پیام‌نما

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ * * * یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. * * * از تو کی خوشنود گردند ای ودود! / از رهی، هرگز نصاری و یهود؟

۱۲ دی ۱۳۸۸، ۸:۲۵

"کلی‌گویی" آفت تفکر ژرف است

"کلی‌گویی" آفت تفکر ژرف است

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: ما هنگامی به کلی‌گویی دست می‌زنیم که دانش کافی نداریم، خواهان پاسخ به همه پرسشها هستیم، روش منسجمی را پی نمی‌گیریم و یا از پرسشهای اساسی غفلت می‌کنیم.

کلی گویی خصیصه مشترک ادبیات بسیاری از حوزه های معرفتی در ایران زمین است. چه هنگامی که با بحث نسبت سنت و تجدد روبروییم و چه زمانی که در باب بسیاری از مسائل و معضلات مان سخن می گوییم و حتی آنگاه که به پایه حوزه های تخصصی دانش و علم می گذاریم با کثیری از اظهارنظرها مواجه هستیم که می توان خصیصه کلی و عام آنها را کلی گویی بنامیم.

این کلی گویی ها هم در تک تک گزاره هایی که ابراز می کنیم مشهود است و هم کل فضا و هاضمه بحث را در بر می گیرد. بررسی این معضل در هر حوزه البته مجال و مقال تخصصی و ریزی را می طلبد و ما تنها به این معضل در حوزه سیاست گذاری کلان فرهنگی و علمی کشور می پردازیم  و خواهان پاسخ یا لااقل طرح مناسب این پرسش هستیم که چرا در بحث سیاست گذاری کلان علمی و فرهنگی کلی گویی می کنیم؟ برای این خلل می توان عوامل و مؤلفه های زیر را بر شمرد:

الف. عدم دانش کافی:
ریز و تخصصی سخن گفتن نیازمند دانش کافی است و یکی از دلایلی که افراد را به سمت کلی گویی و کلی بافی سوق می دهد عدم دانش کافی است. این علت در بحث سیاست گذاری کلان علمی و فرهنگی بسیار مشهود و عیان است چرا که ما با حوزه ای روبروییم که کاملاً برایمان جدید و بکر است و واجد ادبیات غنی و فربه ای در این زمینه نیستیم. البته به جهت تازگی موضوع سیاست گذاریهای کلان علمی و فرهنگی ، همین کلیاتی که اذعان می شوند، غنیمت اند و می توانند مقدمه بحثهای جالب تری باشند اما از آنجا که در بسیاری مواقع بیان این کلی گوییها بدون آگاهی به این خصیصه و جایگاه آن صورت می گیرد و به عنوان گزاره هایی تخصصی در دانش خاصی ارائه می شوند، مسائل و مشکلات عدیده ای را به وجود می آورند که از مهمترین آنها بی نیاز کردن ارائه کنندگان و مخاطبان از مباحث جدی تر و ژرف تر است. به عبارت دیگر کلی گویی با عدم تخصصی شدن حوزه ها در جامعه ما و وجود و حضور صاحب نظران همه چیزدان و همه فن حریف نسبت نزدیکی دارد.

ب. خواست پاسخ به همه پرسش ها:
فرهنگی در دیار ما غالب است که بر طبق آن هر فرد دانشمند و عالم باید پاسخ همه پرسش ها را بداند و نمی دانم گویی خلل و ضعف بزرگی قلمداد می شود. حال اگر این فرد صاحب نظر مسائل برنامه ریزی اجتماعی – سیاسی – اقتصادی هم باشد بسی کسر شان اوست که در باب سیاستهای کلان علمی و فرهنگی که به زعم وی جزوی از حوزه کاری اش است موضعی نداشته باشد. غافل از آن که این حوزه، حوزه ای بسی تخصصی است که جز با غور و جستار فراوان در آن نمی توان گزاره ای را بر زبان آورد. بسیاری از گزاره های کلی چون سیاست گذاریهای علمی و فرهنگی دچار ناسازگاری یا ضعف است یا سیاستگذاری یک شاخه میان رشته ای است ناشی از همین حس است که بالاخره باید چیزی گفت و جواب پرسش را مسکوت نگذاشت.

پ . غفلت از پرسش های اساسی:
آن که پرسش های اصلی هر بحثی از جمله سیاستهای علمی و فرهنگی را نداند چاره ای جز آن ندارد که کلی گویی کند و کلیاتی نامربوط را کنار هم قرار دهد. هر معرفتی با پرسش آغاز و با پرسش های بیشتری به پایان می رسد.  نشناختن پرسش ها از علل اساسی کلی گویی است.

ت. فقدان روش شناسی منسجم:
از روش شناسی معانی متفاوتی برداشت می شود اما اگر این مفهوم را به عنوان منظومه ای از مفروضات، پرسش ها و استنتاجاتی در نظر بگیریم که به صورت مدون و منظم در کنار هم قرار می گیرند ما به جهت عدم آشنایی دقیق با این منظومه، کلی گویی هایی را رقم می زنیم. به فقدان روش شناسی، فقدان پرداختن به صراحت بخشی مفهومی را هم می توان اضافه کرد که نه تنها کلی گویی که ابهام زایی را به نظام سخن ما افزون می کند. کسی از کلی گویی پرهیز می کند که منطق سخن را بشناسد، بداند از کجا باید شروع کند و به کجا برسد و آن که از این مهم غفلت کند البته به دام کلی گویی می افتد. روش شناسی منسجم با این مقدمات و مبانی پیوند می خورد: از کجا آغاز باید کرد؟ به کجا باید رسید؟ این مسیر را چگونه و با توجه به کدام شواهد و مقدمات طی کرد؟ و ...

مسائل ما با کلی گویی نه به این چند بند منحصر است و نه این بندها چندان و چنان از هم استقلال ذاتی دارند که یکی از علت تام کلی گویی به حساب آورد، اما به نظر می رسد توجه به آنها برای حل این مشکل جدی ما، کلی گویی و کلی بافی ضروری است.

کد خبر 1009408

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha