۷ تیر ۱۳۸۳، ۹:۵۰

مقدمه اي بر فلسفه ورزش

در باب خشونت زدايي ورزش

خبرگزاري "مهر" - گروه دين و انديشه : در اين نوشتار براي آن كه با پاره اي از مباحث فلسفه ورزش بيشتر و بهتر آشنا شويم كمي در باب آن چه فيلسوفان ورزش در مورد نقش ورزش در كاهش خشونت گفته اند سخن مي گوييم.

در فلسفه ورزش تنها از شرايط گزاره هايي كه موضوع آنها يكي از شاخه هاي ورزشي است و يا روشهايي عيني سنجش احكام ورزشي سخن نمي رود ، بلكه كاركرد و نقش ورزش در زندگي  فردي - اجتماعي و كارآيي آن در كاهش تنش ها و چالشهاي انساني نيز مورد بررسي و مداقه قرار مي گيرد.

همانطور كه مي دانيم بحث خشونت و جنگ از جدي ترين بحث هاي اجتماعي - انساني تاريخ بشري بوده و هر چند بشر هم اكنون پا به قرن بيست و يكم گذاشته و به تعبيري مدرن تر از قبل شده معضل و مشكلي كه با خشونت و جنگ داشته اگر افزايش نيافته باشد كاهش نيافته است. تنها كافي است نگاهي به ادبيات موجود در بحث خشونت و جنگ بيندازيم تا دريابيم مشكل خشونت و جنگ چه از جهت كمي و چه از لحاظ كيفي كماكان باقي است و پرسشهايي چون : آيا خشونت و جنگ اجتناب ناپذيرند؟ سرمنشاء اين مشكلات انساني چيست؟ و آيا بشريت راهكارهاي اساسي براي جلوگيري از اين مشكلات دارد؟ هنوز بجد ذهن و زبان انسان مدرن را به خود مشغول داشته اند. اما فيلسوفان ورزش كه در باب تاثير ورزش در كاهش خشونت و جنگ سخن گفته اند چندين پبشفرض را براي نقش مثبت ورزش در اين زمينه بازگو كرده اند: 
(1) بشر امروزي بيشتر و بهتر با مقوله فرديت درگير است. به تعبير ديگر، سير تاريخي بشر طوري بوده كه انسان به تدريج از اجتماعات و فرهنگ هايي كه بدان تعلق داشته جدا گشته و تنهاتر و به تعبيري فردتر شده است. هنگامي كه ما فرد را قوي تر و بزرگتر در مي يابيم با مسايلي چون شهرت طلبي، قدرت طلبي، ثروت جويي و برتري طلبي بيشتر مواجه هستيم. به زعم پاره اي از روان شناسان يكي از دلايل آن كه ما در جهان جديد و به خصوص در قرن بيستم شاهد جنگ هاي خانمان سوز جهاني بوده ايم  نضج گرفتن بيش از حد همين فرديت بوده است؛

(2) فرديت في نفسه امر مذمومي نيست و حتي مي توان آن را پيشرفت قابل توجهي در سير انسانيت انسان به حساب آورد. مهم آن است كه بتوان  تبعات ناخواسته اين مهم را تشخيص داد و سپس در رفع آنها كوشا بود. با اين معنا انسان بودن ما، هويت ما منوط به همين فرديت است و تنها با اين فرديت است كه مي توان تعاريف درستي از آزادي، عدالت، حق و اخلاقيات سخن به ميان آورد ، هر چند همان طور كه در بند (1)  آمد شهرت طلبي، قدرت طلبي و برتري جويي تبعات ناخواسته اين فرديت به شمار مي روند؛

(3) با اين مقدمات،  ورزش كار كرد مهمي كه دارد آن است كه فرديت را در مسير كم خطر و كم تنشي بيندازد. به همين جهت است كه بسياري از فيلسوفان ورزش اشارت دارند كه اگر در دنياي فرد محور معاصر ورزش وجود نداشت تنشها، خشونت هاي فردي، اجتماعي - ملي بيشتري بشريت را مي آزرد، چرا كه بسياري از رقابت جوييها و برتري طلبي هاي فرد انساني به جاي آن كه سرمنشاء جنگ و خشونت باشند به رقابت سالم ورزشي ختم مي شوند؛

(4) هرچند وضع كنوني بشر در آغاز سده بيست و يكم با فرديت و فرد محوري عجين است،  از سوي ديگر اين بشر در جهاني زندگي مي كند كه تعصبات قومي - اجتماعي خود را در قالب احساسات ملي - تمدن نشان مي دهند. به تعبيري واحد اجتماعات انساني در جهان ما ملتها و كشورهاي گوناگون است و اتفاقا در همين واحد است كه رقابت هاي ورزشي صورت مي گيرد. شكي نيست كه وطن پرستي نيز في نفسه امر مزمومي نيست اگر به شووينسيم و وطن خواهي افراطي منجر نشود . اما همين وضع عادي  و رايج وطن دوستي نيز بايد جايگاههاي گوناگوني براي ارضاي طبيعي داشته باشد و مسابقات علمي و همچنين رقابتهاي ورزشي از مهم ترين مكانهايي هستند كه اين احساسات را بدرستي و به صورت معقولانه اي جواب مي دهند؛

و(5) ممكن است ايراد گرفته شود كه خود ورزش در پاره اي مواقع سر چشمه خشونتهاي خواسته و ناخواسته بسياري است. در پاره اي ورزش ها چون بوكس و فوتبال آمريكايي و يا حتي ورزش هاي رزمي تلويحا يا علنا شاهد تبليغ گونه اي خشونت هستيم. آري اين گونه است اما اولا: هيچ كاري و از جمله ورزش عاري از تبعات ناخواسته نيست، ثانيا براي بررسي نقش ورزش در كاهش خشونت و جنگ بايد كاركرد كل كاروان ورزش را در اين زمينه به بررسي نشست و در اين زمينه است كه قاطبه فيلسوفان ورزش قايل به سنگيني اثرات مثبت ورزش بر پيامدهاي منفي آن در كاهش خشونت و جنگ هستند.

 

کد خبر 90039

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha