دکتر اسدالله اطهری که با خبرنگار مهر گفتگو میکرد در پاسخ به این سؤال که چه پیش شرطهایی باید وجود داشته باشد که ما در عرصه علوم انسانی دارای نظریه پردازی قوی باشیم، گفت: در ابتدا باید بدانیم برای چه نظریه پردازی میکنیم؟ در پاسخ باید گفت دو شاخص وجود دارد که بر آن اساس نیاز به نظریهپردازی احساس میشود. اول وجود یک مسئله یا معضل و دوم گسترش حوزه نظری موضوع.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد تاکستان در ادامه افزود: اول باید طرح مسئله کنیم و ببینیم که سؤال ما چیست. این سؤال در اثر یک دغدغه حاصل میشود. شاخص دوم این است که از رهگذر نظریهپردازی میتوانیم به توسعه فضای اندیشه کمک کنیم. لذا این دو شاخص را میتوان به عنوان فلسفه نظریهپردازی در نظر گرفت. به طور خلاصه، یک شاخص داشتن معضل و مسئله است و دیگری مفهوم سازی و گسترش اندیشه که از رهگذر آن بتوان دستگاه فلسفی و نظام فکری و اندیشگی را بسط و گسترش داد.
برای نظریهپردازی باید مکتب داشت
عضو هیئت مدیره انجمن ایرانی روابط بینالملل خاطر نشان کرد: باید توجه داشت که رشته روابط بینالملل یک رشته میان رشتهای است که با حوزههایی چون جامعه شناسی سیاسی، فلسفه سیاسی، روانشناسی، اقتصاد سیاسی و غیره پیوند میخورد.
وی افزود: باید در نظر داشت که کسانی که برای اولین بار صحبت از روابط بینالملل و سیاست خارجی به معنای علمی آن در ایران کردند، این علوم را از طریق ترجمه وارد ایران کردند.
میتوان نظریه روابط بینالملل ایرانی داشت
او در پاسخ به این سؤال که آیا میتوان صحبت از روابط بینالملل ایرانی کرد، گفت: به نظر بنده میشود صحبت از روابط بینالملل ایرانی کرد. مشابه این سؤال را در مورد چین مطرح میکنند. بسیاری از اندیشمندان حوزه روابط بینالملل به این موضوع پرداختهاند که آیا نظریه چینی روابط بینالملل وجود دارد. آیا چیزی که باعث میشود نظریه چینی در روابط بینالملل نداشته باشیم زبان است یا فرهنگ یا انسان چینی محصور شده در پشت دیوار چین.
در علوم انسانی هنوز دغدغه ایجاد نشده است
او در تبیین دیدگاههای خود درباره موقعیت کنونی ما درباره نظریه پردازی در لوم انسانی چنین اظهار داشت: برای بررسی این موضوع باید در نظر داشت که نظریهپردازی در علوم انسانی به کلی نیازمند بسترهایی است که در حال حاضر در ایران وجود ندارد. در علوم انسانی هنوز دغدغه ایجاد نشده است. یکی از دلایل این است که علوم انسانی حوزهای است که با قدرت پیوند دارد و با آن درگیر میشود. برای بستر سازی باید اعتماد متقابل بین دستگاههای تحقیقاتی، نهادهای پژوهشی و دولت و جامعه مدنی وجود داشته باشد. از سوی دیگر نهادهای تحقیقاتی، پژوهشی و آموزشی از جمله دانشگاهها باید با یکدیگر تعامل داشته باشند.
رشد علوم دقیقه باید موزون با علوم انسانی باشد
وی تصریح کرد: باید درنظر داشت برخی کارهای صورت گرفته در علوم انسانی در جاهایی خارج از دانشگاه شکل گرفته است. نخبگان غیر دانشگاهی در علوم انسانی توانستهاند در گذشته به تولید اندیشه دست بزنند. نکته دیگر این است که اگر علوم دقیقه قدرتمند باشد میتواند سوالاتی را ایجاد کند که علوم انسانی به آن جواب دهد. البته این سوال مطرح میشود که جوامعی بودهاند که علوم دقیقه پیشرفته و قدرتمند داشتهاند ولی در علوم انسانی ضعیف بودهاند مثل شوروی. اساسا برای فروپاشی نظام شوروی یکی از فرضیات مطرح، ضعف در علوم انسانی است. عوامل ایدئولوژیک و نیازهای ساخت قدرت در حزب کمونیست سبب میشد تا سخت افزار بر نرم افزار اولویت داشته باشد و یک نا هماهنگی در این عرصه بوجود آید.
کارشناس ارشد مرکز مطالعات خاورمیانه در ادامه خاطر نشان کرد: اعتقاد دارم برای نظریهپردازی در حوزه روابط بینالملل باید یک مکتب ایرانی روابط بینالملل بوجود آید که در آن مواد تاریخی ایران، انسان ایرانی، جهان بینی ایرانی، فرهنگ ایرانی و نگاه آنها به انسان مد نظر نظریهپردازان قرار گیرد. علاوه بر وجود بسترهای مناسب برای نظریهپردازی باید توجه داشت که کشورهایی چون کشورهای خاورمیانه و از جمله ایران با بسیاری از شاخههای علوم انسانی به تازگی آشنا شدهاند. به عنوان مثال انسان شناسی در دهه 70 در خاورمیانه مطرح شده است.
