در حال حاضر بسياري از دانشجويان پزشكي پس از اتمام تحصيلات خود در مشاغل غيرمرتبط با حرفه پزشكي مشغول به كار مي شوند و هيچ مقام مسوولي هم پاسخگوي عمر هدر رفته اين دسته از جوانان و تلف شدن سرمايه هاي ملي كشور نيست .
يك پزشك جوان كه اينك پس از 8 - 7 سال رنج و زحمت به هنر پيشگي تئاتر روي آورده در اين باره به خبرنگار اجتماعي خبرگزاري مهر مي گويد : با 80 هزار تومان حقوقي كه در بيمارستان مي گرفتم قادر به تامين هزينه زندگي خود و همسر و فرزندم نبودم ، بنابر اين عطاي اين حرفه را به لقايش بخشيدم .
پزشك ديگري كه در حال حاضر روزنامه نگاري و در آمد حاصل از آن را به شغل پزشكي ترجيح داده است و در يكي از روزنامه ها قلم مي زند ، نيز در اين باره مي گويد : مسوولان بايد براي آينده شغلي پزشكان جوان و ميزان درآمد آنها تدبيري بينديشند ، در غير اين صورت پيامد هاي آن را همگان بايد بپذيرند .
رئيس جامعه پزشكان متخصص داخلي ايران در گفتگو با خبرنگار اجتماعي خبرگزاري مهر در اين باره مي گويد: فارغ التحصيلان رشته پزشكي عمومي به چند دسته تقيسيم مي شوند يك گروه شامل افرادي است كه مستقيما وارد رشته هاي تخصص پزشكي مي شوند، گروه ديگر كه به علت عدم قبولي مجبور مي شوند كه به سربازي بروند و گروه ديگر كه بايد دو تا سه سال طرح خود را بگذارانند .
دكتر ايرج خسرونيا درباره مشكلات پزشكان جوان مي گويد: متاسفانه وزارت بهداشت و درمان نسبت به مكان فعاليت پزشكان بي توجه است به گونه اي كه خود پزشكان بايد جاي مناسبي را براي كسب امتياز براي گرفتن مجوز فعايلت پزشكي پيدا كنند و بدين ترتيب مدت زيادي را بايد صرف يافتن مكان مناسب كنند.
وي مي افزايد: به هر حال تمامي اين گروه ها با وجود فعال شدن در حرفه خود با حداقل حقوق زندگي مي كنند، مگر اينكه واليدن پولداري داشته باشند تا مخارج زندگي آنها از اين طريق تامين شود چرا كه عده زيادي از اين پزشكان در زمان تحصيل خود ازدواج كرده و حتي صاحب فرزند نيز مي شوند و با حقوق 100 هزار توماني نمي توانند زندگي خود را تامين كنند.
دكتر خسرونيا مي گويد: برخي از اين افراد براي تامين هزينه هاي زندگي خود ناچارند كه يك شب را در بيمارستان هاي دولتي كار كرده و شب ديگر را در بيمارستان هاي خصوصي كار كنند بنابراين از نظر جسمي و رواني دچار ناتواني مي شوند و فرصت مطالعه، حضور در كلاس درس را نخواهند داشت و حتي نمي توانند به خوبي به بيماران خود نيز برسند.
حقوق پايين، خستگي زياد، كاهش سطح يادگيري
وي اظهار مي دارد: بسيارند دانشجوياني كه در دوره تحصيل خود نمرات خوبي را كسب كرده اند اما بعد از مدتي به علت خستگي ناشي از كار زياد قدرت يادگيري آنها در كلاس درس و حتي سطح معلومات آنها پايين آمده و اين هم به ضرر خود آنها و هم به ضرر جامعه است.
دكتر خسرونيا مي گويد: هر كارگر افغاني در ازاي هر روز كار، حداقل 7 هزار تومان مزد مي گيرد اما يك پزشك فقط روزي سه هزار تومان مي گيرد و اين در صورتي است كه فقط اجاره خانه آنها حد اقل 100 هزار تومان است.
