به گزارش خبرنگار مهر، در ادامه چهارمین جلسه محاکمه تعدادی از متهمان حوادث عاشورا، فراهانی، نماینده دادستان تهران کیفرخواست متهم پرونده چهارم را قرائت کرد و گفت: متهم پرونده متهم به اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت، فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و استفاده از تجهیزات دریافت از ماهواره است.
وی با قرائت بخش دیگری از کیفرخواست گفت: اتهام این متهم محرز است و با استناد به مواد ٦١٠ ، ٥٠٠ از قانون مجازات اسلامی و ماده ٩ قانون ممنوعیت به کارگیری دریافت از تجهیزات ماهواره تقاضای کیفر وی را دارم.
فراهانی افزود: اتهام جاسوسی، ارتباط مشکوک با کارکنان سفارت آلمان و داشتن روابط غیراخلاقی گسترده با برخی افراد در خصوص متهمه این پرونده مفتوح و تحت رسیدگی است.
پس از آن متهم پرونده چهارم در جایگاه قرار گرفت و در دفاعیات خود گفت : تا دو ماه قبل از انتخابات اصلا نمیدانستم قرار است در ایران انتخاباتی برگزار شود تا اینکه SMs از یکی از استادانم دریافت کردم اما متوجه معنی آن نشدم. تا یک هفته قبل از انتخابات پارچه سبز روی آنتنهای ماشینها دیدم و از راننده در مورد آن پرسیدم گفت این سمبل یکی از کاندیداها است که من آن کاندیدا را نمیشناسم اما سه روز قبل از انتخابات عکس ایشان را دیدم و با تاریخچه فعالیت وی آشنا شدم و تازه متوجه منظور اس ام اس استادم شدم.
متهم پرونده چهارم گفت: شب انتخابات استادم به من اس ام اسی داد که کاندیدای مورد نظر ما برنده شده است. من حتی مناظرهها را نیز ندیده بودم. یکی از متهمانی که در حال حاضر در جلسه حاضر است به من گفت آقای احمدی نژاد رای آورده با استادم تماس گرفتم و گفتم شما که گفتید کاندیدای ما رای آورده که او در مورد درگیریها و بحث تقلب برایم توضیح داد. وقتی به خانه رفتم شبکه بی بی سی و سی ان ان صحنههایی از کشته شدن مردم و آتش سوزی را پخش میکرد و در راهپیمایی سکوت از روی کنجکاوی شرکت کردم. در تظاهرات دوم از میدان امام خمینی تا فردوسی با دوستم رفتم که همه به خاطر کشته شدگان مشکی پوشیده بودند. آن راهپیمایی نیز سکوت بود و هیچکس شعار نداد.
متهم پرونده چهارم با اشاره به حضور نیم ساعتی اش در مسجد قبا گفت: در آن تجمع نیز سکوت بود و وقتی نیروها آمدند ما رفتیم، من و دوستم هیچ شعاری علیه مقام معظم رهبری ندادیم. من به نظام جمهوری اسلامی ایران عقیده دارم. وقتی آیت الله خامنهای فرمودند نروید من و دوستانم نرفتیم و شرکت نکردیم. شعارها تند شد و از بحث تقلب به بحث کل نظام کشیده شد که ما آنها را رها کردیم.
وی در ادامه گفت: من در ایمیلم با چند نفر ارتباط داشتم و به سه نفر میل فرستادم.
متهم پرونده چهارم در رابطه با ارتباطش با دیپلماتهای آلمانی گفت: دو سال ونیم پیش در رستورانی با یکی دو نفر از دیپلماتهای آلمانی آشنا شدم و با آنها صحبت کردم. چند بار به جشنهای آنها که حد و مرز اسلامی رعایت نمیشد رفتم زیرا قبل از آن به خاطر مشکلاتی که در ازدواجم به وجود آمده بود افسرده و خانه نشین شده بودم اما من ارتباط خاصی با آنها نداشتم. در این مدت سفرهای یکروزهای به یزد، فشم، لواسان و کردان با این دوستانم داشتیم. اشتباه من بود که یکی از میلهایی که به من رسیده بود با این محتوا که آقایی در خیابان مژده شکنجهگر در اوین و کهریزک است که بعدا متوجه شدم که مردم او را کتک زده بودند و سپس مشخص شد که فردی با او خصومت داشته و او در دولت نبوده را به آن دیپلمات ارسال کردم که آنها نیز گفتند این خبرها قدیمی است.
متهم پرونده چهارم در ادامه افزود: دیپلماتهای آلمانی کیسههایی حاوی دستبند سبز را به چند نفر دادند تا توزیع کنند اما من این کار را نکردم. سه شبانه روز به خاطر فیلمی که در آن مادر یکی از کشته شدگان صحبت کرده بود را دیدم نخوابیدم و فقط گریه کردم.
قاضی صلواتی از متهم پرسید روی دستبند چه چیزی نوشته شده بود و متهم پرونده چهارم در پاسخ گفت: روی دستبند سبز نوشته بود I am neda که مشخص است از جای دیگر به ایران وارد شده است.
وی در مورد داشتن تجهیزات دریافت از ماهواره گفت: به دلیل این که تخصصم زبان بود شبکههای بی بی سی و سی ان ان را گوش میکردم و زمانی که دیدم یک بسیجی با لباس شخصی توسط مردم کتک میخورد من برای آقای بسیجی هم گریه کردم. من کشورم را دوست دارم. فامیلهای زیادی از من در خارج از کشور زندگی میکنند. از من خواستند تا به آنجا بروم اما من وطنم را دوست داشتم و نرفتم. از این که میدیدم ایرانیها به جان هم افتادهاند ناراحت بودم. من خانواده مذهبی داشتم اما با قرآن مانوس نبودم. در بازداشت چون تک نفره بودم با قرآن آشنا شدم. در قرآن اشاره شده که خداوند کسانی را که لیاقت دارند و از نور به تاریکی هدایت شدهاند کمک میکند. من فکر میکنم این جوری هدایت شدم و یک ذره لایق بودم که الان اینجا هستم.
قاضی صلواتی از متهم پرسید: چگونه از وقوع تجمعات آگاه میشدید؟ و متهم گفت: دهان به دهان متوجه زمان تجمعات میشدیم و در محلهای که ما زندگی میکردیم روی دیوارها مینوشتند اما من هیچ اس ام اسی برای کسی ارسال نکردم.
قاضی صلواتی از متهم پرسید: با دیپلمات آلمانی علاوه بر ارتباط حضوری ارتباط دیگری نداشتی و متهم در پاسخ گفت: از طریق ایمیل با هم ارتباط داشتیم اما صحبت سیاسی نداشتم. از آنجا که افسردگی داشتم دوستانم را از خودم دور کرده بودم و دوست زیادی نداشتم. با این حال من هیچ اطلاعاتی نداشتم که به آنها بدهم.
قاضی صلواتی پرسید آیا دیپلماتها در ایران حضور دارند؟ و متهم گفت: یکی از آنها یکسال و نیم پیش از ایران رفت و دیگری تا زمان بازداشت من در ایران بود که قاضی صلواتی گفت: پس از دستگیری شما او از کشور خارج شده است.
قاضی از متهم پرسید: به نظر شما انگیزه دیپلمات آلمانی درحمایت از فتنه اخیر چیست؟ که متهم گفت: تا کشور خارجی منافعی نداشته باشد کاری انجام نمیدهد.
قاضی پرسید: شما با دیپلمات آلمانی در تجمعات غیرقانونی شرکت کردید؟ که متهم گفت: خیر.
پس از آن وکیل متهم پرونده چهارم در دفاع از موکلش گفت: موکلم جوانی ٣٠ ساله، ناآگاه از مسایل روز، خوش باور، معتمد به خواص و سیاسیون و جاهل از مجازات تحت تاثیر بمباران خبری در راهپیماییهای خیابانی شرکت کرده است. موکلم با کارمندان سفارت آلمان به نامهای"و" و "ی" با توزیع دستبند سبز و کادوی روز تولد ارتباط برقرار میکند و موکلم بازیچه دست کارمندان سفارت آلمان میشود و تحت تاثیر آنها قرار میگیرد که از این موضوع شدیدا شاکی است.
وی در دفاع گفت: یکی از شرایط تحقق جرم ماده ٦١٠ مجازات قانون اسلامی وحدت قصد کسانی است که در یک تجمع تبانی میکنند تا امنیت داخلی و خارجی را به هم زنند صرف شرکت در یک تجمع مصداق این ماده نیست. موکلم در اجتماعات شرکت کرده و به محض تغییر شعارها علیه نظام و مقام معظم رهبری اجتماعات را ترک کرده است.
متهم پرونده چهارم در بیان آخرین دفاعیات گفت: خدا را شکر میکنم که دستگیری من منجر به خروجم از منجلاب شد. من در اینجا بسیار تغییر کردهام. نمیگویم چون ریا میشود من قصد این را نداشتم که گروهی را تحریک و رهبری کنم. از روی نادانی حرکت اشتباهی انجام دادم و از شما و پیشگاه امام زمان (عج) و حضرت امام(ره) و مردم شریف به خاطر هتک حرمت ایرانیان معذرت میخواهم.
وی گفت: به من فرصت بدهید تا زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران و زیر سایه حضرت خامنهای سرفراز زندگی کنم.
نظر شما