حضرت علی (ع) با صفات مختلف و گاهی متضادی شناخته می شود اما آن صفتی که دوست و دشمن برای ایشان برشمردند و صفات بازر ایشان است صفت عدالت است. اینکه عدالت یعنی چه و در چه حوزه هایی قابل اجرا است؟ چه کسانی می توانند شعار عدالت دهند و مجری عدالت باشند و اگر خواستیم امتحان کنیم از خودمان که آیا آدم عادلی هستیم یا نه چگونه می توانیم اینکار را انجام دهیم.
عدالت از آن مباحثی است که اگر قابل وصف نباشد، به خوبی درک می شود . چون همه بندگان خدا از عدالت یک احساس درونی دارند و با آن انس دارند و به تعبیر حضرت علی که می فرمایند تشنه ای را در نظر بگیرید در بیابان سوزان و هوای گرم ازآب خنک چه لذتی می برد انسان هم از عدالت به این صورت لذت می برد.
این شیرینی را همه احساس می کنند و دوست دارند و چیزی نیست که لازم باشد برای آن دنبال مفهوم منطقی بگردیم . حتی ظالم ترین انسانها هم حاضر نیست به او بگوییم تو ظالمی و حتی دزدهای سرگردنه هم شب که اموال دزدی را تقسیم می کنند به هم می گویند که بیایید عادلانه تقسیم کنیم.
در تعابیری که حضرت علی(ع) از عدالت دارد بیشتر می بینیم که دنبال نشان دادن مصداق های با ارزش در زندگی ما است یعنی در ابعاد و زمینه های مختلف حضرت تلاش می کند به ما نشان دهد که عدالت چقدر مؤثر است.
کسی که ظلم به نفع او صورت گرفته در اعماق وجود خود ناراضی است و از اینکه ظلمی اتفاق افتاده احساس کسالت و نارضایتی می کند، اما در مقابل وقتی عدل اتفاق می افتد حتی کسی که عدالت بر علیه او اجر شده در اعماق وجودش خوشحال و راضی است. مثل کسی که حضرت در مورد او حد اجرا کرده بود خون آلود در بازار می رفت دشمنان حضرت به او کنایه زدند، با خوشحالی گفت این همان چیزی است که دنبالش بودم با اینکه من خیلی به حضرت نزدیک بودم عدالت را در مورد من اجرا کرد برای همین اینقدر دوستش دارم . و پیامبر هم به حضرت فرمود که اگر بینی یک آدم مؤمن هم قطع کنی برای اینکه با تو دشمن شود با تو دشمن نمی شود چرا که محبت تو در اعماق قلب اینها وجود دارد و برعکس آن منافقان هم هیچ وقت به تو علاقه پیدا نمی کنند.
اگر حکومت بخواهد همه را با هر سلیقه و گرایشی راضی کند تنها با عدالت ممکن است ، البته عدالت گاهی تلخ است مخصوصاً چشیدن اولش تلخ است. وقتی آدم عقل را به کار می اندازد می بینید این نیش، نوش است. منتهی ابتدا آدم متوجه نیست ولی حضرت می فرماید اگر کسی از عدالت تلخی احساس کند بداند که تلخی جور و ستم بیشتر است. در عدالت اگر به ظاهر اقدامی علیه شما صورت می گیرد اقدام عادلانه است نباید ناراحت باشی. مانند مجازات هایی که در آخرت خداوند برای ما پیش بینی کرده است. چون مجازات عادلانه است ما نمی توانیم گله مند باشیم. چیزی است که خودمان کسب کردیم. عدالت می تواند همه گرایش ها و سلیقه ها در خود جای دهد. البته به این شرطی که ما هم در تبیین مفهوم عدالت و هم در اجرای عدالت کج سلیقگی به خرج ندهیم.
اجرای عدالت وظیفه همه است همه ما مأمور به اجرای عدالت هستیم. ما در روایات داریم که حتی بین دو فرزند خود باید عدالت را رعایت کنید حتی در بوسیدن و نوازش کردن آنها.