وي ادامه مي دهد: متاسفانه تعداد زيادي از پزشكان هرسال تربيت مي شوند و اين كار بيشتر از سوي دانشگاه آزاد صورت مي گيرد و آن تعداد ا ز پزشكاني كه موفق به باز كردن مطب مي شوند نيز به علت نداشتن مريض و عدم توانايي در پرداخت هزينه هاي مربوط به منشي و اجاره مطب به زودي مطب خود را تعطيل مي كنند.
دكتر خسرونيا مي گويد: متاسفانه پزشكاني هم كه در بيمارستان هاي خصوصي كار مي كنند به استثمار در مي آيند چراكه با وجود اينكه 10 برابر كار مي كنند حتي حقوقي كه بتواند كفاف زندگي آنها را بدهد، دريافت نمي كنند.
وي اظهار مي دارد: حداقل حقوق براي يك پزشك بايد 400 هزار تومان در ماه باشد تا بتوانند علاوه بر هزينه ناشي از اجاره مطب، منشي، بيمه و ماليات كه معمولا بيش از 200 هزار تومان است و همچنين اجاره خانه خود بتواند زندگي خود را اداره كند اما به جز موارد اندكي نظير پزشكاني كه عمل هاي جراحي را انجام مي دهند و يا با دستگاه هاي مختلف سر و كار دارند و از لحاظ وضعيت در آمد در شرايط بهتري هستند پزشكان ديگر نظير پزشكان عمومي، اطفال و متخصص داخلي و عفوني چون فقط به نسخه نويسي مي پردازند نمي توانند از لحاظ درآمد در وضعيت خوبي باشند.
دكتر خسرونيا با بيان اينكه هر پزشك روزانه فقط پنج مريض را ويزيت مي كند و اغلب پزشكان در مطب ها بيمار ندارند، مي افزايد: درآمد ماهيانه هر پزشك عمومي با ويزيت 10 بيمار در روز فقط 250 هزار تومان و هر پزشك متخصص با اين شرايط 350 هزار تومان است اين در صورتي است كه حداقل مخارج يك مطب در ماه به شرط آنكه مطب استيجاري نباشد 200 هزار تومان است .
وي مي گويد: متاسفانه در اوايل انقلاب برخي از افراد بدون اينكه از بافت كشور آگاه باشند و مسئله اشتغال، مسكن و ازدواج فارغ التحصيلاني كه قرار است هشت سال درس بخوانند را در نظر گيرند، ظرفيت پذيرش دانشجو را سه برابر كردند و هم اكنون نيز با وجود اينكه دانشگاه هاي دولتي ظرفيت هاي پذيرش خود را كاهش داده اند اما دانشگاه هاي آزاد همچنان داراي فارغ التحصيلان زيادي است بنابراين بايد براي آن فكري كرد چرا كه مسئولان بايد بدانند كه اگر اين گروه از مردم ناراضي باشند مشكلات زيادتري به وجود مي آيد.
رئيس هيات مديره جامعه پزشكان متخصص داخلي ايران مي گويد: با وجود اينكه براي تربيت هر پزشك در ايران 50 تا 100 ميليون تومان هزينه مي شود اما 10 درصد پزشكان قادر به انجام امور پزشكي وارائه خدمات آن نيستند و به شغل هايي نظير "بساز وبفروشي" ، "مغازه داري" و حتي " فيلمبرداري " مشغول شده اند .
80 درصد پزشكان بيكار فارغ التحصيل دانشگاه آزاد هستند
معاون اشتغال وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي كشور نيز در گفتگو با خبرنگار اجتماعي خبرگزاري مهر مي گويد: از ميان گروه هاي پزشكي و پيرا پزشكي، رشته پزشكي عمومي در رده سوم بيكاري پس از مامايي و پرستاري قرار دارد.
وي مي افزايد: متاسفانه تربيت نيروي انساني در رشته پزشكي بيش از نياز فعلي است البته اين به معني آن نيست كه تعداد پزشكان عمومي در كشور زياد است بلكه چون بودجه بهداشت و درمان در بخش هاي دولتي بودجه محدودي است و نمي تواند جوابگوي اين تعداد از پزشك فارغ التحصيل باشد بنابراين تعداد پزشكان بايد در قالب اين بودجه در نظر گرفته شود.
