نسبت سیاست و اخلاق بحثی است که از دوران گذشته مورد توجه بوده است. این موضوع و نسبت میان این دو حوزه هنوز هم توجه اندیشمندان و صاحبنظران از یک سو و سیاستمداران را از سوی دیگر به خود معطوف داشته است.
اگر علم اخلاق را در حوزه بررسی سیاست مورد توجه قرار دهیم، هنجارهای سیاسی از جهت میزان اخلاقی بودن و اخلاقی نبودن، درست یا نادرست بودن و فضیلت و رذیلت بودن مورد توجه قرار میگیرد.
اخلاق فایدهگرا و اخلاق تکلیفگرا یا وظیفهگرا از زیر مجموعههای اخلاق هنجاری قلمداد میشوند.
مهم ترین و بارزترین متفکر مکتب وظیفهگرایی اخلاقی، "امانوئل کانت" است. کانت معتقد است که ما وظیفه داریم عمل نیک انجام دهیم، فارغ از آنکه نتیجه یا پیامدهای آن چه باشد. کانت در حوزه اخلاق اشاره مشهوری دارد مبنی بر اینکه: "من راست می گویم حتی اگر جهان بر هم بریزد." بدین معنا کانت هیچ حیثیتی برای نسبیت اخلاق قایل نیست و فارغ از وظایف، توجهی به هیچ بعد دیگر رفتارها ندارد.
مکتب فکری "فایده گرایی" (utilitarianism) اززیر مجموعه های مکتب اخلاقی پیامدگرا محسوب می شود که اصالت را به سود و مطلوبیت می دهند. فایدهگرایی را میتوان یک نظریه اخلاقی معطوف به نتیجه دانست.
آنچه در پی میآید گفتگو با آلن وود در مورد نسبت سیاست و اخلاق از یک طرف و تفاوت اخلاق کانتی و اخلاق فایدهگرایی از سوی دیگر است.
پروفسور آلن وود استاد فلسفه در دانشگاه استنفورد است. او در دانشگاههایی چون کرنل، آکسفورد، میشگان و ییل تدریس کرده است. از وود کتابها و مقالات زیادی در حوزه فلسفه و اخلاق به چاپ رسیده است. "دین اخلاقی کانت"، "الهیات عقلانی کانت"، "کارل مارکس"، "اندیشه اخلاق هگل" و "اندیشه اخلاقی کانت" از جمله آثار او به شمار میروند.
چگونگی ملزم کردن نظم سیاسی به تبعیت از اصول اخلاقی مسئله اصلی در نسبت سیاست و اخلاق است
آلن وود در گفتگو با خبرنگار مهر و در مورد مهمترین پرسش و موضوع مطرح در نسبت میان سیاست و اخلاق، گفت: این موضوع که نظم سیاسی باید مبتنی بر دیدگاههای اخلاقی باشد مورد قبول برخی نیست. در واقع آنها اتکای سیاست به اصول اخلاقی را نمیپسندند.
وی افزود: سوال این است که با توجه به این مسئله چه راهکاری را میتوان ارائه داد و چگونه میتوان آنها را به اطاعت از اصول اخلاقی مجبور کرد. آیا بدون ملزم کردن آنها به پیروی از اصول اخلاقی راهی دیگر را میتوان متصور شد.
دکتر وود در مورد این موضوع که برخی اخلاق کانتی را قابل اعمال در حوزه فردی میدانند و اخلاق فایدهگرا را در حوزه عمومی از جمله محیط سیاسی. گفت: به نظر من چنین چیزی اصلا درست نیست. این موضوع با آنچه که در واقعیت وجود دارد در تضاد است و ما چنین چیزی را در حقیقت شاهد نیستیم. باید در نظر داشت که اخلاق کانتی از دو حوزه تشکیل شده است. این دو حوزه عبارتند از "حق" (right) و "اخلاق" (ethics).
وی تصریح کرد: در میان این دو حوزه و قلمرو، حوزه اول یعنی "حق" دربرگیرنده حوزه و قلمروی سیاسی است. حوزه دوم اخلاق کانتی دربرگیرنده زندگی فردی است.
وود تاکید کرد: در مورد اخلاق فایدهگرا باید توجه داشت که این فایدهگرایی از اصول اخلاقیای پیروی میکند که این اصول برای زندگی خصوصی افراد است و نه صرفا محاسبهای به مانند آنچه مهندسان اجتماعی انجام میدهند. به عبارت دیگر اصول اخلاقی فایدهگرایی زندگی خصوصی افراد را مد نظر دارد.
وی افزود: در حقیقت باید اذعان کرد که اخلاق فایدهگرا برای هدف اخیر و مهندسی اجتماعی چندان مناسب و مطلوب نیست.
نظر شما