نسبت سیاست و اخلاق بحثی است که از دوران گذشته مورد توجه بوده است. این موضوع و نسبت میان این دو حوزه هنوز هم توجه اندیشمندان و صاحبنظران از یک سو و سیاستمداران را از سوی دیگر به خود معطوف داشته است.
اگر علم اخلاق را در حوزه بررسی سیاست مورد توجه قرار دهیم، هنجارهای سیاسی از جهت میزان اخلاقی بودن و اخلاقی نبودن، درست یا نادرست بودن و فضیلت و رذیلت بودن مورد توجه قرار میگیرد.
اخلاق فایدهگرا و اخلاق تکلیفگرا یا وظیفهگرا از زیر مجموعههای اخلاق هنجاری قلمداد میشوند.
دکتر درک متریورس استاد دانشگاههای کمبریج و اپن است. حوزه مطالعاتی او زیباییشناسی، فلسفه سیاسی، فلسفه هنر، فلسفه ذهن، متافیزیک، نظریه اخلاق و نظریه عدالت است.
متریورس صاحب آثاری در زمینههای تخصصی هنر، اخلاق و فلسفه سیاسی است. از جمله آثار او میتوان به "هنر و احساسات" و "مناظرات رایج در فلسفه سیاسی معاصر" اشاره کرد.
متریورس معتقد است که فلسفه باید برای تصریح امور تلاش کند و این شفافسازی تا جایی باشد که موارد مغلطه و تحریف حقیقت در آن به حداقل برسد.
دیدگاه متریورس به اخلاق دیدگاهی عقلانی به شمار میرود. از نظر او موازین اخلاقی باید با اصول عقلانی همخوانی داشته باشد.
درک متریورس در گفتگو با خبرنگار مهر و در مورد مهمترین پرسش و موضوع مطرح در نسبت میان حوزههای اخلاق و سیاست، اظهار داشت: با نگاهی لیبرالی این سوال این گونه مطرح است که سیاست چگونه باید سامان یابد تا هر فرد و شخص بتواند آنچه را که به عنوان شیوه زندگی خود بر میگزیند، دنبال کند و بر اساس آن زندگی کند.
وی تصریح کرد: شما نمیتوانید اقتصاد را از سیاست جدا کنید. با این نگاه اقتصاد نیاز به دخالت اندک حوزه سیاست دارد.
مولف "هنر و احساسات" در ادامه افزود: من خیلی مطمئن نیستم که لیبرالیسم بتواند با این چالشهای جاری (چالشهای موجود در دنیا) خود را منطبق کند. لذا تصور میکنم در کنار پرسش مطرح شده باید پرسشی دیگر که به لحاظ اهمیت همسنگ آن است را نیز مطرح کرد: سیاست چگونه باید سامان و سازمان یابد تا مردم به شیوه و نحوه زندگی یکدیگر احترام بگذارند.
فایدهگرایی میتواند در تبیین توزیع تامین اجتماعی کارا باشد
استاد دانشگاه کمبریج در پاسخ به این سؤال که برخی اخلاق کانتی را قابل اعمال در حوزه فردی میدانند و اخلاق فایدهگرا را در حوزه عمومی و نظر شما در این مورد چیست، گفت: به نظر من زندگی خوب را نمیتوان محدود به اجرای نظریههای اخلاقی کرد. تصور من این است که فایدهگرایی در نگاه حداقلی، گزینه ممکن برای تبیین توزیع منابع اجتماعی و تامین اجتماعی میتواند باشد.
متریورس تصریح کرد: من خیلی خوشبین به کارایی اخلاق کانتی در حوزه زندگی فردی نیستم. این دیدگاه من به طور کلی در خصوص هر نظریه اخلاقی صادق است.
وی تصریح کرد: به نظر من زندگی خوب را نمیتوان محدود به اجرای نظریه اخلاقی کرد. میشود به عقل و خرد برای ساختن یک زندگی خوب نیز امیدوار بود. به نظر میرسد این شیوه اخیر را نتوان با هیچ شیوه نظری و نظریهای سنجید.
نظر شما