برای نظریهپردازی باید به انباشت فکری رسید
وی تصریح کرد: میبینیم که ترکیه چه میزان اعتبار منطقهای خود را بالا برده است. در واقع ترکیه برای خود تعریف کرده که از نظام بینالملل چه میخواهد. حال آیا ترکیه یک دولت ملت به معنای غربی آن است. آیا این کشور با کردها مشکل ندارد. نکته این است که ما نباید برای آماده شدن بسترها، توقف کنیم بلکه باید حرکت کرد. باید توجه داشت بسیاری از مفاهیم از جمله دولت - ملت یک فرآیند و پروسه هستند و نه یک پروژه. نکته دیگر این است که در غرب، اندیشمندان حرفهای دیگری را ادامه میدهند. مثلا کانت از هیوم و روسو تأثیر گرفته است. در ایران اندیشمندان متون همدیگر را نمیخوانند یا اشتراک نظر در مورد مفاهیم وجود ندارد و لذا پارادایم شکل نمیگیرد. لازمه شکلگیری پارادایم، انباشت اندیشه است. با اندیشههای گسسته شده و پیوند نخورده نمیتوان به پارادایم رسید.
این استاد دانشگاه یادآور شد: در ایران متفکران روحیه دموکراتیک ندارند. یعنی به حوزههای مختلف که توسط دیگران مطالعه شده توجه نمیکنند. میان اندیشمندان ما سکوی علمی مشترک وجود ندارد و لذا نمیتوانند نظرات هم را نقد کنند. عادت و رسم بر این است که حوزهای تقسیم میشود و میان اجزای تقسیم شده پیوند ایجاد نمیشود. مثلا حوزه روشنفکری به حوزههای روشنفکر ملی - مذهبی، روشنفکر لائیک، روشنفکر مذهبی تقسیم شده که تعامل با هم ندارند.
انجمنهای علمی و نهادهای غیر دولتی میتوانند بسترهای لازم برای نظریهپردازی را مهیا کنند
وی در پاسخ به این سوال که آینده نظریهپردازی در علوم انسانی در ایران را چگونه پیش بینی میکنید، گفت: اگر بخواهم به طور خاص در مورد رشته روابط بینالملل بگویم، باید گفت که خوشبختانه در ایران کارهای خوبی دارد صورت میگیرد. به عنوان مثال تشکیل انجمنهای علمی مثل انجمن ایرانی روابط بینالملل و انجمنهای علوم سیاسی سبب شده تا بستری فراهم شود و از این رهگذر گروههای مختلف دانشگاهی، تصمیمگیران و تصمیمسازان بتوانند گرد هم آیند. به عنوان مثال انجمن ایرانی روابط بینالملل نشستهای خوبی با موضوعات "میان رشتهای بودن رشته روابط بینالملل"، "نظریهپردازی در روابط بینالملل" را برگزار کرده و همایش "اخلاق و روابط بینالملل" را در آبان ماه امسال برگزار خواهد کرد.
این استاد دانشگاه در ادامه خاطر نشان کرد: همچنین انجمن قصد دارد که سالنامه ایرانی روابط بینالملل را منتشر کند. هدف از طرح این مسائل این بود که یادآور شوم بستر برای نظریهپردازی در علم روابط بینالملل در حال گذاشته شدن است. این انجمنها میتوانند اساتید دانشگاهها را به هم متصل کنند و حرکت بینالمللی داشته باشند و معاشرت فکری ایجاد کنتد.
میتوانیم در عرصه نظریهپردازی به مرحله تولید برسیم
عضو هیئت مدیره انجمن ایرانی روابط بینالملل افزود: از بعد علمی این انجمنها میتوانند دورههای آموزشی را به دانشگاهها پیشنهاد کنند و دانشگاهها از پتانسیل چنین انجمنهایی در امر آموزش بهرهمند گردند. این انجمنها میتوانند دغدغه و معضل را شناسایی و متون جدید مطرح شده در غرب را به جامعه دانشگاهی ایران معرفی کنند. در واقع این انجمنها به عنوان یک نهاد مدنی میتوانند واسطهای میان دولت و جامعه باشد و میتوانند به ایجاد پارادایم و توسعه مفاهیم کمک کند و نهایتا به امر نظریهپردازی منجر شود.
وی در پایان با اشاره به تقسیم بندی "مانهایم" از اندیشمندان، گفت: اگر تقسیم بندی مانهایم را مورد توجه قرار دهیم که اندیشمندان را به سه دسته مصرف کننده، تولید کننده و توزیع کننده تقسیم میکند؛ در حال حاضر در علوم انسانی، غرب نقش تولید کننده را دارد. دانشمندان ما نقش توزیع کننده را ایفا میکنند و در مرحله بعد جامعه مصرف کننده است. باید به گونهای حرکت کنیم که از مصرف کنندگی و توزیع کنندگی به تولید کردن برسیم. ایران به لحاظ شرایط تاریخی، فرهنگی و اجتماعی این مواد را دارد که خود تولید کننده باشد. برای رسیدن به این مرحله دولت و تمام دستگاهها باید احساس نیاز کنند.
نظر شما