معاون اشتغال وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي كشور مي گويد: هر سال تعداد زيادي پزشك عمومي از دانشگاه آزاد فارغ التحصيل مي شوند و نزديك به 80 درصد پزشكان جوياي كار در شهر تهران را فارغ التحصيلان دانشگاه آزاد تشكيل مي دهند .
وي اظهار مي دارد: بايد تعادل ميان تعداد نيروي هاي پزشكي و نيازهاي جامعه در نظر گرفته شود و اين نيروها را همسان با نياز هاي جامعه پذيرش كرد اما متاسفانه در اين مورد نظرات مختلفي وجود دارد.
دكتر نوري ادامه مي دهد: برخي از مسئولان با داشتن نظرات مختلف درباره تعداد پذيرش دانشجو در رشته هاي پزشكي مي گويند وظيفه ما فقط اين است كه امكاناتي فراهم شود تا افراد به مدارج علمي بالاتر دست يابند تا از اين طريق موجب افزايش و اعتلاء سطح فرهنگ جامعه شويم.
ظرفيت هاي پذيرش در رشته هاي ديگر افزايش يابد
وي مي گويد: بايد ظرفيت برخي از رشته هاي پزشكي و پيراپزشكي را كه از لحاظ تعداد بيكاري بالاترين تعداد بيكاران را دارد، كاهش داده و به جاي آن، ظرفيت پذيرش دانشجو و سهميه را در برخي ديگر از رشته ها افزايش دهيم.
معاون اشتغال وزارت بهداشت و درمان مي گويد: براي هر يك هزار نفر 1/1 پزشك وجود دارد كه اين رقم در منطقه رقم خوبي است بنابراين در كشور ما پزشك زياد نيست بلكه ميزان بودجه اي كه وزارت بهداشت براي تربيت پزشكان در نظر گرفته نمي تواند براي اين تعداد از دانشجويان كافي باشد.
دكتر محمد نوري مي افزايد: از ديگر مشكلات پزشكان نداشتن سيستم ارجاع و پزشك خانواده است و اين امر هم به اين علت است كه هنوز جايگاه پزشكان عمومي در سيستم درماني كشور مشخص نشده است. همچنين عدم مجوز براي استخدام پزشكان عمومي از ديگر مشكلات پزشكان جوان است ، به گونه اي كه در سال گذشته زمينه براي جذب و استخدام پزشكان عمومي وجود نداشته است ، پايين بودن تعرفه هاي درماني نيز مشكل ديگري است و عليرغم اينكه وزارت بهداشت در دو سال اخير بيشترين افزايش را در زمينه تعرفه هاي پزشكي پزشكان عمومي اتخاذ كرده اما باز هم سطح تعرفه هاي پزشكي در ايران بسيار پايين است ، به گونه اي كه حتي پزشكان در مراكز خصوصي نيز درآمد مكفي ندارند و اين باعث تزلزل شده است .
وي با بيان اينكه در بخش دولتي هم حقوق ها بسيار پايين است و پزشكان با حقوق بسيار كمي جذب و استخدام مي شوند ، مي گويد: كم بودن ظرفيت دانشگاه ها براي پذيرش دوره هاي تخصصي، سبب افزايش تعداد فارغ التحصيلان پزشكان عمومي شده چرا كه در صد بالايي از آنها در سطح پزشكي عمومي باقي مي مانند .
جايگاه پزشكان در سيستم درماني مشخص نيست
دكتر نوري مي افزايد: اگر پزشك خانواده و جايگاه پزشكان در سيستم درماني كشور مشخص باشد مي توان پزشكان عمومي را در قالب پزشكان خانواده وارد دوره هاي بالاتري كرد چون اكثر پزشكان عمومي نمي توانند ادامه تحصيل دهند .
وي مي گويد: عدم سرمايه گذاري، مساعدت مالي از طريق بانك ها و مجراي قانوني و دولتي از ديگر مشكلات پزشكان است زيرا وامي كه بانك ها به پزشكان مي دهند با سود بانكي 21 تا 25 درصد است و پزشكان عمومي نمي توانند اين سود را پرداخت كنند.
