حضرت على(ع) حتی با خوارج در منتهى درجه آزادى و دموکراسى رفتار می کرد. او خلیفه است و آنها رعیتش، هرگونه اعمال سیاستى برایش مقدور بود اما او زندانشان نکرد و شلاقشان نزد و حتى سهمیه آنان را از بیت المال قطع نکرد ، بلکه به آنها نیز همچون سایر افراد مىنگریست.
این مطلب در تاریخ زندگى على عجیب نیست ، اما چیزى که در دنیا کمتر نمونه دارد این است که این مخالفان حتی اجازه اظهار عقیده داشتند و حضرت خود و اصحابش نیز با عقیده آزاد با آنان روبرو مىشدند و صحبت مىکردند، طرفین استدلال کرده و با یکدیگر به گفتگو می نشستند.
امیرالمؤمنین در خطبه 216 نهج البلاغه می فرماید : .. . فلا تکلمونی بما تکلم به الجبابرة و لاتتحفظوا منی بما یتحفظ به عند اهل البادرة و لاتخالطونی بالمصانعة و لاتظنوا بی استثقالا فی حق قیل لی . . .؛ آن سان که با جباران سخن میگویند با من سخن مگویید آن ملاحظه کاریها و موافقتهای مصلحتی که در برابر مستبدان اظهار می دارند، در برابر من اظهار مدارید و از من پنهان مدارید آنچه را از مردم خشمگین به هنگام خشمشان پنهان میدارند . همچنین به چاپلوسی و تملق با من رفتار نکنید و مپندارید که گفتن حق بر من گران میآید ...
گاهی کار به جایی می رسید که مخالفان و بدخواهان به امام توهین می کردند و جلسات سخنرانی آن حضرت را مختل می کردند اما باز هم امام در مقابل آنها سکوت کرده ، به ادامه استدلال برای اصلاح افکار توصیه می فرمودند و از برخوردهای تند خبری نبود .
". . . فلاتکفوا عن مقالة بحق او مشورة بعدل؛ پس از گفتن سخن حق و یا مشورت عدالتآمیز خودداری نکنید . . . (نهج البلاغه، خطبه 216).
از منظر امام آزادی و آزادگی، رها شدن از تعصبها، وابستگیها و تعلقات دنیایی و دستیابی به تکامل و سعادت است، بی تردید تقوای الهی کلید آزادگی و وارستگی است.
در نهج البلاغه خطبه 159 نهج البلاغه می خوانیم: "لقد أحسنت جوارکم و أحطت بجهدی من ورائکم و أعتقتکم من ربق الذل و حلق الضیم؛ با شما به نیکویی به سر بردم و به قدر طاقت از هر سو نگهبانیتان کردم و از بندهای خواری آزادتان کردم واز حلقههای ظلم و ستم نجاتتان دادم."
نظر شما