با اینکه تذکر و تلاش برای رفع شبهه در چنان شرایطی ، خود پرهزینه و احتمالا شبهه آفرین است، اما چاره ای جز آن نیست. به عنوان نمونه چندی پیش یکی ازشخصیت های شناخته شده درمصاحبه ای مفصل، با انتقاد از مسببان حوادث پس از انتخابات گفته بود: « آقای ... گفته است که میخواهد به عنوان منتقد قدرت باقی بماند. حالا اگر این حرف را یک نویسنده سکولار میزد مهم نبود اما از کسی مثل آقای ... انتظار ادبیات ولایی داریم. در ادبیات شیعه ما منتقد به ذات نداریم. اگر در مکتب شیعه یک نظامی بر اساس رابطه ولایت فقیه بود همه موظفیم که از اوحمایت کنیم.» وی افزوده است که «: ایشان ... باید طبق منطق اهل بیت سخن بگویند.»
این مصاحبه مورد تایید و تکذیب هایی قرارگرفت که ،اگر نگوییم همگی ، حداقل غالب آنها با انگیزه و رنگ سیاسی بود و لذا فرصتی برای ارزیابی صرفا دینی ِاین جمله باقی نگذاشت. اینک که آن فضا تقریبا از بین رفته است ، تنها برای رفع یک شبهه از حریم دین و«ادبیات ولایی» یادآوری یک نکته را واجب می دانم .
زشتی و غیرقانونی بودن برخی از رفتارهای مورد بحث قابل انکار نیست همچنان که در وجوب اطاعت از ولی امر وحمایت از حکومت اسلامی تردیدی وجود ندارد. اما آن قسمت ازاین گفته هم که مربوط به دین و ادبیات شیعی می شود مبهم بوده و جای تامل دارد. اگر معنای این گفته آن است که انتقاد به خود در مکتب شیعه ممنوع و محکوم است، قطعا ناصحیح و مغایر با آموزه های کتاب و سنت است و نادرستی رفتارهای دیگران نباید ما را به ورطه چنین خطاهایی بیندازد.
درمکتب تشیع مردم نه تنها حق نظارت و نقد حاکمان خود را دارند، که موظف هستند مسئولان جامعه را از واقعیتها مطلع کرده و آنچه را درست تشخیص میدهند، صادقانه و دلسوزانه با آنان در میان گذارند. این همان چیزی است که تحت عنوان «نصیحت زمامداران مسلمین» در مجموعه معارف اسلامی شناخته شده و روایات فراوانی را در خود جای داده است. طبق یکی از این روایات پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند: «هرکس نسبت به امور مسلمانان بیتوجه باشد، از آنان نیست و هر کس روز و شب کند در حالی که ناصح خدا، رسول، قرآن، امام و عموم مسلمانان نباشد، از آنان نیست.»
بدیهی است اظهار نظر صادقانه و خیرخواهانه ممکن است به صورت ابراز مخالفت با وضع موجود و نقد عملکردهای جاری باشد. این نه تنها مانعی ندارد ، که حق حاکمان نیز هست و میتوانند یا باید آن را از مردم مطالبه کنند. مسئولان جامعه اسلامی، خود باید زمینه را برای چنین ارتباطات مردمیای فراهم آورند.
جواز و رواج و حتی ترویج خود انتقادی درگفتار و رفتار امام و حاکم نخست ما شیعیان چندان آشکار است که نیازی به توضیح ندارد. به عنوان مشتی از خروار به نمونه ای بسنده می شود که استاد محمدرضا حکیمی به آن اشاره کرده اند.ایشان در نامهای که به فیدل کاسترو نگاشتهاند، از این موضوع تحت عنوان «اصلی بیهمانند، در فلسفه سیاسی اسلام» یاد میکنند و پس از اشاره به آموزههایی از قرآن کریم، سنت نبوی و سیره علوی در این باره، جریانی بس آموزنده و تکان دهنده از صدر اسلام نقل میکنند.
یکی از سفاکان و خونریزان حکومت اموی، بُسْربناَرْطاه بود .او از یاران مشهور معاویهبنابیسفیان بود و معاویه یکسال پس از شهادت علی (ع) او را به حجاز فرستاد. بُسر در آنجا قتل و ستم بسیار کرد و به امر معاویه بسیاری از دوستان و یاران علی (ع) را کشت. این سفّاک شقی سپس والی بصره شد و در آنجا هم به ستم خود ادامه داد. یکی از کسانی که از بُسر ستم بسیار دید، سُودة هَمْدانی بود.
سوده بانویی بزرگوار، شجاع، سخنور، شیردل، درست اعتقاد، بزرگ نفس و گستاخ در برابر ستمگران و جباران بود. او در درگیریهای نظامی بر حق، وادارکنندة سربازان عدالت به دلاوری و اظهار شجاعت و پایوری بود. او از شیعیان و ارادتمندان امام علی (ع) و در عقیدة خویش بس استوار بود. با مطالعه و تأمّل در احوال او مینگریم که وی یکی از افتخارات تاریخ زنان جهان است و یکی از اسوههای استواری در راه حق و عقیده و ایمان.
سوده در جنگ «صفین» نیز حضور داشت و در آنجا یاران علی (ع) ، از جمله افراد قبیلة خود را، به دلاوری و پایداری در کارزار در برابر سپاه معاویه ترغیب میکرد. هنگامی - پس از شهادت امام علیبنابیطالب (ع) - برای شکایت از ستمها و خونریزیهای بُسربنارطاه، به دمشق، بیهیچ ترس و دلهره به نزد معاویه رفت و در این هنگام معاویه و ایادی سفّاکش قدرت مسلّط بر جامعه اسلامی بودند! معاویه از سوده و اقداماتش در جنگ صفین یاد و شکایت کرد و در این باره میان وی و معاویه سخنانی ردّ و بدل شد.
سپس سوده بسختی از جنایات بُسر سخن گفت و معاویه را بر منصب دادن به چنین کسی سخت نکوهید، گفت، او به پشتیبانی تو این همه بر مردم ستم میکند و خون و مال خلق خدا را بر خود حلال میداند. ما از خود عزّت و شوکتی داریم و بنابر ملاحظاتی دست نگاه داشتهایم وگرنه میتوانیم او را سرجایش بنشانیم. معاویه گفت : ای سوده! مرا تهدید میکنی، فکر میکنم به وضعی سخت به نزد او بازت گردانم، تا تو را به سزایت برساند. سوده لحظاتی سر به زیر انداخت و گریست، آنگاه این دو بیت را به عربی خواند :
درود خدا بر پیکری که اکنون در درون قبر خفته است - قبری که در آن، «عدالت» دفن شده است
او هم پیمان حق بود وهیچ چیز را به جای اجرای حق نمیپذیرفت، او تجسم «حق» و «ایمان» بود
معاویه پرسید : این کس که گفتی کیست؟ سوده گفت : علیّبنابیطالب! معاویه گفت : او در حق تو چه کرد، که اینگونه به او ارادت میورزی؟ سوده گفت : هنگامی برای شکایت از مردی از والیان او نزد علی آمدم، نماز میخواند، چون چشمش به من افتاد، نمازش را تمام کرد و با مهربانی و محبت و توجه از من پرسید : «کاری داری؟». داستان شکایت خود را از آن والی گفتم. علی گریه کرد و گفت : خدایا تو خود شاهدی که من به این افراد حکومتی نمیگویم که به مردم ظلم کنید و حق آنان را - که خدا معین کرده است - ندهید. آنگاه قطعهای پوست (کاغذی که از پوست تهیه شده بود)، از زیر بغل خود در آورد و در آن آیهای از قرآن نوشت، درباره انصاف در خرید و فروش و رعایت حق تراز و پیمانه و ادای کمترین حقی از حقوق مردم ... و در آن نامه حکم عزل آن والی را نیز نوشت و نامه را به من داد، تا ببرم و آن والی عزل گردد.
سخن سوده که به اینجا رسید، معاویه گفت :«این جرئت ( و بیپروائی و نترسی) در برابر قدرت را، علیبنابیطالب به شماها تزریق کرده است. اما روزی میرسد که نگذارند شما در برابر مقامات قدرت اینگونه رک و با جسارت سخن بگویید.»
با توجه به چنین آموزههایی بی تردید حق نظارت، نقد و اعتراض به حاکمان در هیچ نظام سیاسی، به اندازه نظام اسلامی وجود ندارد، بالاتر اینکه به گفته شهید مطهری:«از جمله خصوصیات اسلام این است که به پیروانش حس پرخاشگری و مبارزه و طرد و نفی وضع نامطلوب را میدهد. جهاد، امر به معروف و نهی از منکر یعنی چه؟ یعنی اگر وضع حاکم نامطلوب و غیرانسانی بود، تو نباید تسلیم بشوی و تمکین بکنی. تو باید حداکثر کوشش خودت را برای طرد و نفی این وضع و برقراری وضع مطلوب و ایدهآل بکار ببری.» پس چگونه می توان گفت در ادبیات شیعه ما منتقد به ذات نداریم؟!آری ،اگرگفته می شد«منتقد بالذات» نداریم شایدوجهی برای توجیه وحمل به صحت وجود می داشت والله الموفق للصواب.
------------------------------------------
نویسنده: دکتر محسن اسماعیلی عضو حقوقدان شورای نگهبان
www.mohsenesmaeili.com
نظر شما