دكتر نوري با بيان اينكه با وجود گران بودن تجهيزات و لوازم پزشكي مصرفي و همچنين هزينه هاي جانبي آن نظير اجاره مطب بايد در اين زمينه اين پزشكان جوان كمك و مساعدت شوند تا بتوانند در بخش خصوصي فعاليت كنند، مي گويد: هر ساله تعداد زيادي از پزشكان عمومي فارغ التحصيل مي شوند اما هيچ سرمايه اي ندارند كه بتوانند فعاليت خود را آغاز كنند و حتي با وجود در اختيار گرفتن وام هاي بانكي باز هم توانايي پرداخت آن وام ها را در سال هاي نخست فعاليت ندارند.
وي با بيان اينكه با صحبت هايي كه با مسئولان شده است از آنها خواسته ايم كه سود وام هاي بانكي تعديل شود اما تا كنون اين صحبت ها به نتيجه اي نرسيده است، ادامه مي دهد: با وجود پايين بودن تعرفه هاي درماني پزشكان عمومي و تخصصي كه تمامي مسئولان نيز به اين موضوع ازعان دارند ولي تا كنون هيچ كاري در اين زمينه انجام نشده است چون براي منطقي كردن تعرفه ها بايد نگرش خاصي به مقوله بهداشت و درمان داشت و با ديد تازه تري به آن نگاه كرد.
دكتر نوري درباره طرح حضور پزشكان در مناطق محروم مي گويد: فارغ التحصيلان پزشكي تنها قشري هستند كه براي كسب امتيازات لازم به مناطق محروم اعزام مي شوند تا بتوانند در شهرستان هاي بزرگ و مراكز استان ها مطب باز كنند و پروانه كار بگيرند اگر بخواهيم اين مورد را حذف كنيم ديگر هيچ نيروي پزشكي در مناطق محروم نخواهد ماند و اين تنها راه تامين نيروي پزشكي در مناطق محروم است چون در غير اين صورت فشار زيادي به جامعه پزشكي ما وارد مي شود.
وي اظهار مي دارد: با وجود اينكه قانوگذار مشخص كرده و وزارت بهداشت درخواست كرده كه امكانات لازم در اختيار پزشكان در مناطق آنها قرار داده شود باشند اما تا به حال عملي نشده است.
دكتر نوري مي گويد: در سال هاي اخير تعداد دختران در رشته هاي پزشكي افزايش يافته است و هم اكنون 70 درصد فارغ التحصيلان را دختران و 30 درصد ديگر را پسران تشكيل مي دهند و پيش بيني مي شود كه اين تعداد در آينده به 80 درصد دختر و 20 درصد پسر فارغ التحصيل نيز برسد.
وي مي افزايد: اگر بخواهيم اين تعداد را كاهش دهيم نيروي انساني براي مناطق محروم كم مي شود و افرادي كه به مناطق محروم اعزام مي شود سعي مي كنيم كه مسكن آنها تامين شود اما نمي توانيم حقوق آنها را تغيير دهيم.
دكتر نوري مي گويد: وزارت بهداشت سعي كرده براي تشويق پزشكان به مناطق محروم با در نظر گرفتن تسهيلاتي، تعرفه هاي پزشكي در اين مناطق را تا دو برابر افزايش دهد يعني پزشك متخصصي كه در اين مناطق عمل جراحي انجام مي دهد مي تواند هزينه بيشتري را كسب كند اما وزارت بهداشت نيز نمي تواند بيشتر از اين كاري انجام دهد چون بودجه آنها محدود است.
وي مي گويد: متاسفانه زمينه فعاليت هاي پزشكي در تهران براي پزشكان عمومي بسيار كم است چون تعداد پزشكان متخصص زياد است و همچنين به علت فقدان سيستم ارجاع ، بيماران از همان ابتدا به پزشكان متخصص مراجعه مي كنند و به اين ترتيب پزشكان عمومي بيماري نخواهند داشت.
دكتر نوري مي گويد: بايد سرمايه گذاري را در زمينه اشتغال پزشكان افزايش دهيم تا نيروهاي پزشكي بتوانند از امكانات دولتي استفاده كنند و به اين وجود قسمت عمده اي از بيكاران گروه پزشكي وارد بازار كار مي شوند و همچنين بايد با اعزام پزشكان به كشورهاي نيازمند و يا با پذيرش بيماران خارجي از كشورهاي همسايه براي آنها ايجاد اشتغال ايجاد كرد.
