به گزارش خبرنگار مهر در یاسوج، در میان بلوطهای هزار ساله زاگرس جنوبی و در پای دنای سپید و استوار، مردمانی زندگی می کنند که در طول تاریخ برای پاسداری از ایران بزرگ حماسه ها آفریدند.
آریوبرزن؛ یادگار باستانی از جان گذشتگی در راه میهن
آریو برزن سردار بزرگ هخامنشی یکی از این مردمان بود که تن به کشتن در راه دفاع از ایران داد.
در سال 331 پیش از میلاد مسیح، اسکندر مقدونی در سومین جنگ خود با ایرانیان برای تصرف پرسپولیس، پایتخت ایران، روانه این شهر شد.
در اینجا "آریوبرزن"، سردار شجاع کهگیلویه وبویراحمدی در محلی به نام "دروازه پارس"، بی باکانه بر دشمن حمله کرد، خود و خواهرش "یوتاب" و سپاهیانش چنان جنگیدند که همگی کشته شدند و نموداری از شجاعت و از جان گذشتگی در راه میهن را برای آیندگان به یادگار گذاشتند.
کی لهراسب و شکستن هیمنه ارتش رضاخانی
نمونه دیگری از ظلم ستیزی و وطن پرستی مردان این سرزمین را می توانیم در سال 1308و مبارزات "کی لهراسب باتولی" عشایر زاده دلیر و آزادی خواه بویراحمدی، علیه نیروهای استعمارگر انگلیس و حکومت دست نشانده رضاخان جستجو کرد که به غارت چاه های نفت جنوب کشور مشغول بودند.
"کی لهراسب" به همراه یارانش در جنگ "تنگ تامرادی" قشون دولتی را به فرماندهی سرلشکر شیبانی شکست داد و خواب را برچشم رضاشاه حرام کرد تاجایی که شاه سرلشکر شیبانی را به دلیل این شکست برکنار و سپس در یک دادگاه نظامی که ریاست آن را سپهبد "امیر احمدی" بر عهده داشت، محاکمه و به خلع درجه و دو سال زندان محکوم می کند.
شاید بتوان پشت پرده این جنگ را از زبان سرلشکر شیبانی که رضا شاه را مسبب اصلی به قتل رسیدن عده زیادی بی گناه در جنگ تامرادی می داند، بهتر بشناسیم آنجا که به یکی از افسرانش می گوید: "دیدی این سواد کوهی نابکار (رضا شاه) چطور مارا فریب داد؟ اینهمه سرباز بی گناه کشته شدند، آنهمه مردان دلیر بویراحمدی به گور رفتند برای اینکه کمپانی نفت، چند شاهی بیشتر به سهامداران خود پرداخت کند. ما فقط آلت دست مظلمه بودیم علیه ملت خودمان برای مساعدت به کمپانی نفت آن هم به قیمت خون جوانان معصوم این ملت، یعنی همانهایی که حقا مالک واقعی این ثروت هستند."
وی در ادامه می گوید: "این نامردها ما را در حد یک میرغضب شرکت نفت سقوط دادند، من فکر می کنم که اگر ایران مستقیما به دست یک دولت استعماری اداره می شد ممکن نبود چنین جنایت هولناکی صورت بگیرد. بیچاره ملت ایران که از این ماجرا خبر ندارند و شاید هم هرگز خبردار نشوند، من تا مدتی به اظهارات بویراحمدی ها مشکوک بودم اما دیگر کوچکترین شکی در صحت اظهاراتشان ندارم، از زمانی که از وجدان کار اطلاع پیدا کردم، دیگر خود را قادر نمی بینم در این سرزمین بمانم و به چشم افراد این ملت که فرزندانشان را برای حفظ منافع ناچیز شرکت نفت به کشتن دادم نگاه کنم." (برگرفته از کتاب استانداران فارس)
اینجا به خوبی مشخص است که منظور شیبانی از منافع شرکت نفت، منافع دولت انگلیس بود که بهره برداری از چاه های نفت ایران را در اختیار داشت.
در جنگ جهانی دوم نیز هنگامی که قوای انگلیس در منطقه گچساران در اطراف چاه های نفت به پاسداری از چاه ها و غارت نفت اشتغال داشتند به مناسبتی ایلخان بویراحمد با حدود هزار سوار مسلح از آن نواحی می گذشت، فرمانده انگلیسی ها هنگامی که با وی روبرو شد دست خود را برای دست دادن به طرف او دراز می کند اما خان از دست دادن با فرمانده انگلیسی سر باز زده و می گوید: "شما وطن مرا اشغال کرده اید، من به دشمن وطنم دست نمی دهم"
شکایت کنسول انگلیس از بویراحمدی ها
بویراحمدی ها که دارای چنین خصیصه فطری و تاریخی هستند به هنگام تجاوز انگلیسیها به جنوب ایران چنان منافع آنها را به خطر انداخته و عرصه را بر آنان تنگ کردند که در 15 دسامبر 1909کنسول انگلیس در شیراز ناچار شد به طور رسمی از بویراحمدی ها به "سر جرج بارکلی" سفیرشان در تهران شکایت کرده و سفیر هم متن شکایت را به لندن مخابره می کند.
