شکل غالبی که نظریهپردازی هنجاری در مورد سیاست جهانی به خود میگیرد نظریهای در مورد الزام و کنش درست است.
هنگام مرور منابع مهم فلسفه اخلاق بین المللی در ده سال اخیر، متوجه میشویم که آنها مدام به انواعی تقسیم میشوند که تیلور تحت عنوان "اخلاقیات رویهای" از آنها نام میبرد؛ خواه از نوع سودگرایی و نتیجهگرایی و خواه از نوع کانتی و وظیفهگرایی.
یک نمونه از آنها، فرمولبندی خاصی از فلسفه اخلاق بینالمللی است که در مورد فلسفه اخلاق بینالمللی ارائه شده است: "تفکر نظاممند درباره فلسفه اخلاق و حکمرانی عبارت است از استنتاج نتایج منطقا درست از مفروضات اخلاقی درباره مسیر صحیح کنش به طریقی که ارزیابیهای مشابه موجب حالتهای مشابه شوند."
این الگو، تنها در چارچوب اخلاق نظری ملاحظه نمیشود. همان طور که تحلیل رژیم نشان میدهد، مفهوم هنجارها و قوانین بر حسب "حق"، در مطالعات رشته اخلاق توصیفی نیز مشهود است.
رژیم یعنی اصول، هنجارها، قواعد و روشهای تصمیمگیری ضمنی یا صریح حول نقطهای که انتظارات کنشگران در قلمروی خاص از روابط بینالمللی به هم نزدیک میشوند.
تعریف فلسفه اخلاق بینالمللی نتایج مهمی برای نظریهپردازی هنجاری در قلمرو بینالمللی دارد. به ویژه در زمینهای ظاهرا واضح که نظریهپردازی هنجاری درباره سیاست بینالملل باید به عنوان نظریهای در باب "حق" درک شود.
هنگامی که نمیتوان به یک نظریه جایگزین فکر کرد، محدودیتهای یک رهیافت مبتنی بر حق، ناشناخته مانده و محتوای هنجاری (و آسیبپذیری) یک نظریه در باب "حق" بررسی نشده باقی میماند.
تری ناردین از جمله اندیشمندانی است که کوشش او چه بر حسب تحلیل میدانی و چه بر حسب دستورالعمل اصلاح نظریهپردازی هنجاری، سهم مهمی در فلسفه اخلاق بینالمللی داشته است.
ناردین با کتاب "قوانین، اخلاقیات و روابط حکومتها" و تفسیری که بعدها بر مباحث خود نوشت، تأثیر عمدهای بر توسعه بحث فلسفه اخلاق بینالمللی داشت. استدلهای او حول ماهیت اتحادهای "هدفدار" و "عملی" مباحث بسیاری را پدید آورده و موجب بنیان نهادن تدبیری سازمان یافته و معنیدار استدلالهای اخلاقی در حوزه بینالملل و نیز دفاع از یک سنت خاص به عنوان سنتی برتر از دیگر سنن شده است.
بی شک بعد اساسی کار ناردین، تمایز بین اتحادهای "هدفمند" و "عملی" است. نقطه آغازین افکار ناردین، جامعه دولتهای پلورالیست است که هر کدام با توجه به درک متفاوت خود از "خیر" به دنبال اهداف خویش است.
این حکومتها ممکن است برای تعقیب اهداف مشترک و تحت چیزی که ناردین آن را "هدفمند" مینامد به یکدیگر بپیوندند؛ چیزی مانند پیمانهای دفاعی یا سازمانهای آزاد تجاری.
البته طبق تعریف، چنین پیوندهایی در جوهر امر تنها اموری "محتمل" هستند (در واقع این پیوندها از متن یک استدلال قطعی اخلاقی بر نمیخیزند)؛ بنابراین هرگز نمیتوانند زیربنایی برای اخلاقیات باشند.
در مقابل، مفهوم اتحاد "عملی" ناردین، به عنوان موضوعی مناسب در باب فلسفه اخلاق بینالمللی ارائه میشود؛ تنها بدین دلیل که هم با چندگانگی ذاتی جامعه بینالمللی سازگار است و هم میتواند مبنایی پایدار از قوانین مربوط به اداره کردن را به دست دهد.
هدف ناردین از به کار بردن لغت "عملی" رساندن این پیام است که منظور، "رویههای سلطهگرانه" است: "مجموعهای از ملاحظات که در تصمیمگیری و عمل در ارزیابی تصمیمگیریها و اعمال در نظر گرفته میشوند" و شامل رویههایی سلطهگرانه در مورد دیپلماسی و حقوق بینالملل هستند.
رهیافت ناردین با توجهی که به قوانین کنش دارد و با علاقهای که با اثبات ماهیت الزامی مبادلات بینالمللی دارد، با یک نظریه در باب "حق" سازگاری دارد. واقعیت این است که صورتبندی ناردین مدیون انتقادات تیلور است.
نظر شما