پروفسور استفن داروال استاد بازنشسته دانشگاه میشیگان و اهایو آمریکا است و رئیس پیشین انجمن فلسفه آمریکا بوده است. ادله بیطرف، اخلاق فلسفی و رفاه و مراقبت عقلانی از جمله آثار اوهستند.
داروال در مورد این موضوع که آیا قرن بیستم بهترین قرن در تاریخ فلسفه به شمار میرود به خبرنگار مهر گفت: قرن بیستم قرن فلسفه نیست و دلایل و شواهدی را برای این ادعا که بهترین قرن در تاریخ فلسفه است، نمیتوان ارائه داد. البته این ادعا به آن معنا نیست که این قرن در تاریخ فلسفه جایگاهی ندارد بلکه میتوان گفت فلاسفه مهمی در این قرن ظهور کردند و تاثیرات زیادی نیز در فلسفه ایجاد کردند.
ویتگنشتاین برجستهترین فیلسوف قرن بیستم است
وی افزود: شاید بتوان گفت ویتگنشتاین برجستهترین و مهمترین فیلسوف در قرن بیستم است. اما در خصوص این موضوع که اندیشه و فلسفه او در آینده در چه جایگاهی قرار میگیرد نمیتوان اظهار نظری کرد و آنرا به طور دقیق بیان داشت.
استاد پیشین دانشگاه میشیگان در ادامه تصریح کرد: در حوره تخصصی من که فلسفه سیاسی و اخلاق است مهمترین دستاورد را در این قرن در آراء و اندیشهها و کارهای جان رالز در فلسفه سیاسی میتوان مشاهده کرد.
داروال در ادامه خاطر نشان کرد: آثار و کارهای رالز به حدی عظیم و مهم است که به جرات میتوان آرا و کارهای او را در حوزه فلسفه سیاسی از مهمترین کارها در این حوزه برشمرد.
کانت و هیوم تاثیرات ژرفی در فلسفه داشتهاند
داروال افزود: قرن هجدهم به لحاظ تاریخ فلسفه و اهمیتی که در تاریخ فلسفه داشته از قرن بیستم مهمتر است. در این قرن دو فیلسوف هستند که تاثیر بسیار زیادی در فلسفه داشتهاند. این دو فیلسوف عبارتند از کانت و هیوم که کارهای مهم و انقلابی در فلسفه انجام دادند و منشا تحولات ژرفی در تاریخ فلسفه شدند.
وی تاکید کرد: باید توجه داشت که فلاسفه قرون هفدهم و هجدهم در زمان مکانی زندگی میکردند که ویژگی آن تغییرات زیاد فکری، سیاسی و فرهنگی است. به عنوان مثال میتوان با انقلاب علمی و تغییر و تحولات بنیادی سیاسی و اقتصادی در این دوران اشاره کرد. در واقع این مسایل باعث میشد تا فیلسوفان قرون 17 و 18 درصدد فهم و درک بنیانهای چنین تحولاتی باشند و از رهگذر آن فهم بتوانند قاعده و فرمولی را صورتبندی کنند.
وی تصریح کرد: برای نمونه کانت در فلسفه خود توجه جدی و مهمی به کرامت انسان و شان و جایگاه او دارد. این توجه کانت بیمانند و بینظیر است و در قرون بعدی و در قرن بیستم این اندیشه توسط رالز بسط و توسعه داده میشود و نظریه عدالت سیاسی رالز بر اساس آن شکل میگیرد.
نظر شما