در بخشی از شکایت کنسول انگلیس از بویراحمدی ها آمده است: "اشرار غارتگر بویراحمدی بیش از یک ماه است که در نقاط مختلف بین "دشت ارژن" که ده فرسنگ زیر شیراز است و "گلدارچین" که در مجاورت اصفهان است مشغول عملیات عمده ای هستند و... بی نهایت مشکل خواهد بود که یک طایفه کوه نشین به این رشادت و فعالیت را بتوان در تنگنا انداخت و... به عقیده من(مستر بیل) طایفه ای که باید اختصاصا مورد تنبیه واقع شوند همانا طایفه بویراحمدی است و... طایقه بویراحمدی می تواند 10هزار نفر تهیه کند که عده کمی از آنها سواره اند، هر یک از آنها مقابل با یک قشقایی و 100 نفر از ساکنان دیگر فارس هستند، چهار قلعه محکم دارند که بدون توپ، گرفتن آنها ممکن نیست و..."
مبارزه با طاغوت همگام با روحانیت
در سال 1341و همزمان با آغاز مبارزات رهبر کبیر انقلاب، عشایر بویراحمد نیز علیه رژیم پهلوی شورش کردند و در فروردین 42 در جنگ "گجستان" قوای دولتی را به فرماندهی سرلشکر "آریانا" شکست می دهند براین اساس دولت مرکزی نیز کمر به سرکوب عشایر می بندد به طوری که از اردیبهشت تا خرداد همان سال به صورت روزانه و در چند نوبت، منطقه بویراحمد را توسط هواپیماهای خود بمباران می کند.
در جریان این غائله، ساواک آیت الله ملک حسینی از شاگردان ارشد امام خمینی (ره) و آیت الله العظمی بروجردی را تحت تعقیب قرار می دهد و وی به مدت هشت ماه متواری می شود.
مبارزات این روحانی شجاع در سالهای بعد در استانهای فارس، کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان ادامه می یابد که منجر به حادثه مسجد حبیب در شیراز و زندانی شدن این روحانی انقلابی می گردد.
در پی این مسئله عشایر کهگیلویه وبویراحمد، دولت را تهدید به قیام مسلحانه می نماید و رژیم مجبور به عقب نشینی و آزادی آیت الله ملک حسینی می شود.
در جریان پیروزی انقلاب اسلامی نیز عشایر این استان به رهبری آیت الله ملک حسینی همچون مردم سایر کشور به خیابانها ریختند و بنیان حکومت 2500ساله شاهنشاهی را برانداختند.
مقام اول حضور در دفاع مقدس؛ سند عشق عشایر به امام وانقلاب
با پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی نیز عشایر دین دار و غیور این استان جزء اولین گروه هایی بودند که لباس رزم پوشیدند و با تفنگهای "برنو" خود به دفاع از شرف و کیان ایران اسلامی پرداختند.
عشایر خون گرم کهگیلویه و بویراحمد که در تمام صحنه های دفاع از نظام در رتبه اول جای دارند، در طول دفاع مقدس با 22درصد شرکت کننده، به نسبت جمعیت بالاترین حضور در جبهه را داشتند و یک هزار و 800 شهید، 13 هزار جانباز، 310 آزاده را به انقلاب اسلامی تقدیم کردند که این سند محکمی از عشق و علاقه آنان به جمهوری اسلامی و مکتب امام خمینی(ره)است.
انقلاب اسلامی طلیعه رشد و آبادانی کهگیلویه و بویراحمد
انقلاب اسلامی دستاوردها و برکات بی شماری را برای این مردم درد کشیده به ارمغان آورد و همه دولتها در حد توان خود برای آبادانی این این دیار مغضوب رژیم طاغوت تلاش کردند.
پس از پیروزی انقلاب سنگ بنای توسعه در این استان گذاشته شد و خدمات رسانی در استانی که یک متر جاده آسفالته نداشت و از آموزش عالی، بهداشت، صنعت، برق، گاز و... بی بهره بود، آغاز شد.
و اینک به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی رشد شاخصه های توسعه نسبت به قبل از انقلاب چند صد برابر شده است.
اما اگرچه این استان به برکت انقلاب اسلامی به سمت رشد و آبادانی در حرکت است اما به دلیل عمق محرومیتهای مانده از دوران حکومتهای مستبد گذشته، برای زدودن کامل غبار محرومیت از چهره آن، نیاز به حمایت و تلاش بیشتر دولتمردان دارد زیرا واژه محرومیت زیبنده استانی 100درصد شیعی، دارای تولید 25درصد نفت کشور، مقام دوم منابع آبی کشور با طبیعتی بکر و زیبا و مردمانی پاک و بی آلایش نیست.
به نتیجه رساندن طرحهای کلانی از جمله پتروشیمی و پالایشگاه گچساران، پتروشیمی دهدشت، سد چمشیر و سد تنگ سرخ، اتمام محورهای ارتباطی استان از جمله جاده یاسوج - بابامیدان، یاسوج - شیراز، پاتاوه - دهدشت و اتصال به راه آهن سراسری، توسعه صنعت گردشگری استان و توسعه کشاورزی و رشد صنایع مولد، می تواند مسیر توسعه این استان را کوتاه کند.
نظر شما