عدالت قطعاً دارای مراحلی است. عدالتی که برای امام جمعه یک شهر شرط است برای امام جماعت یک روستا شرط نیست. عدالت را همه باید داشته باشند اما این عدالت دارای ذات تشکیک است . دارای مراتب و مراحل است .
اینکه بخواهیم بفهمیم ما چقدر عادل هستیم و عدل را از خود شروع کنیم کار بسیار سختی است. این که انسان در روابط خود مدام بخواهد بسنجد که کدام کار عادلانه است کار سخت و مهمی است. در روایات داریم که قوام عالم روی عدل گذاشته است اساس عالم روی عدالت است. منتهی چون ائمه ما می دانستند که کار سختی است یک راه ساده نشان ما دادند . گفتند اگر همین فرمول را در زندگی پیاده کنید لازم نیست خیلی به دنبال کارهای مفهومی بروید و آن فرمول این است: هر حرکتی که می خواهید انجام دهید و هر حرفی را که می خواهید بزنید ، ببینید که دوست دارید دیگران هم در مورد شما آن حرف را بزنند یا آن کار را انجام دهند یا خیر؟
در قیامت هم خداوند با انسان همین طور رفتار خواهد کرد. یک مثالی دارد حضرت امام(ره) در کتاب 40 حدیث، ایشان می فرمایند در یک روایتی وارد شده که آدم هایی که غیبت می کنند در روز قیامت زبانشان آنقدر دراز است که در صحرای محشر روی زمین ولو هستند و مردم از روی زبان آنها رد می شوند. ایشان فرمود یعنی چه؟ این چه مجازاتی است؟ می فرماید این مال این است که این آقا تهران بوده است و کسی را در مشهد نیش می زده و چون روز قیامت روز بروز باطن است ، این زبان همان قدر که بوده آشکار می شود.
روایتی از حضرت علی است فرمودند: کسی نمی تواند مجری عدالت شود مگر اینکه هنر فهم عدالت را داشته باشد. آیا فهم عدالت هنر است؟ بله. انسان گاهی خواسته های خودش را به اسم عدالت درک می کند. یا در شناخت عدالت اشتباه می کند. مثلاً فرض کنید در هنگام اجرای عدالت تنگ کردن دایره اجرای عدالت مثلاً عدالت را فقط در مسائل اقتصادی معنا کنیم.
خلاصه کردن عدالت فقط در توزیع ثروت درست نیست. آن چیزی که ما از دین می فهمیم این است که قدرت هم باید عادلانه توزیع شود. مثلاً اگر ما بخواهیم برای پستی کسی را انتخاب کنیم که می دانیم از او بهتر هم وجود دارد به خدا و پیامبر و خلق خدا خیانت کرده ایم. ما در روایاتمان داریم، اگر من خرما را بخورم و هسته آن را دور بیاندازم یا اگر لیوان آبی را خوردم و مابقی آن را بی دلیل دور ریختم خلاف عدالت عمل کردم. از عدالت ساقط شده ام. حال اگر انسان های شایسته و بندگان خدا را دور بیندازم آیا از عدالت ساقط نمی شوم؟!
کسی می تواند اجرای عدالت کند که خوش سلیقه در اجرا هم باشد. زیبا عدل را اجرا کند. ما ممکن است آنقدر عدالت را بد معنا و بد اجرا کنیم که مقدس ترین مفهومی که در نزد بشر تا حالا وجود داشته خرابش کنیم. قانون ، ترجمان عدالت در جامعه امروز ماست. بنا را بگذارید بر اینکه قانون وعدالت اجرا می شود منتهی یک جاهایی عفو لازم است یک جاهایی هم احسان لازم است.
چه ظلمی بالاتر از اینکه جامعه بشری را از وجود حضرت محروم کنید. خود حضرت در مقابل ابن ملجم ، احسان را فراموش نکرد حتی وقتی کاسه شیر را برایش آوردند فرمود اول به سراغ او بروید. یا لحظات آخر به بچه هایش سفارش می کند شما بعد از من خارج از عدالت با او رفتار نکنید یک ضربه زده به او یک ضربه بزنید.
