۲۷ تیر ۱۳۸۳، ۸:۱۸

مرداد 83 در اسپانيا

كارگاه مفاهيم دكارتي انسان، دوگانگي جهان و اخلاق برگزار مي شود

انجمن بين المللي مطالعه عقايد در اروپا (ISSEI) نهمين همايش خود را تحت عنوان " روايت تجدد: تفاوت هاي همزيستي"2 تا 7 آگوست ( 12 تا 17 مرداد) در دانشگاه ناوارا، ناوارا، پملونا، اسپانيا برگزار مي كند.

به گزارش خبرنگار گروه دين وانديشه خبرگزاري " مهر" ، موضوعات اين همايش به پنج بخش تقسيم شده و در بخش آخر-  زبان، فلسفه، روانشناسي و مذهب -  كارگاهي يك روزه  را به مفاهيم دكارت درباره انسان، دوگانگي جهان و اخلاق اختصاص داده است. 

دكارت كه پدر فلسفه نوين ناميده مي شود،  نقش مهمي را به عنوان يكي از منابع نوين هويت فكري ما ايفا مي كند. هدف اين كارگاه كه بخشي از موضوع همايش اصلي " روايت تجدد: تفاوت هاي همزيستي" را در برمي گيرد، روشن سازي  اعتباري است كه دكارت براي انسان به عنوان يگانگي جسم و ذهن قائل بوده كه اغلب ناديده گرفته مي شود. اين تفسير شامل  دلالت هاي اصلي فلسفي به خصوص دوگانگي رو در روي دكارتي و اخلاق مي شود.

اگرچه اعتباري كه دكارت براي انسان به عنوان به عنوان يگانگي جسم و ذهن قائل بوده از نكات محوري فلسفه او محسوب مي شود، اما بسيار ناديده گرفته شده است. اين امر كاملاً در تاريخ فلسفه انگليسي زبانان صدق مي كند. در اين چشم انداز وسيعي كه از عقايد دكارت ارائه شده او را به مثابه قهرمان دوگانگي ذهن- بدن توصيف كرده  كه ادعا مي كند انسان متشكل از دو جوهر متفاوت است؛ يك ذهن غير مادي و ديگري جسم مادي.

اما دكارت علاوه بر اين معتقد بود كه ذهن و جسم در انسان  از نظر ذاتي يكي هستند. دكارت بر اين باور است كه تفاوت ذهن و جسم  به اثبات رسيده ، اما نشان داده شده كه علي رغم اين امر، ذهن و جسم با هم يك نوع يگانگي را به وجود مي آورند. چشم انداز وسيعي كه درباره عقايد دكارت درباب اعتبار انسان وجود دارد درادعاي مجزا بودن به قيمت ادعاي وحدت يافت مي شود.

يك بررسي دقيق در نوشته هاي دكارت به وضوح ادعاهاي غني و جالبي را درباره انسان و ذات انسان نشان مي دهد اما زماني كه با الگوي دوگانگي دكارتي تطبيق داده مي شود، با آن مطابقت نمي كند. اگر چه شرح وي از انسان به عنوان يگانگي ذهن و جسم نا معقول است ، اما براي سيستم فلسفي بسيار مهم قلمداد مي شود و تعداد مراجع متني، به يگانگي آنقدر زياد است كه نمي توان آن را ناديده گرفت. اين امر باعث مي شود پرسش هايي مطرح شوند كه از لحاظ فلسفي قابل تعمق بوده و نيازمند تحقيق است. اول، آيا اين ادعا كه ذهن و بدن را ذاتاً يگانه مي داند درتعارض با ادعاي دوگانگي دكارتي قرار ندارد كه ذهن و جسم را ذاتاً متفاوت مي داند؟ دوم، آيا درباره انسان يگانگي ديگري نيز وجود دارد - يگانگي ذهن و جسم- نسبت به اين ادعا كه ذهن و جسم قادر هستند اثر متقابل سببي به وجود آورد؟ آيا اثر متقابل ذهن ، جسم براي اثبات يگانگي ذاتي اين دو كافي است؟ سوم، آيا يگانگي ذهن وجسم يك جوهر[substance] تلقي مي شود؟ چهارم، اگر انسان يك جوهر است، چه رويكردها، خصوصيات و وجوهي دراين جوهر يگانه موجود است؟  پنجم، مفهوم دوگانگي دكارتي و اخلاق چيست؟ و آخر، اعتبار دكارت به انسان چقدر نوين است؟

اين كارگاه كه  تغييرات اخير را درباره مطالعه سيستم فلسفي دكارت كه مبتني بر اصول معرفت شناسي وي است را انعكاس مي دهد  به رياست " انريكه چاوز- آرويزو" برگزار مي شود.

 

 

 

کد خبر 95561

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha