سید محمد تقی چاوشی در گفتگو با خبرنگارمهر در مورد تفاوتهای نوگرایی دینی درجهان جدید با جهان قدیم گفت: نوگرایی در عصر جدید برآمده از یک تفکر فلسفی خاص است؛ آنچه که براساس فلسفه تحلیلی و نخصصی شدن علوم براین اساس شکل گرفته است. در دورههای قبل اگر از نوگرایی سخن میرود نه اینکه مبنایی غیرفلسفی داشتهاند اما به هرحال مصلحان دینی درادوار گذشته ناظر به دینی خاص بوده و میکوشیدهاند تا از کجفهمیها و احتمالاً بیراهههایی که در ساحت فهم دین و یا به جهت دوری از منشأ آن رقم خورده است جلوگیری کنند.
این استاد فلسفه دانشگاه مفید قم تصریح کرد: نوگرایی جدید که بر اساس تفکر پلورالیستی خاص دوره حاضر شکل گرفته است به مباحثات برون دینی کشیده شده و با صحبت از اصلاح (گرچه اصلاح دین خود محل کلام است و درجای خود بیهودهگویی است) حتی به انکار دین پرداختهاند. تفکر پلورالیستی حاضر فقط زاییده عصر حاضر است، حتی متفکران دوره مدرن هم از اینگونه تفکر دور بودهاند.
چاوشی درباره تفاوت احیاگری دینی با اصلاحگری دینی اظهارداشت: در تفکر اصلاحگر با دین به عنوان یک ابژه برخورد میشود یعنی کسی که قائل به اصلاح دین است و برای خود شأن اصلاحگری قائل است یقیناً دارای پیش فرضی است و آن اینکه در فهم دین از سایرین موفقتر بوده است. موانعی برای فهم دین تشخیص داده، کجرویها را فهم کرده و میتواند دین را درعصرخود و به زعم خود بهگونهای عرضه نماید که بانیان و حاملان آن قصد داشتهاند اما در اینجا یقیناً با دین به عنوان متعلق معرفت برخورد میشود.
وی افزود: درنگاه اصلاحگر، دین همانند سایر متعلقات اندیشه میتواند مورد مداقه و بررسی قرار گیرد. نظریه بدیلی که بر این دیدگاه میتوان داد آن است که دین خود راهبر است و متعلق شناخت قرار نمی گیرد بلکه مفید شناخت است اما احیاگردینی اگر جعل اصطلاح جدیدی برای مصلح نباشد میتواند به این معنا باشد که از رویکرد بدیل مصلحان که در بالا به آن اشاره شد دفاع نماید.
این محقق و پژوهشگر درپاسخ به این سؤال که آیا میتوان قائل به گونه ای نوگرایی دینی در عصر پسامدرن شد؟ گفت: یقیناً، خصوصاً براساس اینکه یکی از محوری ترین عناصر تفکر پست مدرن پلورالیستیک فکر کردن است.
نظر شما