پزشكان براي كسب مجوز مطلب دچار سرگرداني شده اند
رئيس انجمن پزشكان عمومي ايران مي گويد: مهمترين مشكلات پزشكان مرد گذراندن دوره سربازي است و همچنين بدست آوردن امتيازات لازم براي باز كردن مطب در شهري كه مورد نظر آنهاست، مي باشد اما چون سيستم هاي سلامت به اين افراد نيازي ندارد پزشكان جوان براي كسب اين امتياز دچار سرگرداني مي شوند.
دكتر حسن هويدا مي گويد: پزشكان زن نيز براي باز كردن مطب در شهرهاي بزرگ بايد امتياز حداقل360 را كسب كرده كه براي كسب آن بايد به مناطق محروم بروند اما چون سيستم بهداشتي نياز ندارد، بنابراين بايد خودش براي تهيه سكونت و حتي اجاره مطب به تنهايي اقدام كند اما با اين ويزيت ها و تعرفه هاي ناعادلانه نمي توانند از عهده هزينه هاي زندگي و مخارج مطب بر آيند.
وي مي گويد: بار ها به مسئولان گفته شده كه اگر در اين شهرها نياز به پزشك است پزشكان را بر اساس ميزان نياز اعزام كرده و استخدام كنيد و حقوقي براي آنها در نظر بگيريد كه بتوانند زندگي خود را تامين كنند اما اگر نيازي در اين مناطق وجود ندارد چرا بايد اين افراد را سرگردان كرد.
دكتر هويدا با بيان اينكه بسياري از پزشكان تازه فارغ التحصيل شده به علت عدم فراهم بودن زمينه فعاليت براي آنها سرخوده شده اند، مي گويد: چندي پيش يك پزشك دختر با ناراحتي از من راه حل مي خواست چون وي با وجود اينكه طرحش را نيز گذرانده بود اما هنوز امتياز لازم را بدست نياورده بود و به علت اينكه خانواده اش در تهران بودند نمي توانست براي كار به شهرستان هاي ديگر برود.
وي تصريح مي كند: اگر نيازي به كار در مناطق محروم نيست پس پزشكان را از رفتن به اين مناطق معاف كنند و اگر در اين مناطق نياز به پزشك است آنها استخدام كنند و مانند گذراندن طرح به آن مناطق اعزام كنند.
تعرفه هاي ناعادلانه، پزشكان در حرفه هاي ديگر
دكتر هويدا مي گويد: با وجود تعرفه هاي ناعادلانه اگر پزشكي هم با استفاده از طرح خود اشتغالي مطب باز كند نمي تواند جوابگوي هزينه هاي مطب باشد بنابراين از باز كردن مطب سر باز مي زند و و به ناچار به حرفه هاي ديگر به جز رشته تحصيلي خود روي مي آورد.
وي مي گويد: از ديگر مشكلات پزشكان محدوديت هاي سني براي شركت در آزمون هاي علمي است چرا كه اگر كسي در اين رقابت ها موفق هم بشود اما سنش حتي يك روز از ميزان سن مشخص شده بيشتر باشد حق ادامه تحصيل ندارد، اين در صورتي است كه حتي در روايات و احاديث به انسان ها توصيه شده كه تا زمان مرگ بايد به تحصيل و كسب بپردازند بنابراين نبايد از پيشرفت افرادي كه توانايي ادامه تحصيل دارند، جلوگيري كرد.
دكتر هويدا اظهار مي دارد: متاسفانه تسهيلات به صورت وام هاي كم بهره در اختيار پزشكان جوان قرار داده نمي شود در صورتي كه بايد با اختيار قرار دادن تسهيلات لازم به پزشكان آنها را در خريدن تجهيزات و لوازم پزشكي كمك كرد.
وي مي گويد: همچنين بايد با ايجاد تعاوني مسكن پزشكي، خانه هاي ارزان قيمت در اختيار آنها قرار داده شود تا مشكل ديگر آنها كه مشكل ازدواج است نيز حل شود.
دكتر هويدا ادامه مي دهد: بايد بيمه بازنشستگي براي پزشكان جوان در نظر گرفته شود تا بتوانند از مزاياي بازنشستگي آن در دوره كهنسالي استفاده كنند چون به هر حال پزشكان نيز مانند ديگران تا سن خاصي مي توانند كار كنند و با بالارفتن سن ديگر توانايي هاي آنها در انجام فعاليت هاي پزشكي كاهش مي يابد.
عدم استفاده از پزشكان ، هرز رفتن نيرو و سرمايه
وي با بيان اينكه هم اكنون 5 هزار پزشك در غير از حرفه اصلي خود نظير فعاليت در شركت هاي دارويي، بازار و به طور كلي كارهايي كه خارج از توانايي و تخصص فكري و آموخته هاي آنها ست مشغول هستند مي گويد: از آنجا كه پزشكان جوان سرمايه هاي جامعه هستند بنابراين عدم بهره گيري مناسب از آنها به معناي هرز رفتن نيرو و سرمايه است.
دكتر هويدا با اشاره به اينكه فقدان نظام سلامت ملي تعريف شده و هدفدار سبب بروز اين مشكلات براي پزشكان شده است چراكه تعداد پزشكان در كشور زياد نيست مي گويد: در كشورهاي پيشرفته به ازاء هر يك هزار نفر دو پزشك وجود دارد و اين ميزان در كشور ما براي هر يك هزار نفر يك پزشك است يعني نصف تعداد پزشكان در كشورهاي پيشرفته؛ اما چون نظام صحيح و منطقي و هدفدار نداريم با زهم پزشكان ما بيكار هستند.
وي مي گويد: نظام درماني در كشور، نظام بازي است چون بيماران در مراجعه به پزشكان آزاد هستند به گونه اي كه از همان ابتدا به پزشكان متخصص مراجعه مي كنند اما اگر از راه صحيح وارد نظام سلامت شوند و تحت مراقبت پزشك خانواده باشند اين مشكلات پديد نمي آيد.
دكتر هويدا مي گويد: متاسفانه بيماران كشور بدون توجه به تخصص پزشك و با توصيه مردم عادي به پزشكان مراجعه مي كنند و اين امر يعني از دست رفتن زمان، سرمايه، ساعات كار و فعاليت ها است كه گرفتاري هايي را نيز براي بخش سلامت از نظر هزينه هاي درماني، مصرف دارو به بار مي آورد.
طرح نظام ارجاع و پزشك خانواده عملي شود
وي با بيان اينكه اگر حركت مريض طي مسير مشخص باشد موجب صرفه جويي هزينه اي درماني و اوقات بيكاري افراد مي شود اظهار مي دارد: تاكنون فعاليت هاي مسئولان براي حل مشكلات پزشكان جوان به عنوان مسكن بوده و تاكنون كارهاي منطقي و اساسي صورت نگرفته شده است به طور مثال ارائه تسهيلات سه ميليون توماني، پزشكان در قطارها، هواپيماها و فرودگاه و همچنين اماكن شلوغ و مدارس همگي موقتي است .
دكتر هويدا مي گويد: كار هاي اساسي اين است كه نظام ارجاع و پزشك خانواده در كشور اجرا شود متاسفانه اين طرح قرار بود تا پايان برنامه توسعه سوم اجرا شود اما تا كنون هيچ كاري در اين مورد انجام نشده استو
وي مي گويد: به علت پايين بودن سرانه درمان و تعرفه هاي پايين فعاليت پزشكي براي پزشكانسودي نخواهد داشت و تا زماني كه اين مسئله يعني پايين بودن سرانه بهداشت و درمان حل نشود ، مشكل بيكاري و اشتغال پزشكان نيز حل نخواهد شد.
دكتر هويدا در پايان مي گويد: وزارت بهداشت بايد با كمك سازمان ها و نهاد هاي ديگر مشكلات مربوط پزشكان جوان را حل كند ولي بخواهد به تنهايي تصميم بگيرد راه به جايي نخواهد برد.
نظر شما