۲۷ آبان ۱۳۸۸، ۱۰:۵۹

نظریه اجتماعی -4

معرفت‌شناسی تجربی و تفسیری مکمل یکدیگرند

معرفت‌شناسی تجربی و تفسیری مکمل یکدیگرند

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: کراتوچویل معتقد است که با توجه به هستی‌شناسی بیناذهنی نمی‌توان بر معرفت‌شناسی و روش اثبات‌گرایانه که مبتنی بر جدایی سوژه و ابژه است، تکیه کرد. از این رو، او بر جنبه تکمیلی معرفت‌شناسی‌های تجربی و تفسیری نیز تأکید می‌کند.

در مباحث فرانظری عمده‌ترین مسایل مورد توجه سازه‌انگاران هستی شناسی است. البته این به معنای آن نیست که مباحث معرفت شناسی اهمیتی ندارند.

در زمینه معرفت شناسی – روش شناسی، اختلاف نظر در درون حوزه سازه‌انگاران مشهودتر از اختلافات هستی‌شناختی است. البته در این زمینه نیز به یک معنا و در ارتباط با مواضع مطرح شده نیز یک راه میانی وجود دارد.

کوزولوسکی و کراتوچویل می‌گویند که تغییرات در سیاست بین الملل را نمی‌توان از طریق مسیرهای از پیش تعیین شده‌ای که بتوان آنها را با قوانین تاریخی عام از دوری یا تکاملی فهمید، توضیح داد.

بنابراین، اولا در سطح معرفت‌شناختی آن نوع قوانین فرا زمانی و فرا مکانی (یعنی احراز قوانین ثابت مثل "آب در 100 درجه به جوش می‌آید" مورد توجه اثبات‌گرایان، مورد تاکید سازه‌انگاران نیست و برخی اساسا آن را نفی می‌کنند و ثانیا در اینجا نیز به رابطه متقابل میان کارگزار و ساختار توجه می‌شود.

کراتوچویل معتقد است که با توجه به هستی‌شناسی بیناذهنی نمی‌توان بر معرفت شناسی و روش اثبات‌گرایانه که مبتنی بر جدایی سوژه و ابژه است و تمرکز آن بر نیروهای عینی محرک کنشگران در تعاملات اجتماعی‌شان و استنباط معنای بیناذهنی از رفتار است، تکیه کرد.

زیرا در بسیاری موارد، رفتار کنشگر نمی‌تواند معنای بیناذهنی را به خوبی منتقل کند و این در حالی است که معنای بیناذهنی تاثیر زیادی بر رفتار کنشگر دارد. در جهان "شبیه سازی شده" اثبات‌گرایانه کنشگران نمی‌توانند در رفتار مشارکت کنند و با هم ارتباط برقرار نمایند؛ بلکه محکوم‌اند از طریق رفتار ارتباط برقرار سازند، اما جهان واقعی چنین نیست.

پس باید در مقابل بر روش‌شناسیهای تفسیری اتکا کرد که تاکیدشان بر رابطه نزدیک میان اعتبار گزاره‌های مدعی شناخت و آشکار ساختن معنی بیناذهنی است.

پدیده‌های بین الملل را که واجد عنصر هنجاری بسیار قوی‌اند نمی‌توان با روشهای اثبات‌گرا مطالعه کرد. نمی‌توان هنجارها را علت دانست زیرا قواعد راهنمای رفتار، الهام بخش، و توجیه کننده آنند و نه علت آن.

در نتیجه رویدادهای مغایر آنها نافی اعتبار آنها نمی‌تواند باشد. در عین حال، آنها برآنند که در مواردی که نیاز زیادی به تفسیر کنشگران نیست (مانند شرایط آرام بودن محیط، حاکمیت شناخت مشترک، یا نقش تعیین کننده اجبار و قهر) نیازی به معرفت شناسی تفسیری نیست.

 پس می‌توان گفت که کراتوچویل بر جنبه هم تکمیلی معرفت‌شناسیهای تجربی و تفسیری تاکید دارند.

کد خبر 985737

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha