستمر ايشان در اجتماعات دانشجويي شكل گرفت. پاسخگويي به سوالات دانشجويي در فضاي ابتداي انقلاب و دفاع از كيان نظام در برابر موج عظيم شايعه پراكني و شبهه افكني گروههاي ضد انقلاب، كاري طاقت فرسا اما بسيار ضروري و حساس بود كه آگاهي و سعه صدر از لوازم آن به شمار مي رفت و در چنين شرايطي، آيت الله خامنه اي روزهاي دوشنبه هر هفته در مسجد دانشگاه تهران پاسخگوي هزاران دانشجو با افكار و عقايد و تمايلات گوناگون بود.
بي ترديد همين روحيه و توانمندي بود كه وقتي جمعي از دانشجويان مسلمان از امام (ره) خواسته بودند تا بعد از شهادت استاد مطهر نماينده اي را از جانب خود براي حضور در جمع آنها معرفي كند، امام آنها را به آسيدعلي آقاي خامنه اي، ارجاع داده بود: "اشخاصي كه مي توانند در آنجا بيايند حرف بزنند برويد پيدايشان كنيد برداريد برويد، دعوتشان كنيد به دانشگاه ننشينيد كه من تعيين كنم البته من آسيدعلي آقا را صالح مي دانم براي اين كار.23/3/58"
ششم تيرماه 1360 ساعت يك بعد از ظهر ما بين نماز ظهر و عصر
بوي تند توطئه و ترور، فضاي شهر را در خود پيچيده ست شورش مسلحانه منافقين در روز 30 خرداد شكي در اين نگذاشته است كه آنها براي انتقام گيري از مردم، روي به قتل و ترور و انفجار آورده اند و هر لحظه ممكن است نقشه خود را در جايي پياده كنند و كجا براي آنها بهتر از جايي كه در آن به نشر معارف انقلاب اسلامي و كنار زدن ابرهاي تيره تهمت و شايعه پرداخته مي شود.
شهر ملتهب است و دلها نگران اما مرد روزهاي سخت، براي حضور در ميان مردم ترديد به خود راه نمي دهد، همانطور كه در اوايل سال 59، هنگامي كه گروهكهاي ضد انقلاب دانشگاه تهران را به پايگاهي براي خود مبدل ساخته و جو رعب و وحشت را بر آن سايه افكن كرده بودند، براي حضور در مسجد دانشگاه و ادامه جلسات خود با دانشجويان، ترديد نكرد و پاي در محيطي گذاشت كه حتي فضاي خلوت و سكوت و سكون حاكم بر آن نيز مي توانست خوف را بر دلها حاكم سازد و به راستي چه جاي ترديد است هنگامي كه پاي وظيفه اي سنگين و خطير در ميان باشد.
ششم تيرماه، 1360 ساعت يك بعد از ظهر، ما بين نماز و عصر
آيت الله خامنه اي در حال پاسخگويي به سوالات است و ضبط صوتها جزيكي در حال ثبت و ضبط كردن سخنان ايشان جمعيت سراپا گوش است ناگهان صداي انفجاري مهيب، خبر از عملي شدن توطئه اي شوم مي دهد. نماينده امام جراحتي عميق بر مي دارد و محراب به خونش رنگين مي گردد. مردم هراسان و نگران در پي نجات جان امام جمعه و جماعت خويش بر مي آيند اشكها بر گونه ها جاري مي گردد و دستها به دعا بلند.
و اراده خداوندي بر آن تعلق مي گيرد كه آيت الله خامنه اي از ميانه آن آتش و خون، جان به سلامت برد و همچنان دليل و راهنماي جامعه باشد.
امام خميني، بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران پس از وقوع اين حادثه در پيامي ضمن شكرگزاري به درگاه خداوند متعال براي سلامت جان حضرت آيت الله خامنه اي به بيان شخصيت ايشان پرداخته و تحليلي از رسوايي منافقين و ضعفف تحليل هاي سياسي دشمنان انقلاب ارائه نموده اند.
متن كامل اين پيام به اين شرح است:
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاي حاج سيدعلي خامنه اي - دامت افاضاته.