عدالت آیا همان تساوی است؟
عدالت همیشه مساوی با تساوی نیست. گاهی تساوی عین ظلم است. عدالت یعنی اینکه هر کاری را به جایش انجام دهیم. مثلاً یارانه ها در کشور ما مساوی تقسیم می شوند اما عادلانه تقسیم نمی شوند. مساوی تقسیم می شود یعنی اینکه حساب می کنند به هرکسی چقدر می رسد اما حساب نمی کند بنزینی که یارانه به هر لیتر آن تعلق می گیرد یک نفر 100 لیتر مصرف می کند من تا پایان سال 20 لیتر هم مصرف نمی کنم. آن وقت من محتاجم و او محتاج نیست. استحقاق ها رعایت نشده است. برای همین است که عدالت سخت است.
مسلمان بودن و عادل بودن سخت است. عدالت اینجا به معنی تساوی نیست. بله اگر استحقاق ها برابر باشد مساوی تقسیم کردن هم می شود عدالت. پس ما برای اینکه عدالت رعایت شود باید حق هر کسی را بشناسیم و حقش را بدهیم. والا حق ها که نامساوی توزیع می شوند بی عدالتی هم رشد می کند. مثلاً امکانات آموزشی در کشور ما مساوی توزیع نمی شوند .
مدرسه ای که من در آن درس می خوانم با مدرسه ای که در فلان روستا وجود دارد متفاوت است. ما به طور نامساوی تحصیل می کنیم بعد به طور مساوی از ما کنکور می گیرند. این عادلانه نیست. معلوم است که من قبول می شوم و او قبول نمی شود. از اول یک سنگ بنای اشتباه گذاشته شده و دارد به بالا می رود. البته درست کردن این نا برابری ها هم زمان می خواهد.
ما باید زیر ساختها را درست کنیم و آهسته آهسته کار را اصلاح کنیم و الآن نسبت به گذشته خیلی تغییر کرده و به طور حتم آینده نیز شرایط بهتر خواهد بود .
شدت اجرای عدالت در رفتار شخصی و دینی افراد
احکام یک ظاهر دارد یک باطن . ظاهرش همین دستوراتی است که در رساله های عملیه برای من و شما نوشته اند. باطن اینها عبادت است. یعنی روح اعمال و مناسک ما عبادت است. در این روایت "بالعدل حیات الاحکام" یعنی احکام شرعی اگر بخواهد زنده و مؤثر باشد باید روح عدالت در آن باشد.
به تعبیر بعضی بزرگان ما یک اهداف دینی داریم و یک احکام دین. احکام دین همان مناسکی هستند که در رساله ها است. و اهداف دین در رأس آن عدالت و احکام باید در راستای اهداف معنی بشوند. اگر روزی ما به جایی رسیدیم که حکمی با هدفش ناسازگاراست، حکم باید عوض شود یا هدف؟ حکم باید عوض شود.
راه دیندار کردن جامعه عادلانه رفتار کردن است. اگر ما عادلانه رفتار کنیم مردم خود به خود به دین علاقمند می شوند.
عدالت این است که آدم به حق خودش قانع باشد. زیاده از حقت نخواه. حضرت علی (ع) می توانست کوتاه بیاید ولی ایشان می گفتند که من آمدم که اینها نباشد. مماشات و تسامع در اصل اجرای عدالت معنا ندارد. چون ضربه زدن به هدف دین است. اجرای عدالت اصل است. منتهی اگر کسی به حق شخصی اش تجاوز شد اینجا جای احسان است. کما اینکه علی(ع) در بازگردان بیت المال و اجرای عدالت اقتصادی اصلاً گذشت نمی کند ولی به قاتل خودش که می رسد احسان می کند. اینجا اشکالی ندارد ولی اگر بخواهیم احسان را به معنای معامله بر سر اصول و بر سر اجرای عدالت بنا کنیم این معنا ندارد.
---------------------------------------------
برگرفته از گفتگوی تلویزیونی دکتر محسن اسماعیلی مدرس دانشگاه
نظر شما