۱۹ بهمن ۱۳۸۸، ۸:۴۸

اندیشۀ فارابی در باب سیاست و جامعه مدنی

اندیشۀ فارابی در باب سیاست و جامعه مدنی

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: فارابی اگر چه هیچگاه شغل سیاسی نداشت اما از این جهت که در پی «خیر» و «سعادت» بود به تحصیل سعادت برای اجتماعات نیز می‌اندیشید و از این منظر بود که او اجتماع را وسیله‌ای می‌دانست که مردم را به فضیلت می‌رساند.

از جمله مواردی که فارابی در آن تاملاتی داشته «فلسفه سیاسی» است. در فلسفۀ سیاسی فارابی اگر چه مولفه‌‌های فراوانی از اندیشۀ افلاطون دیده می‌شود اما از این منظر می‌تواند در شرایط فعلی قابل تامل باشد که برخی از پژوهشگران، زمینه‌های تاریخی «فلسفه سیاسی و جامعه مدنی» را در ایران کمرنگ دانسته و هر آنچه از این گونه مباحث مطرح است؛ غیر از فلاسفۀ یونانی به فیلسوفانی چون استوارت میل، هابز، رسو، لاک، هیوم و ... نسبت می‌دهند. فارابی اما؛ مباحث مهمی را با تمرکز بر اندیشۀ اسلامی و شرقی در باب «سیاست» مطرح کرد که نشان می‌داد او ترسیمی از جامعه مدنی در ذهن دارد.

فارابی اگر چه هیچگاه شغل سیاسی نداشت اما از این جهت که در پی «خیر» و «سعادت» بود به تحصیل سعادت برای اجتماعات نیز می‌اندیشید و از این منظر بود که او اجتماع را وسیله‌ای می‌دانست که مردم را به فضیلت می‌رساند. در اینجا این نکته هم مطرح می‌شود که فرد برای نیل به «خیر» و «سعادت» در جامعه( نظریه‌ای که ماخوذ از ارسطوست) ناگزیر از زندگی جمعی است. فارابی در این باب در کتاب«آراء اهل المدینه الفاضله» می‌نویسد: «فرد بشری برای بقای خود و برای آنکه به برترین کمالات انسانی برسد نیازمند به چیزهای بسیاری است که به تنهایی از عهدۀ انجام آن‌ها بر‌نمی‌آید، بلکه نیازمند به گروهی است که هر یک نیازی از نیازهای او را بر‌آورد و البته هر فردی از افراد این گروه را چنین حالتی است. از این روست که آدمی به کمال فکری خود نخواهد رسید مگر به مدد اجتماعات که در امور مددکار یکدیگر باشند و در رفع نیازهای یکدیگر اقدام کنند تا جامعه هم بر پای باشد و هم به کمال برسد.»

اما اجتماعات از منظر فارابی به دو دستۀ «کامل» و« ناقص» تقسیم می‌شوند. اجتماعات کامل؛ اجتماعاتی هستند که به سه گروه «بزرگ»، «میانه» و «کوچک» تقسیم شده و شامل همۀ مردم زمین، جزئی از یک سرزمین و ملت و جزئی از یک کشور می‌شوند و اجتماع «ناقص» که شامل قریه‌ها، محله‌ها، کوچه‌ها خانه ها و ... می‌شوند. 

اما پرسش دیگر از فارابی این است که چه کسی می‌تواند رییس این مدینه باشد؟ فارابی 12 ویژگی‌ را برای شخصیت رییس(شهریار) بر‌می‌شمرد که بخشی از آن‌ها عبارتست از اینکه درباب عقل و ذکاوت باید با فهم و تدبیر بوده و علم دوست و حامی عالم باشد. او باید از فساد که بخشی از آن تمایلات به زنان و شراب است بپرهیزد و با دروغ و ریا دشمن باشد. رییس باید کرامت انسانی را پاس داشته و عادل باشد و متاع دنیا را به هیچ بداند. در این صورت است که شهریار می‌تواند این ویژگی‌ها را به مردم تعمیم دهد و فارابی هم البته در مورد مردم و عنایت آن‌ها به ویژگی‌های «شهریار» مدینه فاضله و تداوم توجه به آن می‌گوید: «افعال و سنن فاضله باید پیوسته در شهرها و در میان امت‌ها شایع باشد و همه مشترکاً آن را به کار ببندند و اما این کار امکان پذیر نیست مگر به وسیلۀ حکومتی که در پرتو آن، این افعال و سنن و عادات و ملکات و اخلاق در شهر و در میان مردم رواج یابد.»

از این مقدمه در می‌یابیم که فارابی مانند افلاطون اجزای مدینۀ فاضله و آرمانشهرش را به هم پیوسته دانسته و آن‌ها را با هم مرتبط می‌داند. فارابی می‌گوید:«مدینۀ فاضله شبیه به بدن است؛ بدنی که کامل و صحیح باشد و همۀ اجزای مختلفۀ آن برای ادامه حیات و حفظ آن کار خود را به درستی انجام دهند وهمچنان که اعضای بدن را یکی بر دیگری برتری است و آن را قلبی است که بر همۀ اعضاء ریاست دارد؛ همچنین در مدینه کسی است که بر دیگران ریاست کند و کسان دیگری هستند که مقام و مرتبۀ ایشان نزدیک به مقام و مرتبۀ رییس است و همچنانکه بعضی از اعضای بدن خادم برخی دیگر است در مدینه نیز باید اشخاصی خادم اشخاص دیگر باشند. جز آنکه اعضای بدن طبیعی اند و آنچه از آن ها سر می‌زند به سبب قوای طبیعی است ولی اعضای مدینه هر چند خود طبیعی‌اند اوصاف و اعمال‌شان ارادی است نه طبیعی. علاوه‌بر این اعضای مدینه برحسب فطرت‌های گوناگونی که دارند هر کدام را بهر کاری ساخته‌اند. »

فارابی در طرف دیگر به‌واسطۀ داشتن اندیشۀ اسلامی – شیعی و گرایش به برخی اندیشه‌های اسماعیلی  نظام اجتماعی – سیاسی مورد نظر خود را بر اساس «عالم اکبر» و «عالم اصغر» نهاده است و برای ادامه حیات اجتماع وجود معلم را که همان امام باشد ضروری می‌داند. این رویکرد فارابی به رییس مدینه شباهت فراوانی به اندیشۀ خواجه نصیرالدین طوسی درباب امامان معصوم دارد.

اما؛ «مدینۀ فاضلۀ» فارابی را جریان‌های مخالفی است که فارابی آن‌ها را در کتاب «السیاسیات المدینه» آورده است. این اضداد عبارتند از مدینۀ جاهله، مدینۀ فاسقه و مدینۀ ضاله. البته در کتاب « آراء اهل المدینه الفاضله» مدینۀ متبدله نیز به این اضدد اضافه می‌شود.  

 

 

کد خبر 1031656

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha