مرور تاریخ سه دهه ای ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نشانگر آنست که دشمنان این کشور از هیچ تلاشی برای درهم کوبیدن آن دریغ نکرده اند. وجود مشکلاتی نظیر اجرای طرح ترور و انفجار گرفته تا غایله های ضد انقلاب در کردستان و... وکودتای نوژه، حادثه فرود بالگردهای نظامی آمریکا درصحرای طبس، جنگ تحمیلی هشت ساله عراق علیه ایران، حادثه 18 سرطان(تیر) تهران، حوادث پس از انتخابات امسال و دسایس بس خطرناک و شرمگینانه روز عاشورا و هتاکی عده ای نسبت به امام حسین(ع) و عزاداران آن بزرگوار، به اضافه نا امنی های ناشی از فعالیت های خرابکارانه گروه های اشرار در سیستان وبلوچستان، نواحی شرقی، غربی و جنوبی این کشور ، تهاجم فرهنگی و هجمه تبلیغاتی از زمین و هوا، توزیع وترانزیت مواد مخدر و ده ها و صدها توطئه دیگر، گویای عمق مقابله جهانخواران، علیه نظام اسلامی ایران است.
در بدو نظر، برای کسانی که از عوامل این حساسیت دشمن نسبت به جمهوری اسلامی مطلع نیستند این سوال پدید می آید که مگر ایران دارای چه قدرت و توانی است که غربی ها، این همه از این کشور، احساس خطر می کنند وکمر به نابودی نظام اسلامی و سرکوب و تضعیف مردم مسلمان آن بسته اند.؟ آیا ایران و ایرانی ها سابقه جنگ ویتنام را که آمریکایی ها عامل آن بودند و هزاران انسان بی گناه را به کام مرگ فرستادند، دارند؟ یا دست در به وجود آوردن فاجعه ای مثل نسل کشی هیروشیما و ناکازاکی جاپان دارند که در اثر بمب های هسته ای آمریکا، صدها هزار انسان، نیست و نابود شدند؟ و یا مانند آمریکا و انگلیس، طراح، برنامه ریز و اجراکننده کودتاهای پی در پی در برخی کشور ها بوده اند؟ و یا خود، خانه و کاشانه آبایی و اجدادی نداشتند و مانند اسراییلی ها سرزمین دیگران را غصب نموده اند؟ و یا مثل کشورهای غربی، صدها هزار انسان بی گناه را در عراق و افغانستان نابود و یا بی خانمان کرده اند و آیا جنایات بی شمار دیگری که بسیاری از غربی ها تاکنونمرتکب گشته اند و باز می شوند، در پرونده ایرانی ها ثبت هستند؟
توجه به تحولات حداقل سه دهه اخیر ایران، منطقه و جهان، به خوبی پاسخ سؤال مطرح شده را ارائه و به روشن شدن عوامل این بغض و کینه کمک می کند. برخی، عامل را سیاسی نظامی، علمی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی می دانند که چون جمهوری اسلامی از بدو پیروزی تا حالا مسیر پیشرفت را در این عرصه ها پیموده و موفقیت های زیادی را کسب نموده، می رود تا به عنوان یک قدرت برتر منطقه ای ظهور و بروز نماید (چنانچه بسیاری حالا هم به این اعتقادند که ایران نه تنها در منطقه، که حتی در جهان حرفی برای گفتن دارد.) برای قدرت های سلطه گری که سالها بر ایران مسلط بوده، از تمام منابع و امکانات آن نه تنها استفاده می کرده که این سر زمین را سکویی برای دستیابی به سایر کشورهای منطقه تصور می کردند، بسیار گران تمام و وادار گردیده اند تا با استفاده از هر امکانی، ایران را بکوبند و در نهایت باتضعیف و فروپاشی مواجه بسازند.
اما نگاه واقع بینانه این خواهد بود که اگرچه نمی توان قدرت گرفتن ایران را در میادین ذکر شده بی تاثیر در حسادت و بغض اجانب دانست ولی عامل تحریک کننده استکبار علیه ایران، تنها مادی به نظر نمی رسد. چه اگر این تصور درست باشد، در دنیا غیر از ایران، قدرت های به مراتب بزرگتر و با توان و ظرفیت های بیشتری وجود دارند که نه تنها علیه آنها، اقداماتی که علیه ایران صورت گرفته است، انجام نگرفته که در بسا مواقعی، دولت های این کشور ها در کنار آمریکا و انگلیس قرار گرفته و در راستای پیگیری خواسته ها وطرح های استعماری و استثماری، با همدیگر همکاری و همنوایی دارند.
- اسلام ایرانی ها
با توجه به آنچه یادآوری گردید، حساسیت استکبار نه از قدرت سیاسی ایران است و نه نظامی و نه هم توانایی های اقتصادی و علمی، فرهنگی و اجتماعی آن موجبات کینه قدرت ها را برانگیخته است بلکه آنچه عامل اصلی دشمنی غربی ها با جمهوری اسلامی است در مرحله اول اسلام ایرانی ها است. دشمن به درستی درک نموده است که تنها این عامل است که از یکسو تمام دسایس و نقشه های آنان را نقش بر آب نموده و سبب شکستن ابهت آن، با سقوط رژیم پهلوی نه تنها در ایران که در منطقه وجهان شد و از سوی دیگر باعث قدرت گرفتن و توانمند شدن ایرانی ها گردیده است.
واقعیت امر نیز همین است که اولین و عمده ترین عاملی که شرایط پیروزی یک مشت مردم دست خالی را در برابر ژاندارم منطقه فراهم کرد و در اقتدار وعظمت ملت و دولت اسلامی ایران نقش محوری و اساسی دارد، الهی بودن حرکت می باشد. همین رنگ و همین وجهه حرکت، تاپس از پیروزی ادامه یافت و تاهنوز نیز مردم انقلابی ایران، چه رهبری، چه رییس جمهوری و سایرمسؤلین بالا و یاپایین با یاد او و اوامر و نواهی الهی، حرکت می نمایند و پر واضح است که همین با خدا بودن باعث گردیده تا خدا نیز با آنان باشد و درمقاطع بسیار خطرناک و تلاطم توطئه های شرق وغرب ، خدا به سراغ مردم مسلمان ایران برود و دست آنان را گرفته ، پس از پیروزی اولیه و تاسیس تنها حکومت دینی در قرن بیست، از شکست و فروپاشی حتمی نه تنها نجات شان دهد که هر روز به عظمت، ابهت و توان رهبری، نظام و مردم مسلمان ایران بیافزاید.
دومین عاملی که استکبار را نگران کرده که علیه این عامل چگونه و از چه ابزاری استفاده نماید تا به هر طریق ممکن آن را از سر راه خود بردارد، ولایت مطلقه فقیه و رهبری قدرتمند دینی ایرانیان است. استکبار به خوبی می داند که ممکن است با دسایس گوناگون بتواند اسلامیت مردم را بگیرد و اندیشه مادی دیگری را جایگزین آن نماید که رام کردن آن برای استعمارگران راحت تر باشد اما این رهبری که به عنوان ولی فقیه در ایران مطرح است جلو این همه توطئه ها را نه تنها می گیرد که اسلام را پاسبانی و مردم مسلمان ایران را هشیار و با تقویت باور های دینی وسیاسی شان در برابر دنیای استکبار بسیج می نماید. بررسی تحولت مربوط به ایران این واقعیت را مسجل می سازد که به راستی هم رهبری در ایران از توان هدایت و سازمان دهی بالایی بر خوردار می باشد، به گونه ای که ثابت نموده است که رهبری در ایران از همه حیث و جهت با هر رهبری دیگری که تا هنوز در دنیای سیاست دیده شده است تفاوت اساسی و فاحشی دارد. اولین رهبری که در تاریخ ایران و بلکه منطقه و دنیا توانست انقلاب اسلامی را سازماندهی و جمهوری اسلامی را بنیان گذاری نماید امام خمینی"ره" بود.
