دکترسید محمد ثقفی در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به این سؤال که برای داشتن آینده ای درخور تا چه اندازه نیاز به فهم تاریخ فرهنگ خود و فرهنگهای دیگر داریم، گفت: جامعه هرگز محصول رویدادهای معاصر نیست بلکه جامعه یعنی مجموع فرهنگ و حیات اجتماعی یک ملت در رابطه با حوادث گذشته و اندیشه و رویدادهای گذشته که شکل گرفته است، بنابراین امروز محصول دیروز است و برای شناختن امروز ضرورت دارد دیروز را بشناسیم لذا به تعبیر علمای جامعه شناسی، جامعه شناسی با علم تاریخ لازم و ملزوم یکدیگرند .
وی افزود: برای فهم جامعه و جامعه امروز باید حوادث دیروز را مورد مطالعه قرار داد و چون حوادث تاریخ گرچه از نظر حادثه خیلی قابل تکرار نیستند اما از نظر اندیشه ، رهگیریهای اجتماعی و اهداف، چه بسا حوادث دیروز با حوادث امروز کاملاً باهم مشابهت داشته باشند.
استاد جامعه شناسی دانشگاه آزاد تصریح کرد: بنابراین برای پیش بینی آینده باید از گذشت زمان، اندیشه ها، حوادث اجتماعی و تاریخی عبرت گرفته، مطالعه و پیش بینی کنیم . دقیقاً مطالعه تاریخ امروز با مطالعه تاریخ مشروطه در خیلی از اهداف ، وحدت هدف ، وحدت جهت و مشارکت دارند و بنابراین برای شناخت امروز باید اهداف دیروز را مطالعه کرد.
ثقفی در مورد اینکه برخی معتقد هستند ایرانیان حافظه تاریخی ندارند، تأکید کرد: استنباط من از این جمله این است ایرانیان یا تحصیلکرده های ایرانی تاریخ را علم به حساب نمی آورند، البته هستند بسیاری که ارتباطی با کتاب و روزنامه و تاریخ ندارند .
وی افزود: متأسفانه درمیان شرقی ها علم تاریخ بیشتر داستانسرایی و شرح حال سیاسیون شده نه مطالعه علمی حوادث اجتماعی و لذا چون علم تلقی نشده به آن اهمیت چندانی نداده اند. درایران در این 60 سال اخیر به مطالعه علم تاریخ اهمیت دادند. بنابراین اینکه ایرانیان ذهن یا حافظه تاریخی شعیفی دارند ، این دو معنا دارد یکی اینکه ایرانیان آدمهای عجولی هستند به اصطلاح فوری فوتی به آن می گویند همه حوادث را به صورت زودگذر می بینند بدون آنکه دیروز و فردای آن را مطالعه یا پیش بینی کنند .
ثقفی در پاسخ به این سؤال که تاریخی دیدن امور چه کمکی به ما برای فهم تعارض سنت و تجدد و سپس حل آن می کند، گفت: این سؤال برمی گردد به تعارض و آمیختگی سنت و تجدد در میان کشورهای خاورمیانه و کشورهای اروپای شرقی و شوروی که جامعه سنتی بوده و به یک جامعه مدرن و پیشرفته تبدیل شده ، مطالعه تاریخی این حسن را دارد که عبرت آموزی از افتادن به دره غربزدگی و مدرنیسم افراطی و یا ماندن در لانه سنت گرایی محض و بستن دنیا به روی خود آدمی را نجات می دهد .
نظر شما