به گزارش خبرگزاری مهر، مطالعات صلح زیر مجموعه مطالعات جنگ و صلح است که مورد توجه دانشمندان علوم سیاسی و روابط بین الملل است.
مطالعات جنگ و صلح به علل و عوامل شروع درگیریها و خشونتها و چگونگی پایان ترک مخاصمه و نهایتا دستیابی به موافقتنامه صلح میپردازد.
در حقیقت مطالعات صلح درصدد است برای تأکید، روابط بینالملل را از سطح تحلیل میان دولتها به سوی مفهوم وسیعتری از روابط اجتماعی(در سطوح تحلیل فردی، داخلی و جهانی) سوق دهد. در این راستا مسائل مربوط به جنگ و صلح عمدتا از مسئولیتهای فردی، نابرابری اقتصادی و روابط ناعادلانه جنسی نشأت گرفته، در نتیجه سبب میشود تا بر درک صحیح از فرهنگها و ابعاد مختلف روابط اجتماعی تأکید زیادی شود.
در واقع مطالعات صلح سعی میکند تا امکانات موجود برای استقرار صلح را در تغییرات کلی جوامع از طریق انقلاب اجتماعی و در اجتماعات فرا ملی جستجو کند، نه در مبادلاتی که میان رهبران دولتها صورت میگیرد.
بر اساس این رویکرد بهترین راه برای کسب معرفت و دانش مشارکت عملی است، نه نظاره کردن صرف. به هر حال رویکرد مزبور درصدد است میان تئوری و عمل رابطهای منطقی برقرار کند.
طرفداران این رویکرد دنبال این نیستند که ببینند دنیا چگونه است، بلکه آنها میخواهند بدانند که دنیا چگونه میتوانست باشد و یا چگونه باید باشد؟ بدین ترتیب در این رویکرد با نوعی تعصب هنجاری و نگاه اخلاقی برخورد میکنیم؛ زیرا طرفداران آن خواهان تحمیل ارزشها و هنجارهای شخصی خویشند. البته برخی از محققان علوم سیاسی بویژه واقعگرایان به علت آنکه نتایج مطالعات صلح را فاقد عینیت علمی میدانند، برای آن اعتبار چندانی قائل نیستند.
نویسنده در این کتاب به بررسی آرای لئو تولستوی، مارتین لوترکینگ، گاندی، هنری دیوید و یوهان گالتونگ میپردازد.
دیوید باراش استاد دانشگاه واشنگتن است.
نظر شما