امروزه در غرب برخی از حوزههای چالشخیز و بحثبرانگیز حقوق انسان به زیر شاخههای اخلاق کاربردی شناخته میشوند. این مباحث عمدتاً برای نقد اخلاقی برخی از قوانین در حقوق اساسی و مدنی یا حقوق بینالملل دنبال میشوند.
تبعیض مثبت از جمله حوزههای بحث برانیگز حقوق انسان به شمار میرود که در ادامه دیدگاه طرفداران این رهیافت مورد بررسی قرار میگیرد.
طرفداران تبعیض مثبت از برنامههایی دفاع میکنند که نژاد را ابزار ارتقای قدرت اقلیتها در حداکثر بهرهبرداری از فرصتهای شغلی و تحصیلی و سرمایهگذاری میانگارند. البرت موسلی در مقالهای تحت عنوان "دفاعی از تبعیض مثبت" در مقابل به رد استدلالهایی میپردازد که در صدد نقد برنامههای تبعیض مثبت هستند.
طرفداران تبعیض مثبت هر چند در آغاز بحث خود، زنان را در کنار اقلیتها و سیاهپوستان در شمار گروههایی ذکر میکنند که بایستی با تغییر تبعیض به نفع آنها، ضمن جبران زیانهای تاریخی وارد بر آنان، زمینههای حضور فعالانه و ترقیجویانه آنان در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی فراهم گردد.
اما در نهایت با پذیرفتن تفاوتها و امتیازات روحیات زنان و مردان و تاثیر این تفاوتها در پیدایش استعدادهای متمایز زنانه و مردانه و در نتیجه قابلیتها و صلاحیتهای مختلف هر یک از دو جنس برای انجام موفقیتآمیز مشاغل و حرفههای متفاوت تفکیکهای سنتی موجود را تا حدود زیادی به رسمیت میشناسد و با حذف زنان از فهرست گروههای مذکور بحث خود را درباره اقلیتهای ملی و نژادی ادامه میدهند.
ولی طرفداران اخلاق فمنیستی در ادامه بحثهای سدههای هجدهم و نوزدهم در باب رابطه جنسیت و اخلاق پرونده بحث خود را با تاکید بر حقوق اخلاقی زنان گشودند.
یکی از رویکردهای فمنیستی به اخلاق، قویا سیاسی بوده، تبعیضها وفشارهای اجتماعی سیاسی را که بر زنان در طول تاریخ تحمیل شده نشانه میرود. این رویکرد که شاید اساسیترین و پر طرافدارترین رویکرد فمنیستی به اخلاق بوده و به همین جهت عنوان "اخلاق فمنیستی" را به خود اختصاص میدهد، با تاکید بر این که تبعیض و ستم بر زنان همچنان در جوامع حاضر وجود دارد، آرای کسانی را که معتقدند زنان به لحاظ عقلانی، اجتماعی و اخلاقی تابع مردان هستند، شدیدا محکوم میکند.
طراحان این رویکرد شیوههایی را که موجب تداوم ستم بر زنان در رهیافتهای سنتی به اخلاق میشود به همگان معرفی میکنند و برای اصلاح و حذف این شیوهها بیش از آن که به مقوله خوب یا درست اخلاقی توجه کنند، بر عنصر "قدرت" و توانایی زنان تاکید میکنند.
به عقیده این عده شیوههایی که موجب میشود اخلاق سنتی از زیر دست بودن زنان حمایت کند، عبارتاند از:
1 - تاکید اخلاق سنتی بر حقوق و منافع مردان به بهای نابودی حقوق و منافع زنان: در این شیوه، اخلاق سنتی با تشویق زنان به فضائلی مانند صبر و فداکاری به سلطهپذیری بیشتر آنان دامن میزند.
2 - نادیده گرفتن حقوق زنان به این بهانه که مسایل اخلاقی به ندرت در جهان زنان که محیط خانه است، مطرح میشود.
نظر شما