۱۶ آبان ۱۳۸۸، ۹:۳۸

تفاوت نظریه‌های تشریحی و بازتابی

تفاوت نظریه‌های تشریحی و  بازتابی

خبرگزای مهر - گروه دین و اندیشه: نظریه تشریحی جهان را چیزی خارج از نظریه‌ها در نظر می‌گیرد ولی براساس نظریه بازتابی، نظریه‌ها به ساختن جهان کمک می‌کنند.

اگر چه این وجه تمایز بین نظریه‌های مختلف در محافل علمی و غیرعلمی پذیرفته شده، ولی با اندکی تأمل در خواهیم یافت که چرا این وجه تمایز بیشتر در محافل غیر علمی طرفدار دارد.

 دلیل این نکته آن است که نظریه‌های ما درباره جهانی که در آن زندگی می‌کنیم، اقدامات ما را در جهت خاصی سوق می‌دهد و بنابراین ممکن است نظریه‌هایی که ما به آنها اعتقاد داریم، به ابزاری برای تأیید خود تبدیل شود.

به عنوان مثال اگر ما معتقد باشیم که انسانها به صورت طبیعی مهاجم و پرخاشجو هستند، در این صورت دیدگاه ما درباره انسانها در مقایسه با زمانی که آنها را به صورت طبیعی صلح جو بدانیم، متفاوت خواهد بود.

به عبارت دیگر، ما به جای اینکه با امور محتوم و تعیین شده سروکار داشته باشیم، از حق انتخاب برخوردار هستیم. اگر طبیعت انسانی ما به گونه‌ای باشد که به صورت طبیعی خواستار چیزهای معینی باشیم یا زبان ما و "انتخاب‌های آزاد" ما در واقع برای تأمین نیازها و خواسته‌هایمان باشد؛ چه خواهد شد؟

این پرسش در واقع نقطه آغاز بحثی پیچیده و جالب توجه درباره ماهیت بشری است.

نظریه‌هایی که معتقدند جهان اجتماعی و عالم طبیعی همانند یکدیگر هستند، نظریه‌های طبیعت‌گرا هستند.

نظریه‌های تشریحی معتقدند وظیفه نظریه بیان چگونگی جهان است که نسبت به نظریه حالت خارجی دارد. هدف این نظریه‌ها کشف قواعد رفتاری انسانها و به این ترتیب تشریح و تبیین جهان اجتماعی است، همانگونه که دانشمندان علوم طبیعی جهان فیزیکی را تشریح می‌کنند.

در مقابل نظریه‌های بازتابی هستند. از دیدگاه این نظریه‌ها، نظریه نسبت به اموری که قصد تشریح و تبیین آنها را دارد، وضعیت خارجی ندارد و در مقابل، چگونه اندیشیدن ما درباره جهان را تعیین می‌کند. بنابراین مفهومی که برای اندیشیدن درباره جهان به کار می‌گیریم به ما کمک می‌کند تا چگونگی جهان را تعیین کنیم.

کد خبر 978158

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha