دکتر مرتضی کاخی در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به این سؤال که متفکری گفته است زبان خانه وجود است، دغدغه حفظ هویت ملی با توجه به این مبنا چه نسبتی با ماندگاری زبان فارسی دارد؟ گفت: در حدود 22 سال پیش در مقدمه کتاب "روشنتر از خاموشی " از یک متفکر آلمانی در همین باب نوشتهام. الکساندر فون هومبولدت خیلی زودتر از این در این باره صحبت میکند و میگوید: [ بدون کلام، جهانی وجود نخواهد داشت ]. آنچه ما به عنوان جهان انسان نگاه میکنیم فقط و فقط با زبان وجود دارد. به علت اینکه این زبان است که اندیشه ما را با خود حمل و به دیگران منتقل می کند و همچنین اندیشه دیگران را از گذشته و حال به ما منتقل میکند.
وی افزود: در غیر این صورت هیچ تفاوتی میان انسان و حیوان وجود ندارد. همینطور که فیلسوفان گذشته گفتهاند "به نطق آدمی بهتر است از دواب " (دواب به معنای حیوانات ). بنابراین تفکر را هم معنا و هم واژه با نطق بیان کردهاند. تفکر همان چیزی است که توسط آن که متفکر است بیان میشود و بنابراین نقش زبان در اینجا کاملاً مشخص است. من اگر بخواهم این موضوع را بشکافم باید به مسائلی اشاره کنم که دیگران گفتهاند از جمله لودویک ویتگنشتاین که اشارههایی به همین زبان و نقش زبان میکند و بسیار افراد دیگر حتی فرمالیستهای روسی و مکتب پراگ همه در مورد نقش زبان و اثر آن و ارزش و اهمیت زبان صحبت کردهاند.
این استاد حقوق مدنی و حقوق بینالملل تصریح کرد: بنابراین نقش زبان بسیار مهم است. صرف نظر از افکار شوینیستی، بلکه متکی بر اندیشه میهندوستی میخواهم بپرسم که چه چیزی است که ما را ایرانی کرده و چه چیزی است که باعث شده مصر و سوریه و شمال افریقا و اردن و عراق زبان قبل از اسلامشان را از دست بدهند؟ زبان فاخر و با ارزش قرآنی را که ایرانیها نیز قبول کردهاند اما ایرانیها زبان عربی را قبول نکردهاند. زبان عربی فرهنگهای دیگر را عربی کرده است، از قبطی مصری گرفته تا عراقی کلدانی و آشوری. ولی ما هویت ملی داریم، هویت ملی مشخص داریم و دلیل آن هم فقط همین باقیمانده زبان فارسی است که ما را طوری کرده که من دارم با همین زبان با شما صحبت میکنم.
وی افزود : این زبان است که توسط رودکی و فردوسی و دنبالهگیری توسط شاعران و نویسندگان دیگری مثل ناصرخسرو و بیهقی و صاحب قابوسنامه هویت مرابلا فاصله روشن میکند. هویت یعنی کیستی و چیستی یک انسان. من وقتی که زبانم را باز میکنم صرفنظراز تمدن و سوادم و صرفنظر از بقیه عیبها و حسنهایم با بازکردن زبانم هویت ایرانی خودم را مشخص می کنم. از این رو بزرگترین شاخصه هویت ملی زبان فارسی است.
کاخی در پاسخ به این سؤال که بسیاری از فرهنگها در طول تاریخ شاهد تغییر زبان بودهاند، تداوم زبان فارسی در فرهنگ ایرانی برای قرنها تا چه اندازه در تداوم فرهنگ ایرانی نقش داشته است؟ گفت: نقش صد در صد و مستقل و کاملاً ملی داشته که در بالا توضیح دادم.
این محقق و پژوهشگر در پاسخ به این سؤال که چه پیششرطهایی برای حفظ و نگهداری از زبان فارسی لازم هستند تا تداوم فرهنگی ما در آینده هم حفظ شود؟ گفت: اول از همه بایستی بگویم ریشه زبان فارسی به قبل از اسلام برمیگردد و بعد از اسلام هم زبان دری فارسی امروزی شده و از زمان شاعران نخستین مثل رودکی و دقیقی همین زبان مانده است. رودکی میگوید "شادزی با سیاه چشمان شاد جهان نیست جز فسانه و باد " یا " باز و ابر است این جهان فسوس باده پیش آر هرچه بادا باد " من با مفهوم این شعر کاری ندارم ولی این زبانی که در هزار و چندی پیش این آدم گفته بدون اینکه یک کلام خارجی و پیچیدگی داشته باشد امروز مستقیماً به ما میرسد و این بحث مهمی است.
مترجم کتاب "از افلاطون تا ناتو" اظهار داشت: شکی نیست که ایران در طول تاریخ بارها در معرض حملهها قرار گرفته است، چه حمله ترکها از شمال ایران و از منطقه آسیای مرکزی و چه مغولها از دشت گبی و مغولستان و چه تیموریان از ماوراء النهر. اگر زبان فارسی میخواست کوچکترین تزلزلی پیدا کند ما باید امروز با یکی از زبانهای آن بیگانگان صحبت میکردیم که هرجا که میرفتند زبان خودشان را در آنجا تحمیل میکردند. از جمله امپراتوری بیزانس که شد امپراتوری عثمانی. اما زبان فارسی ماندگار شد. به قول دکتر شفیعی کدکنی که جایی خصوصی نوشته بود و برای من گفت که خداوند با آفریدن بزرگی چون مولانا و گذاشتن زبان فارسی در دهان او مشیت الهیاش این بود که مادامی که انسان در این کره خاکی زنده است این زبان هم زنده بماند.
این نویسنده ومترجم یادآورشد: ما خیام و سعدی و حافظ و فردوسی را هم داریم. در دروازه شهر بوستون امریکا که مرکز دانشگاههای مهم جهان است اسم چند نفر را نوشتهاند که جهان امروز و تمدن بشری وامدار اندیشههای آنها است از جمله به نام فردوسی هم اشاره شده است. وقتی فردوسی شعرش را گفت مورد طعنه و کینه درباریان و خود محمود غزنوی قرار گرفت. ما چنین درخت تناوری داریم که تا به امروز تمدن ما را حفظ کرده و بزرگترین گناه خواهد بود اگر کمترین صدمهای به این زبان بزنیم و بالعکس اگر به دنبال وسعت بیشتر این زبان و گسترش دامنه شمول آن نباشیم. زبان فارسی بسیار مایههای سنگین و عمیق علمی و ادبی دارد ولی کار زیادی روی این زبان نشده است. از جمله ضرورتها در این زمینه نگارش فرهنگهای متنوع است هرچند که چندین فرهنگ است که در دهههای کنونی نوشته شده و یک فرهنگ هم در چندین قرن پیش بوده به نام "برهان قاطع".
کاخی در پایان ابراز داشت: ما باید با وسواس کسانی را به این کار بگماریم و آنها باید صلاحیت علمی فرهنگی و ادبی برای تغذیه و غنی کردن زبان فارسی را داشته باشند.
نظر شما