به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه خبری میدل ایست آنلاین، رژیم اسرائیل اخیرا آغاز مذاکرات صلح با فلسطینیان را به گفتگوی واشنگتن با تل آویو، اعراب با آمریکا، توافق میان اعراب و در نهایت توافق سران صهیونیست با این مسئله منوط کرده است، امری که بیش از پیش انجام این مذاکرات را نا ممکن کرده است.
بر پایه این گزارش، با توقف هر باره مذاکرات رژیم اسرائیل با طرف فلسطینی، سران صهیونیست با از سرگیری مذاکرات از نقطه صفر در واقع تنها اهداف خود را دنبال می کنند، امری که از تحقق صلح در این مسئله چیزی جز خواب و خیال باقی نگذاشته است.
این در حالیست که "ابومازن" رئیس تشکیلات خودگردان همواره در سخنان وعملکرد خود بر تداوم مذاکرات بیهوده صلح با صهیونیست ها پافشاری می کند.
از سوی دیگر با وجود گذشت 16 سال از توافقنامه اسلو همچنان کشورهای عربی و فلسطینیان از ایجاد یک جبهه حقیقی برای تحقق صلح در مذاکرات با رژیم صهیونیستی ناتوان مانده اند.
در همین راستا اخیرا سران صهیونیست با پافشاری بر تداوم شهرک سازی در کرانه باختری در واقع به مذاکرات مورد نظر تشکیلات خودگردان در زمینه لزوم تشکیل کشور فلسطین دهن کجی می کنند.
نتانیاهو نیز با تعیین هدفی جدید که با تقاضاهای گروه های تندرو در سرزمین های اشغالی همخوانی دارد، خواستار عادی سازی روابط اعراب با این رژیم قبل از آغاز مذاکرات صلح شده است.
مصیبت واقعی این است که اعراب همواره در مواضع خود تکیه بسیاری بر تاثیر گذاری آمریکا در روند صلح داشته اند و از این موضوع غافل شده اند که واشنگتن، هم پیمان تاریخی و استراتژیک تل آویو نیز از این امر اهداف مورد نظر خود را دنبال می کند.
از طرفی مقامات فلسطینی با تکیه بر نقشه راه که در سال 2003 توسط آمریکا اعلام شد به توقف شهرک سازی در کرانه باختری به عنوان پیش نیاز آغاز مذاکرات صلح با طرف صهیونیستی تاکید دارند.
نگارنده بر این اعتقاد است که با وجود صحبت هایی که درباره فشارهای واشنگتن بر تل آویو در زمینه آغاز مذاکرات صلح با طرف فلسطینی وجود دارد، موضع نهایی آمریکا و رژیم اسرائیل در نهایت بطور کامل با یکدیگر هماهنگ است.
اما در این میان واشنگتن در تلاش است با زنده نگه داشتن روزنه های امید در دل رهبران سازشکار عرب از آنان در تشکیل جبهه یکپارچه علیه ایران استفاده کند.
باید به این مسئله نیز اشاره کرد که شاید در نهایت اعراب به سوی عادی سازی رایگان روابط خود با رژیم اسرائیل مجبور شوند، از طرفی سازشکاران جهان عرب خود با ارائه طرح صلح اعراب عادی سازی کامل روابط با این رژیم را به عقب نشینی از تمام مناطق اشغال شده در سال 1967 و تشکیل کشور فلسطین منوط کرده اند.
در اینجاست که این سوال مطرح می شود که واقعا اعراب از چه برگ برنده ای در برابر طرف اسرائیلی سود می برند؟
باید گفت که اعراب در صورت تحقق اراده سیاسی از اهرم های بسیاری برای تهدید رژیم اسرائیل بهره می برند، یکی از این مسائل از سرگیری طرح تحریم اقتصادی تل آویو توسط اعراب است.
همچنین قطع روابط دو کشور عربی (مصر و اردن) با رژیم صهیونیستی که هم اکنون با تل آویو روابط دیپلماتیک دارند، می تواند به طرف اسرائیلی احتمال آغازی جنگی جدید را گوشزد کند.
نگارنده معتقد است که تنها در این صورت است که می توان از رژیمی که خود بر پایه اشغالگری و جنگ تشکیل شده است و دارای نیروهای نظامی برتر است، امید بازگشت به میز مذاکرات را داشت.
اما مشکل اساسی اینجاست که کشورهای عربی با توجه به عوامل اقتصادی و ژئوپلتیک از عمق خطرات احتمالی در صورت از بین رفتن فرصت صلح در خاورمیانه غفلت ورزیده و از گام نهادن در این مسیر با توجه به پیامدهای احتمالی آن خودداری می کنند.
سازشکاران عرب از چند دهه پیش به دنبال تضمین های آمریکا درباره عدم حمله رژیم اسرائیل به کشورشان بوده اند، اما باید گفت که این موضوع هم اکنون به طور کلی تغییر کرده است. بر این اساس رژیم اسرائیل با استفاده از مذاکرات و قدرت چانه زنی دیگر لزومی به درگیری نظامی با اعراب و از دست دادن سربازان خود نمی بیند و اهداف خود را از این طریق دنبال می کند.
همچنین دستگاه دیپلماسی اعراب به دلیل ضعف خود نتوانست از فشارهای اخیر واشنگتن بر تل آویو بهره ببرد، همچنان که پیش از این نتوانسته بود از قطعنامه های بین المللی در زمینه لزوم آزادی اراضی اشغالی استفاده کند.
و این چنین است که کشورهای عربی و فلسطین از این میز مذاکرات به میز دیگر و از موضع ضعیف به ضعیف تر نقل مکان می کنند.
نظر شما