خداوند متعال را شكر كه دشمنان اسلام را از گروه ها و اشخاص احمق قرار داده است ، و خداوند را شكر كه از ابتداي انقلاب شكوهمند اسلامي هر نقشه كه كشيدند و هر توطئه كه چيدند و هر سخنراني كه كردند ملت فداكار را منسجم تر و پيوندها را مستحكم تر نمود و مصداق "لازال يويد هذا الدين بالرجل الفاجر" تحقق پيدا كرد.
اينان هر جا سخن گفتند خود را رسواتر كردند و هر چه مقاله نوشتند ملي را بيدارتر نمودند و هرچه شخصيتها را ترور نمودند قدرت مقاومت را در صفوف فشرده ملت بالاتر بردند. اكنون دشمنان انقلاب با سوء قصد به شما كه از سلاله رسول اكرم و خاندان حسين بن علي هستيد و جرمي جز خدمت به اسلام و كشور اسلامي نداريد و سربازي فداكار در جبهه جنگ و معلمي آموزنده در محراب و خطيبي توانا در جمعه و جماعات و راهنمايي دلسوز در صحنه انقلاب مي باشيد، ميزان تفكر سياسي خود و طرفداري از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند. اينان با سوء قصد به شما عواطف ميليونها انسان متعهد را در سراسر كشور بلكه جهان جريحه دار نمودند اينان آنقدراز بينش سياسي بي نصيبند كه بي درنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پيشگاه ملت به اين جنايات دست زدند، و به كسي سوء قصد كردند كه آواي دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمين جهان طنين انداز است. اينان در اين عمل غير انساني به جاي برانگيختن و رعب، عزم ميليونها مسلمان را مصمم تر و صفوف آنان را فشرده تر نمودند. آيا با اين اعمال وحشيانه و جرايم ناشيانه وقت آن نرسيده است كه جوانان عزيز فريب خورده از دام خيانت اينان رها شوند و پدران و مادران، جوانان عزيز خود را فداي اميال جنايتكاران نكنند و آنان را از شركت در جنايات آنان برحذر دارند؟ آيا نمي دانند كه دست زدن به اين جنايات، جوانان آنان را به تباهي كشيده و جان آنان به دنبال خودخواهي مشتي تبهكار از دست مي رود؟ ما در پيشگاه خداوند متعال و ولي بر حق او حضرت بقيه الله - ارواحنا فداه - افتخار مي كنيم. به سربازاني در جبهه در پشت جبهه كه شبها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالي به سر مي برند. من به شما خامنه اي عزيز، تبريك مي گويم كه در جبهه هاي نبرد با لباس سربازي و در پشت جبهه با لباس روحاني به اين مظلوم خدمت نموده، و از خداوند تعالي سلامت شما را براي ادامه خدمت به اسلام و مسلمين خواستارم.
و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته.
روح الله الموسوي الخميني
7 تير 1360 ، 25 شعبان 1401
حضرت آيت الله خامنه اي، در پاسخ به اين پيام محبت آميز، طي نامه اي به امام (ره) چنين نوشتند:
بسم الله الرحمن الرحيم
بعد از چهار روز كه از اين حادثه بر من مي گذرد به فضل الهي و به كمك و تلاش بي دريغ كاركنان عزيز اين بيمارستان خودم را در وضع بسيار مناسب و خوبي مي بينم، هر وقت به ياد اين مي افتم كه اين حادثه موجب شده امام عظيم الشان ما اظهار لطف كنند و در پيامشان اظهار دلسوزي بكنند وملت بزرگ و قهرمان ما دست به دعا بردارد و دعا كنند، در خودم احساس شرمندگي مي كنم. در راه انجام وظيفه اين گونه حوادث، حوادثي نيست كه اين همه لطف و محبت و بزرگواري را چه از سوي امام، چه از سوي امت و همچنين از سوي كاركنان، كارمندان اين واحدهاي پزشكي كه واقعا شب و روزشان را در اين كار گذاشته اند، اين همه اظهار شد... من بدين وسيله از همين جا عرض سلام و ارادت بي پايان خودم را خدمت امام امت مي كنم و به ايشان عرض مي كنم كه در مقابل حوادث اين چنين ما هيچ انتظار نداريم و توقعي نداريم كه كمترين رنجشي به خاطر ايشان بنشيند. ما معتقديم كه، سرخم مي به سلامت، شكند اگر سبويي.
ششم تير ماه 1360، ساعت يك بعد از ظهر، ما بين نماز ظهر و عصر
کد خبر 89704
نظر شما