۲۷ تیر ۱۳۸۸، ۱۷:۲۶

خداحافظ ای داغ بر دل نشسته/

حیف که چه زود دیر می شود/ باید کار کنیم تا فرصت گلایه نیابیم!

حیف که چه زود دیر می شود/ باید کار کنیم تا فرصت گلایه نیابیم!

مشهد - خبرگزاری مهر: قرار بود با خانواده بیایی مشهدالرضا (ع) هماهنگ کنی تا در خدمتت باشم، این سفر دیگر چه بود آقا مجتبی؟!

نمی دانم چه بنویسم، وقتی شهریور 83 وارد خبرگزاری مهر شدم تا به عنوان نماینده مورد پذیرش قرار بگیرم، نخستین برخوردم با آقا مجتبی بود پرسیدم: اتاق قائم مقام کجاست؟ با انگشت اشاره گفت: آنجاست و با لبخند ملیحی ادامه داد: چطوری بچه مشهدی!

بعد از نیم ساعت که می خواستم بیرون بیایم جلویم را گرفت و گفت: "سلام ما رو برسونی به امام رضا"، گفتم: چشم! بهش گفتم بگم کی سلام می رسونه؟ گفت: "بگو مجتبی فقط همین"!

از نخستین برخوردم تا عروجش به آسمان چندین بار به مناسبتهای مختلف آقا مجتبی به مشهد آمد و هر وقت قبل از پرواز به من زنگ می زد و می گفت: دارم میام مشهد به آقا رضا بگو!

هر وقت که می آمد می گفت: زود باید برگردم خانواده ام منتظرن، می گفتم چرا تنها اومدی؟، می گفت: هر وقت قسمت بشه میارمشون! آخه این سفرها کاریه به اونها خوش نمی گذره! این دفعه با هم می آییم خونتون اطراق می کنیم غصه نخور سید.

آقا مجتبی! می خواهم اعترافی کنم و آن اینکه محبت و صداقت را از تو یاد گرفتم در مهر، از تو که آنچنان پر مهر بودی که در تمام ساعات حضورت در مشهد با شکیلای کوچک با زبان خودش اما مثل یک انسان بزرگ حرف می زدی.

دبیر گروهمان راست می گوید که بهترین خانه های زمین و آسمان نصیبت شد، یادم هست سال 84 زنگ زدی و گفتی تا کار قطعه زمینت را در منطقه سوران پیگیری کنم، هنوز نامه وکالتت پیش من است، وقتی نگاهش می کنم تنها کاری که از دست برمی آید اشک است و اشک.

یک ماه پیش که تلفنی صحبت کردیم گفتی: چکار کنیم، گفتم: صبر کن تا قیمتهای زمین بالا برود، گفتی: ما سود نمی خواهیم به حق خودمان قانعیم.

هر موقع هم گلایه ای کردیم از عکس و خبر فقط لبخند زدی و گفتی کار است دیگر! باید کار کنیم تا فرصت گلایه نیابیم!

راستی آقا مجتبی خوش به حال تو و خانواده پاکت که عصر جمعه عروج کردید! چه ساعات و لحظات مقدسی، اما آقا مجتبی قول داده بودی که به مشهد بیایی با خانواده ات، قولت یاد رفت؟

قول دادی که قبلش هماهنگ کنی و بیایی مشهد، گفته بودی اواخر تابستان می آیی و من منتظرم هماهنگ کنی و بیایی، پرسیدی می توانیم غذای آشپزخانه حضرت بگیریم، گفتم: حتما! و گفتی اعتقاد داری که این غذا تبرک است.

آقا مجتبی کاش می توانستم یک بار دیگر میزبان تو باشم که این بار به همراه خانواده ات برای زیارت حرم امام رضا (ع) می آمدی ولی حیف که چه زود دیر می شود!

.............................

سید امیرعلی میر رضوی نماینده مهر در خراسان رضوی

کد خبر 914369

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha