براي آزادي عمل در فيلم تمام مشكلات را به جان مي خرم

 "مهر" : در اين فيلم از شوخي هايي استفاده كرديد كه در ديگر فيلم هايتان كمتر به چشم مي خورد.
هر قصه اي پرداخت ويژه خود را مي طلبد.در واقع داستان اين پرداخت رابه نويسنده تحميل مي كند. در "معادله" ما با يك داستان عام روبرو هستيم. شخصيت هاي داستان نيز عام هستند. از اين رو شوخي ها متناسب با فضا و شخصيت ها طراحي شدند. قهرمان داستان دانشجويي است كه پدري عامي دارد. باقي شخصيت ها نيز كم و بيش به همين شكل هستند. اما در فيلمي مثل "عشق فيلم" به اقتضاي قصه شوخي ها تخصصي تر بودند و دست اندركاران سينما بيشتر با آن ارتباط برقرار مي كردند.

- طرح اوليه فيلمنامه از چه كسي بود؟
طرح و درواقع فيلمنامه اوليه را آقاي حسين مثقالي نوشته بودند. طرح كلي خيلي زيبا بود ولي نياز به بازنويسي داشت تا ارزش هايش بيشتر نمايان شود. از اين رو با يكديگر فيلمنامه را بازنويسي كرديم.

- جذابيت هاي طرحي كه آقاي مثقالي ارائه كرده بودند براي شما چه بود؟
طنز بيان هنري اجتماع نقيضين است. اگر دو يا چند مولفه متناقض در يك جا جمع شوند ايجاد طنز مي كنند. تصور ما از يك رياضيدان انساني كاملا منطقي و به دور از احساسات لطيف است. تصورمان از عاشق هم كسي است كه تمام ذهنش متوجه معشوق است و همواره با همه چيز به صورت حسي برخورد مي كند. جمع رياضيدان عاشق جمع جذابي است. همين امر در قصه برايم جذاب بود.

- ماجرايي كه  در اين فيلم تعريف مي كنيد براي مخاطب چندان ناآشنا نيست. چه ترفندهايي به كار برديد تا به ورطه تكرار نيفتيد؟
زماني كه درس مي خواندم واحد درسي داشتيم با عنوان نمايشنامه نويسي؛ در كتاب مربوط به اين درس آمده بود كه تمام درام هاي دنيا از تولد مسيح تا امروز مجموعا 36 موضوع بيشتر ندارد كه اين موضوعات در داستان هاي مختلف دائم تكرار مي شوند. نكته اي كه باعث تمايز اين داستان ها از هم مي شود نحوه بيان قصه است. نگاه نويسنده اثر به ماجرا در موضوعات تكراري تفاوت ايجاد مي كند. كاري كه من و آقاي مثقالي در مرحله نگارش و من زمان ساخت انجام دادم اين بود كه تفكر، سلايق، انيشه ها و تجربيات خودمان را در كار لحاظ كريم. همين مساله باعث شد اين داستان عاشقانه كه بارها گفته شده تازگي خود را حفظ كند.

- ريتم ابتدايي فيلم برخلاف ريتم مياني و نهايي كند به نظر مي رسد. چرا در اين فيلم  شاهد ريتم يكدست نيستيم؟
برخي سكانس هايي كه گرفته بودم آنقدر براي تماشاگران جذابيت داشتند كه نتوانستم  آنها را حذف كنم. ضمن اين كه در اين صحنه ها اطلاعاتي به تماشاگر داده مي شد تا بتواند باقي داستان را بهتر دنبال كند. فكر كردم هر چه اين اطلاعات بيشتر شود همذات پنداري بينندگان با شخصيت ها نيز بيشتر مي شود و داستان را به راحتي تا انتها دنبال مي كنند.

- در فيلم به برخي اتفاقات سياسي و اجتماعي اين روزها اشاره مي كنيد. چرا اين اشاره ها در سطح مي مانند؟
ما نگاهي طنز به وقايع داريم. در اين نگاه سعي مي شود حرفي بازگو شود اما عمق چنداني نيابد. چرا كه اگر به عمق اين موضوعات بپردازيم  فيلم تراژيك مي شود. در اين صحنه ها ما نسبت به برخي موضوعات آگاهي مي دهيم. اين آگاهي در پوشش لايه اي شيرين به تماشاگر منتقل مي شود. از اين رو در ذهن مخاطب بهتر و بيشتر مي ماند. موضوعي هم كه مطرح شده باعث ايجاد كدورت در كساني كه ماجرا به آنها برمي گردد نمي شود. در ضمن ما يك ماجراي اصلي در فيلم داريم و اگر به مسائل ديگر بپردازيم از اصل داستان دور مي افتيم.

- موسيقي فيلم همخواني مناسبي با قصه داشت. از همكاري خود با آقاي عليقلي زاده بگوييد.
ايشان در چهار فيلمي كه بعداز انقلاب ساخته ام با من همكاري كرده اند. حالا ما به يك شناخت مشترك از كمدي رسيده ايم. زماني كه مي خواستم كار پيش توليد اين فيلم را آغاز كنم فيلمنامه را به آقاي عليقلي زاده دادم تا بخوانند. موسيقي كه براي اين فيلم در نظر گرفتند موسيقي كمپاسيتا بود. من خود نيز همين موسيقي را مدنظرداشتم. به هر حال فكر مي كنم اين موسيقي با موضوع عاشقانه فيلم هماهنگ است.

- به نظر شما بازيگران طنز چه ويژگي هايي دارند؟
در فراسه  يك بازيگر وقتي توانايهاي خود را در عرصه هاي مختلف خصوصا ملودرام بروز مي دهد به سمت كمدي گرايش پيدا مي كند. در واقع وقتي قابليت هاي او از حد يك بازيگر معمولي بالاتر مي رود مي تواند وارد عرصه كمدي شود. بازيگر طنز بايد دريافت حس طنز داشته باشد. دريافت طنز نيز لازمه اش دل آگاهي است. بالا بردن سطح اطلاعات در همه زمينه ها نيز براي بازيگر طنز از اهميت ويژه برخوردار است. در ايران آقاي سعيد پورصميمي هم در كارهاي جدي و هم در فيلم هاي طنز حضوري موفق داشته است.

-اين كه خود تهيه كننده اين فيلم بوديد برايتان راضي كننده بود؟
مسووليت هايم زيادتر مي شود اما ديگر برخي دل نگراني هارا ندارم. متاسفانه برخي تهيه كنندگان مي خواهند سلايق خود را در كار اعمال كنند. بعضي نمي دانند كه هر شغلي تعريف خود را دارد و همه بايد در كاري كه تخصص دارند به فعاليت بپردازند. كار تهيه كنندگي انرژي زيادي از من مي گيرد اما براي آزادي  عمل در فيلم تمام اين مشكلات را به جان مي خرم.