۳ آبان ۱۳۸۸، ۸:۳۸

بایستگی اخلاقی در نظریه‌های اخلاقی تبیین نمی‌شود

بایستگی اخلاقی در نظریه‌های اخلاقی تبیین نمی‌شود

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: تیلور معتقد است نظریات مربوط به "حق" برای این سؤال که چرا باید اخلاقی بود، جوابی نداشته و در این مورد عاجز و ناتوان هستند.

به معنای دقیق کلمه، وظیفه اصلی نظریه اخلاقی این است که به جای تعریف ذات زندگی خوب، "محتوای اجبار" را توصیف کند. تیلور می‌گوید معمولاً چنین تصور می‌شود که یک نظریه اخلاقی رضایت‌بخش ملاک یا رویه‌ای ارائه می‌کند که می‌توان بر اساس آن فقط آنچه را که ملزم به انجام آن هستیم انجام دهیم.

بنابراین در این عرصه، عمده‌ترین رقبا عبارتند از سودگرایی و نسخه‌های مختلفی از نظریه کانت که هر دو مبتنی بر عمل هستند و دقیقا چنین جوابهایی را به دست می‌دهند. در برابر این پرسش که فرد چه کار باید بکند؟ این نظریه‌ها پاسخهای متفاوتی می‌دهند.

فلسفه‌های سودگرا و نتیجه‌گرا بیان می‌کنند که آنچه باید به درستی انجام داد همان چیزی است که بیشترین میزان شادکامی را به وجود می‌آورد و یا اینکه فلسفه‌های نوع کانتی و وظیفه‌گرایی عنوان می‌کنند آنچه عمل درست محسوب می‌شود که در آن رهنمودهای دیگران به گونه‌ای تلقی شوند که گویی از آن خود ما هستند.

آنچه لازم است توصیف کنشها، به همراه ملاکی برای تشخیص کنشهای الزامی است. تیلور معتقد است ترکیبات مختلفی از انگیزه‌ها و تأثیرات موجب می‌شوند سودگرایان، وظیفه‌گرایان و نتیجه‌گرایان با همدیگر حول نظریه‌های عمل الزامی و مفهومی نظام‌مند از اخلاق که حقیقتی فرض می‌شوند، جمع شوند.

بدین ترتیب نظریه غالب اخلاقی یعنی نظریه‌های مربوط به "حق"، دچار تناقضاتی جدی هستند. اول، در همان حال که تمایزات کیفی و نیز شیوه استدلال جهت دفاع و توجیه آنها در حال جابجایی هستند، با وجود این، نظریه غالب اخلاقی تمایزات کیفی را به شکلی نیازموده و نپخته مورد بررسی قرار می‌دهد.

به عنوان مثال سودگرایی به همراه حکم به انجام محاسن، عقلانیت و نیک‌خواهی همراه با آن را به عنوان حالات انگیزه‌های برتر در نظر می‌گیرد؛ حتی هنگامی که هدف نظریه انجام این کار بدون این تمایزات.

به همین ترتیب، کانت حتی به هنگام طرح بنیادین دکترین کرامت فاعلان عقلانی، در همان حال که تأکید داشت شأن الزامات اخلاقی ما وامدار نظم طبیعت نیست، تمام تمایزات کیفی را که در نظم اجتماعی جهان یا طبیعت انسان، برتر بودن و پایین بودن را مشخص می‌کنند، قویا رد می‌کند.

شاید بزرگترین آسیب‌پذیری نظریه‌های مربوط به "حق" این باشد که به همراه جلوگیری از تمایزات کیفی مربوط به بررسی "خیر"، از فهم پیشینه‌ای جلوگیری می‌کنند که هر نوع اعتقاد به الزام در رفتار را در بر گرفته است؛ حس پیشینی و عجیبی که محور اصلی زندگی اخلاقی ماست و شامل چیزی است که از لحاظ اهمیت غیر قابل مقایسه است.

بنابراین نظریات مربوط به "حق" برای این سؤال که چرا باید اخلاقی بود، جوابی ندارند. دلیلش این نیست که نمی‌توانند درست و نادرست را برای کسانی که عقاید آنان را قبول ندارند ثابت کنند. تمام نظریه‌ها از این کار عاجزند؛ آنان حتی با زبان خود نیز نمی‌توانند در مورد خوبی یا ارزش احکام خود و یا اینکه چرا باید حکم به قبول آن بدهند توضیح دهند.

نظریه‌های مربوط به "حق" که بر گفتمان اخلاقی رایج تفوق دارند با مبهم کردن برخی از مهمترین مباحث اخلاق برای ما تأثیری تناقض آمیز دارند.

کد خبر 970371

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha