پروفسور پل فرانکس استاد دانشگاه تورنتوی کانادا است. وی در خصوص متافیزیک و معرفتشناسی در فلسفه کانت و فلسفه پس از کانت صاحب اثر و یکی از گردآورندگان سالنامه بینالمللی ایده آلیسم آلمانی است و در حال حاضر بر روی موضوع بنیانهای علم بشری تحقیق می کند.
فرانکس در گفتگو با خبرنگار مهر و در مورد مهمترین پرسش و موضوع مطرح در نسبت میان حوزههای اخلاق و سیاست اظهار داشت: به نظر من و بر اساس اصطلاح و مفهومی که من آنرا سنت پساکانتی در فلسفه نامیدهام، دو سؤال بنیادی و اساسی در خصوص ارتباط میان اخلاق و سیاست وجود دارد. سؤال اول این است که چگونه عقلانیت سیاسی از عقلانیت اخلاقی متمایز و جدا میشود. به عبارت دیگر آیا اصول و مبانی عقل و خرد سیاسی دقیقا منطبق با اصول اخلاقی است. یعنی آیا اصلی مبتنی بر خرد سیاسی وجود دارد که اخلاقی نباشد و اگر وجود دارد این اصول کدامند؟
وی تصریح کرد: سؤال دومی هم مطرح است، بیائید فرض کنیم خرد سیاسی در حقیقت تا حدی مستقل است. سؤال این است که چگونه سیاست به وسیله اخلاق محدود میشود؟ در اینجا دو خطر وجود دارد.
استاد دانشگاه تورنتو یادآور شد: اولین خطر این است که فعالیت سیاسی میتواند غیر اخلاقی باشد. خطر دیگر این است که فعایت سیاسی میتواند ادعای رد کردن اخلاق را داشته باشد و در مراحل بعد و گامهای بعدی در نهایت، اخلاق را کاملا محو و نابود سازد.
وی افزود: این موضوع که افراد چگونه به این سوالات پاسخ میدهند بستگی به نگرش آنها به اخلاق و سیاست دارد.
فرانکس تأکید کرد: عمل سیاسی نشان دهنده خواست و اراده اجتماع است و این خواست و اراده از اراده تک تک افرادی که در جامعه زندگی میکنند فراتر است. این خواست و اراده ممکن است خواست گروههای ذینفوذ باشد یا خواست اقلیت مذهبی یا قومی یا خواست مردم و ملت باشد یا خواست و اراده گروههای بین المللی.
استاد دانشگاه تورنتو در پاسخ به این سؤال که برخی اخلاق کانتی را قابل اعمال در حوزه فردی میدانند و اخلاق فایدهگرا را در حوزه عمومی، گفت: من معتقد به این مسئله نیستم. تصور میکنم بینش و بصیرتی حقیقی در ذیل اخلاق کانتی و فایدهگرایی وجود دارد. اما هرکدام از این اخلاقها منعکس کننده جنبهای از عقل کاربردی هم در حوزه خصوصی و هم در حوزه فردی هستند.
وی تصریح کرد: ولی هیچکدام از این دو اخلاق دربرگیرنده تمام عقل عملی نیستند. اخلاق کانتی رهیافت گستردهای است که دربرگیرنده هر آنچه که در مورد اخلاق فایدهگرا صدق میکند است. فایدهگرایان این موضوع را به این صورت در نظر نمیگیرند.
وی افزود: مهمترین بینش و بصیرتی که اخلاق کانتی بر اساس آن استوار است این است که دلایل و براهین هر شخص باید به گونهای باشد که اگر از سوی شخصی دیگر اقامه شود برایش قابل قبول باشد. چراکه برهان و دلیل میتواند وسیلهای برای خواستهای خودخواهانه بوده و قابلیت تبدیل شدن و ملبس شدن به این خواستهای خودخواهانه را دارد.
فرانکس تأکید کرد: این مسئله و موضوع به طور مشخص نوعی از "خود انتقادی" است. یعنی انتقاد از اصولی که شخص برای براهین و دلایل خود اقامه میکند. اما این موضوع به شایستگی به اصولی که بر اساس آن استدلال صورت میگیرد قابل اطلاق و کاربست است و مستقیما به عرصه عمل قابل اطلاق نیست. از اینرو "خود انتقادی" مستلزم و دربرگیرنده سفسطه است.
وی تصریح کرد: بصیرتی که اخلاق فایدهگرا بر آن استوار است مقولهای دیگر است. خرد فایدهگرا مبتنی بر به حداکثر رساندن سود است. محاسبه و استدلال درباره سود که میتواند از طرق مختلف اندازهگیری و درک شود موضوع مهمی است. چندین مدل پیچیده برای مبحث عقلانیت و محاسبه سود و زیان در اقتصاد وجود دارد. ولی این تمام عقل عملی به شمار نمیرود.
استاد دانشگاه تورنتو تأکید کرد: عقل عملی در کانتیگرایی در مفهوم موسع آن بایستی دربرگیرنده عنصری از فایدهگرایی باشد. اما این موضوع قابل اطلاق در حوزه خیلی انتزاعی است و نمیتواند مرزی بین اخلاق و سیاست یا بین حوزه فردی و حوزه عمومی ترسیم کند. هم خرد اخلاقی و هم خرد سیاسی دربردارنده استدلالهایی هستند. علاوه بر این، این دو دربردارنده استدلاهایی درباره نتایج نیز هستند که خود این استدلالها مبتنی بر اصولی هستند.
فرانکس تاکید کرد: اگر بخواهم به صورت عینیتر بگویم باید توجه داشت که کانتی گرایی و فایدهگرایی شیوههایی انتزاعی برای تنظیم و انتقاد از عقل عملی ارائه میدهند. ولی آنها نمیتوانند و قادر نیستند مفاهیم اساسی و بنیادی عقل عملی، خواه در حوزه اخلاق، خواه در حوزه سیاست، را ایجاد کنند. این مفاهیم اساسی از سنتهای ملموسی ریشه میگیرند که تاریخ ویژه خود را دارند. دین منبع و منشأ مهمی برای این مفاهیم است. علاوه بر مذهب، تجربیات سیاسی جوامع و ملتها نیز نشأت گرفته از چنین مفاهیمی هستند.
نظر شما