از سوی دیگر هویت مقولهای ثابت و ایستا نیست بلکه متناسب با زمینه و زمانه متحول میشود. در عین حال، فاصله زمانی این تحولات به گونهای است که به پژوهشگر امکان میدهد در حد فاصل تحولات بسیار مهم، هویت را تقریبا ثابت فرض کند.
در عین حال استخراج نظریه سیاست خارجی از نظریه سیاست بین الملل همواره کار آسانی نیست. زیرا سرعت تغییرات و تحولات در سیاست خارجی به مراتب بیشتر از سیاست بین الملل است.
در حالی که سیاست خارجی هم با محیط بین الملل (واقعیتهای ساختاری نظام بین الملل) و هم با محیط داخلی ارتباط دارد و به این خاطر نمیتواند یک حوزه مستقل را تشکیل دهد و به همین میزان نمیتوان تبیین نظری کاملی در مورد آن ارائه کرد.
منطق کنش در نظریه اجتماعی، تناسب است
منطق کنش در سیاست خارجی تکوینگرایانه نه نتیجه بخشی بلکه برازندگی یا تناسب است. یعنی در تکوین گرایی، منطق تناسب رفتار با هنجارهایی است که دیگران از دولت انتظار دارند. بدین سان بخشی از رفتار دولتها در سیاست خارجی که رویکردهای عقلانیتگرا در مورد آنها صدق نمیکند، با رویکرد تکوینگرایانه و منطق برازندگی قابل تبیین هستند.
به دلیل تقدم هنجارها بر منافع در مدل تکوینگرایی، دولتها نمیتوانند در رفتارهای خود هنجارها را نادیده گرفته و برای رسیدن به منافع هر اقدامی را انجام دهند. در اینجا، هنجارها نقش محدودکنندهای برای دولتها بازی میکنند و به مثابه معیاری برای رفتار محسوب میشوند.
به این ترتیب، تفاوت دولتها در سیاست خارجی از فهم آنها از هنجارها و نیز میزان تأثیرگذاری آنها ناشی میشود. تشابه رفتار آنها نیز بیش از آنکه محصول الزامات ناشی از معمای امنیت در نظام بین الملل آنارشیک باشد، برآیند هنجارهای بین المللی مشترک است.
در نتیجه، پیش بینی سیاست خارجی یک کشور زمانی ممکن خواهد بود که هنجارهای بین المللی و اجتماعی به طور مشخص رفتاری را تجویز کنند.
نظر شما