به گزارش خبرنگار مهر، مسعود کیمیایی در فیلم تازهاش تصویری از جامعه امروز، تلخیها و پلشتیهایش مقابل چشمان بیننده قرار میدهد. فیلم که بر اساس طرحی از اصغر فرهادی ساخته شده قصهای تازه و جذاب دارد که کارگردان تلاش کرده آن را در قالب خطی روایت نکند و با پیوند زندن قصههای فرعی به قصه اصلی ساختاری مدرن به روایت بدهد.
یکی از مهمترین ویژگیهای فیلم ساختار بصری آن است که تنها یک جلوهگری تکنیکی نیست و با فضیا قصه همسو است، تورج منصوری فیلمبردار باسابقه سینمای ایران از کیمیایی خواسته بود به دلیل فضای فیلم از دوربین دیجیتال در این فیلم استفاده کنند، تصاویر ته رنگی از خاکستری دارد که به فضای غمبار و سیاه فیلم همسو است، نوع فیلمبرداری و زوایای دوربین هم بیدرو پیکری این کلان شهر و پلشتیهای آن را موکد میکند.
محمدرضا فروتن پشت صحنه "محاکمه در خیابان"
"محاکمه در خیابان" در مقایسه با "رئیس" فیلم بهتری است، فیلمنامه سرراستی دارد و مشکلات فیلمنامه و روایت در آن کمتر از "رئیس" است. میتوان شخصیتها و دنیای اطراف آنها را باور کرد و پذیرفت که قصه در دل تهران دهه 80 روایت میشود حتی اگر رنگ و بوی فیلمهای خیابانی دهه 50 را داشته باشد.
* بازیگران و بازیها
دیدن بازیهای متفاوت در فیلم کیمیایی یک سنت است، این بار هم بازیها همان طور که انتظار داریم قابل قبول است، کیمیایی برای نقشهای کوتاه هم از بازیگر حرفهای استفاده کرده و این برای مخاطب عام جذاب است، اما شقایق فراهانی در نقش زنی از طبقه پائین اجتماع بازی گلدرشت و متصنع دارد، حمیدرضا افشار تصویری خاکستری از نقش عبد است و انتخاب مناسبی است تا تماشاگر فیلم تا انتها نتواند واقعیت رابطه او و مرجان را حدس بزند.
آمیزهای از خشونت و مردانگی در سیمای افشار است که تصویری پذیرفتنی از این کاراکتر ارائه میدهد، نیکی کریمی در نقش کوتاهش دوستداشتنی است و تردیدهای یک زن را به خوبی نشان میدهد، پولاد کیمیایی اگرچه از نقطه اوج "حکم" فاصله دارد اما تلاش کرده تصویری تازه از قابلیتهایش نشانمان بدهد.
حامد بهداد اما از فرصت عالی بازی در فیلمی از مسعود کیمیایی به خوبی استفاده کرده است، بازی بیاغراق و آرام او در نقش کوتاهی که دارد با بسیاری از نقشآفرینیهای بهداد تفاوت دارد. اما محمدرضا فروتن یکی از بهترین بازیهایش را در این فیلم به نمایش گذاشته است، آنهم در قالب نقشی که کاستی زیاد دارد و شناسنامهاش مشخص نیست.
فروتن در "محاکمه در خیابان" سیمای قهرمان تنها و از نفسافتاده کیمیایی را به شکلی دوست داشتنی مقابل دیدگانمان قرار میدهد، قهرمانی زخمخورده از تنهایی و خیانت که به استقبال مرگ میرود.
* فضای نوستالژیک فیلم
"محاکمه در خیابان" اگرچه فیلمی به روز است و نشانهها و کدهایی به مخاطبش میدهد که مختصات جامعه امروز و مناسبات آن را برای بیننده روشن میکند اما حسی و حال فیلمهای خیابانی دهه 50 را دارد، فیلمی اجتماعی درباره رفاقت مردانه و خیانت که موسیقی و فضاسازی آن متاثر از فیلمهای قبلی کیمیایی است.
برای هواداران پرو پا قرص سینمای کیمیایی "محاکمه در خیابان" بازگشت استاد به سینمای مورد علاقهاش است، سینمایی که در آن مردها موتور حرکت قصه و ماجراها هستند و زنها در حاشیه حضورشان رنگ میبازند. بعد از دیدن "محاکمه در خیابان" ترانه تیتراژ پایانی را نباید از دست داد. ترانهای با صدای زخمی رضا یزدانی که از این روزگار نامرد مینالد!
نظر شما