مردم مسلمان ایران از بخت و اقبال بسیار بالایی برخوردار بودند که فردی مانند امام خمینی "ره" رهبری آنان را بر عهده داشتند . اما آنچه امام خمینی"ره" را از دیگر رهبران دنیا متمایز می ساخت، الهام پذیرفتن آن فقید سعید"ره" از دستورات خدا بود، ولی قطعا در مبارزه ای که آن عروج کرده درپیش گرفتند، اگر هوش بالا ، قاطعیت و تدبیر ، آگاهی از زمان و درک درست از شرایط و احساس صحیح ایشان از خصوصیت های فردی و جمعی مردم ایران نمی بودند،. تنها معتقد بودن به خدا هم نمی توانست کاری از پیش ببرد. امام خمینی"ره" درحرکت خود فقط به خدا تکیه کردند و جز از او از هیچ جریان و قدرتی دیگر کمک نگرفتند و مطابق معمول دیگر خیزش ها و حرکت ها که برای به فرجام رساندن کار، از قدرتی کمک می گیرند و با قدرتی دیگر مبارزه می نمایند، به مبارزه نپرداختند ، شعار او، نه شرقی بود و نه غربی، و تا آخرین لحظه هم براساس همین شعارحرکت کردند و مردم را نیز توصیه به اتکا به خدای لایزال و مبارزه با هر زورگویی که برعلیه کیان امت اسلامی اقدام نماید می کردند و چون تمام حرکت امام و خواسته ها و برنامه های شان مبتنی بر دستورات الهی و براساس آموزه هایی بودند که از اسلام و مکتب وحی آموخته بودند، پیروز شدند و ملتی را از سرگردانی و فلاکت نجات دادند و الگویی برای عالم اسلام و همه مسلمین جهان گردیدند.
رهبری کنونی نیز توانسته است همزاد خلف صالحش این انقلاب را به درستی رهبری نمایند و بلکه به مراتب جدی تر و قوی تر، کشتی به حرکت افتاده انقلاب اسلامی را در طوفان های سهمگین و خطرناک به خوبی سکانداری کنند، و آنچه واضح و مبرهن احساس می شود اینست که اگر نبود رهبری های داهیانه و مدبرانه مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای، مسلما امروزه مردم مسلمان ایران و همه امت اسلامی، با مشکلات بسیار عظیم و خطرات به مراتب خانه برانداز تر مواجه می شدند.
به عقیده آگاهان سیاسی و اجتماعی، در هر انقلاب و ایجاد نظام جدید حکومتی، تثبیت نظام به مراتب دشوار تر و سنگین تر از اصل ایجاد نظام است و اعتقاد بر این است که رهبری حرکت، جهت تثبیت نظام و تداوم قدرتمندانه و رو به پیش آن با وجود رهبری کنونی انقلاب اسلامی ایران، به شکل مناسبی انجام گرفته است و واقعیت امر نیز همین است که بحران ها و خطراتی را که نظام جمهوری اسلامی ایران پس از ارتحال حضرت امام خمینی"ره" پشت سر گذاشت به مراتب پیچیده تر وخطر ناک تر از توطئه ها ونابه سامانی های اوایل پیروزی انقلاب بود، چنانچه تحلیلگران ریزبین، در همان زمان، شرایط بعد از امام"ره" را پیش بینی می نمودند و چه بسیار بودند عناصری که تردید داشتند از اینکه این نظام و انقلاب، بتواند پس از نبود رهبری امام خمینی"ره" راه به جایی ببرد. اما هم اکنون دنیا شاهد است که رهبری حضرت امام خامنه ای به گونه ای توانسته موفق عمل نماید که نه تنها هیچ خدشه ای به نظام اسلامی ایران وارد نشود که تامین کننده آرمان های امام گردیده و به اقتدار ودامنه نفوذ انقلاب اسلامی افزوده، تا جایی که امروزه نظام جمهوری اسلامی ایران، نقطه امید تمام مسلمانان و اکثر آزادیخواهان غیرمسلمان شده، هم رهبری وهم نظام مستقر در سرزمین ام القرای جهان اسلام را از خود دانسته، برای حفاظت و حراست آن ها و ترویج وگسترش پیام ها و راهنمایی های رهبری آن از خود مایه می گذارند. اینست که این عامل، انگیزه دیگری برای قدرت ها ایجاد نموده است تا شب و روز به فکر فرو بروند و در جهت حذف و یا تضعیف رهبری در ایران از استفاده از هرگونه امکانات و ترفند و دسیسه ای دریغ نکنند و حاضرند در این راه از هزینه های سنگین وسرسام آوری هم بهره بجویند.
- مردم مسلمان و پیرو رهبری
سومین عامل که آن نیز برای استکبار مهم وخطر ساز است مردم مسلمان ایران است اما نه هر مردمی بلکه آن مردمی که اولا اتکای شان به خدا و توسل شان به احکام وقوانین الهی است و ثانیا سر به فرمان رهبر گذاشته از اوامر او اطاعت محض می نمایند. مردم مسلمان ایران از آغاز انقلاب با همین روحیه در پشت سر رهبری در صحنه بودند و حالا هم ، همچنان پررنگ و قوی در صحنه هستند و گوش به فرمان رهبری، که گویی مردم ایران هرگز سختی، رنج و مشقت پیمودن راه مبارزه و جهاد را نچشیده و به هیچ وجه نه تنها خسته نیستند که هر روز بیشتر از روز قبل مشتاق تر در راه حفظ انقلاب و نظام اسلامی خود، جان فشانی می کنند. اگرچه تحلیل ها و خبر های گوناگونی مبنی بر روگردان شدن مردم ایران ازحکومت اسلامی شان مطرح می شود و به راستی هم، زمانی که که در داخل ایران بروی و به ظاهر حرف های دسته ای ازمردم عادی نگاه کنی و شکایت ها و شکوه های شان را ازگرانی و مشکلات موجود گوش بدهی، احساس می کنی که آنهمه حرف های رادیوها و رسانه های گوناگون بیگانه، حقیقت داشته است اما همین مردم، وقتی ندای رهبرخود را می شنوند و یا احساس می کنند که ایران با تهدیدی روبروست، چنان شعور به کار گرفته و شعار سر می دهند و با فریاد های دشمن شکن و مشت های گره کرده، ده ها میلیون انسان درکوچه و سرک ها(خیابان ها) سرازیر می شوند که گویا سیل عظیمی به راه افتاده، عزم را جزم نموده تابنیان هرچه کفر و الحاد را از بیخ و بن برکنند و اینگونه است که مردم مسلمان ایران علاوه براینکه با انگیزه های الهی حرکت کردند و دور رهبرخود پروانه وارچرخیده و از اوامر او اطاعت نموده و می نمایند، میهن دوست نیز بوده و منافع و مضار ملی خود را درک نموده و به سرعت واکنش نشان می دهند.
با این بررسی مختصر به این نتیجه می رسیم که اسلام، ولایت فقیه و حضور مردم در صحنه و پیروی جدی از رهبری، هم موجب ایجاد و پیروزی انقلاب و تاسیس نظام قدرتمند اسلامی گردید و هم نگهدارنده و پیش برنده آن ها و عامل اقتدار مردم ایران است و هم اساسی ترین سبب دشمنی و کینه استکبار جهانی، ولی جای شکی نیست که انقلاب اسلامی ایران و نظام مولود آن تا زمانی همچنان ادامه حیات داده و قدرتمند و با شکوه تر از حالا پیش خواهند رفت که اقشار مختلف ایران با خدا ارتباط تنگاتنگ و ناگسستنی داشته، به خواسته او سر بگذارند و احکام او را اجرا کنند و ولی فقیه، در راس همه امور محور نظارت، هدایت و رهنمونی عمومی را به عهده داشته و مردم مسلمان ایران نیز از تبعیت کامل و قاطعانه رهبری برخوردار بوده و در صحنه حضور فراگیر و همه جانبه داشته باشند تا خدا در هیچ لحظه ای از لحظات، آنان را نه تنها به حال خود رها نکند که همواره به فریاد شان رسیده حافظ و نگهبان شان باشد.
ولی هر زمان، دوری از خدا اتفاق افتاد و رهبری تضعیف گردد و نافرمانی از دستورات آن صورت بگیرد و مردم از حضور در صحنه فاصله پیدا نمایند، شرایط افول اقتدار و عظمت مردم ایران که درحقیقت اقتدار وعظمت کل دنیای اسلام است فراهم خواهد شد.
-----------------------------
نگارش: سید عیسی حسینی مزاری / مدیر خبرگزاری صدای افغان(آوا)
نظر شما