پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۱ اسفند ۱۳۸۸، ۸:۵۶

دیدگاه میهمان-شیرزاد عبداللهی/

مشکلات نظام آموزشی ما تنها به مردودی ها ختم نمی شود

مشکلات نظام آموزشی ما تنها به مردودی ها ختم نمی شود

اعلام مردودی پنج میلیون دانش آموز توسط مرکز پژوهشهای مجلس به یکی از مهمترین سوژه های چالشی آموزش و پرورش تبدیل شده و واکنشهای متفاوتی را برانگیخته است. شیرزاد عبداللهی از جمله کارشناسانی است که معتقد است این آمار تنها یک نیمه از ناکارآمدی نظام آموزشی ما را برملا می کند؛ نیمه دیگر قربانی کردن کیفیت و نادیده گرفتن استانداردهای امتحانات و شرایط ارتقا به کلاس بالاتر است.

به گزارش خبرنگار مهر، شیرزاد عبداللهی به عنوان یکی از کارشناسان مسائل آموزشی دیدگاه خود را در مورد گزارش مرکز پژوهشهای مجلس مبنی بر وجود پنج میلیون دانش آموز مردودی در کشور مطرح کرده است که آن را در ادامه می خوانید:

 بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در 6 سال اخیر نزدیک به پنج میلیون نفر از دانش‌آموزان مردود شده‌اند. این آماربیانگر مردودی های دوره آموزش عمومی؛ یعنی مقاطع ابتدایی و راهنمایی است و اگر مردودیهای دوره متوسطه را به آن اضافه کنیم، سالانه بیش از یک میلیون دانش آموز مجبور به تکرار پایه هستند. هر چند همه مردودیها ترک تحصیل نمی کنند؛  اما مردود شدن آغاز روندی است که معمولا به ترک تحصیل دانش آموزان منجر می شود.

به گفته مسئولان آموزش و پرورش نرخ پوشش تحصیلی کودکان واجب التعلیم 92 درصد است. در قبول آمارهای رسمی وزارتخانه ای که حتی آمار دقیقی از تعداد کارکنان و دانش آموزان مشغول به تحصیل در دست نیست، باید با احتیاط برخورد کرد، اما حتی اگر این آمار را بپذیریم سالانه حدود هشتاد هزار کودک شش ساله وارد مدرسه نمی شوند و به آمار فزاینده بیسوادان مطلق اضافه می شوند. ای کاش متولیان آموزش و پرورش کشور در کنار طرح ده ها موضوع حاشیه ای و غیر مرتبط؛ اندکی هم به این مسائل اساسی  توجه می کردند.

 اگر میانگین سرانه دانش آموزی در سال را 800 هزار تومان در نظر بگیریم ، خسارت مالی ناشی از تکرار پایه یک میلیون دانش آموز ، حدود 80 میلیارد تومان در سال است

شیرزاد عبداللهی

جمعیت گروه سنی 6 تا 18 سال کشور حدود 18 میلیون و تعداد دانش آموزان حدود 14 میلیون نفر است؛ تفاوت چهار میلیونی دو رقم، تعداد کودکان بازمانده از تحصیل را نشان می دهد. تقریبا یک میلیون از این کودکان هرگز وارد مدرسه نشده اند وحدود سه میلیون نفر از ادامه تحصیل بازمانده اند. چنین آماری یک فاجعه برای نظام آموزشی ماست. فراتر از فاجعه این است که وزیر آموزش و پرورش از کنار این آمار می گذرد و به سادگی آن را تکذیب می کند. در حالی که طبق قانون تحصیلات عمومی تا پایان دوره راهنمایی، اجباری و رایگان است، معلوم نیست این قانون چگونه باید اجرا شود و متولی اجرای آن کدام سازمان دولتی است؟     

اگر میانگین سرانه دانش آموزی، یعنی مبلغی که دولت برای تحصیل یک دانش آموز در سال به طور متوسط هزینه می کند را 800 هزار تومان در نظر بگیریم، خسارت مالی ناشی از تکرار پایه یک میلیون دانش آموز، حدود 80 میلیارد تومان در سال است. این خسارت آشکار در مقابل خسارت پنهان ترک تحصیل کودکان ناچیز است. کودکانی که با سرخوردگی و تنفر از ادامه تحصیل باز می مانند و به عنوان کودکان خیابانی و کودکان کار وارد جامعه می شوند. آنها به شدت مورد استثمار و انواع آزارها قرار می گیرند و برخی از آنها در بزرگسالی مستعد انجام انواع جرم و جنایت هستند.  

آمار دانش آموزان مردودی تنها یک نیمه از ناکارآمدی نظام  آموزشی ما را برملا می کند؛ نیمه دیگر قربانی کردن کیفیت و نادیده گرفتن استانداردهای امتحانات و شرایط ارتقا به کلاس بالاتر است. داستان قبولی ها در مدارس دست کمی از فاجعه مردودی ها ندارد.  به جرات می توان گفت که اگر استانداردهای ارتقای پایه؛ دقیقا رعایت شود و نمره واقعی که دانش آموز استحقاق آن را دارد؛ در کارنامه اش  ثبت شود؛ 75 درصد  از دانش آموزان مدارس دولتی مردود می شوند. برای جلوگیری از چنین افتضاحی ، سطح آموزش و امتحانات متناسب با توان اکثریت ضعیف و بی علاقه به درس تنظیم می شود.    

بر خلاف تصور؛ وجود یک میلیون مردودی در سال ناشی از سختگیری در امتحانات نیست؛ استاندارد امتحانات به خصوص  در مقاطع ابتدایی و راهنمایی در سالهای اخیر به شدت تنزل یافته و مدیران مدارس تلاش می کنند که آمار قبولی خود را به هر نحو بالا ببرند. در هر کلاس درس مدارس دولتی بین 10 تا 25 درصد دانش آموزان خود را با معلم و کتاب و فضای درس  تطبیق می دهند. این دسته از دانش آموزان یا دارای ویژگی های شخصی متفاوتی از نظر هوش و حافظه و یا متاثر از فضای فرهنگی خانواده های خود هستند و علاقه و کوشش آنها ربطی به برنامه آموزشی مدرسه ندارد. این اقلیت به شدت تحت فشار روانی اکثریتی هستند که علاقه و توانایی تطبیق خود با فضای درس را ندارند.   

 معلمان سئوالات امتحانات را ساده طرح می کنند تا تعداد کمتری از دانش آموزان تجدید یا مردود شوند و این نشان می دهد مردودی دانش آموزان ربطی به سختگیری در امتحانات ندارد

شیرزاد عبداللهی

بسیاری از معلمان به  توصیه مدیران سئوالات امتحانی را ساده طرح می کنند تا تعداد کمتری از دانش آموزان تجدید و مردود شوند. ورقه امتحانی دانش آموزان  با ارفاق زیاد تصحیح می شود، نمره شفاهی که در اختیار معلم است غیر واقعی ثبت می شود.همه عوامل دست به دست هم می دهند که دانش آموز ضعیف و فاقد بنیه علمی لازم  به پایه بالاتر برود. چنین فضایی روی کیفیت کار معلمان هم تاثیر می گذارد، استفاده از جزوه به جای کتاب، تعیین سوالها و مسائل مهم توسط معلم به جای تدریس متن درس کیفیت  کار معلم را به شدت تنزل می دهد.     

بسیاری از دانش آموزان مقطع ابتدایی پس از ورود به دوره راهنمایی به دلیل ضعف پایه درسی، دچار افت شدید تحصیلی می شوند. معدل سوم راهنمایی شاخص معتبری  برای ارزیابی  ورودی های دوره متوسطه نیست. مدیران با تجربه دانش آموزان با معدل کمتر از نوزده را جزء دانش آموزان ضعیف طبقه بندی می کنند. افت تحصیلی در پایه اول دبیرستان پدیده رایجی است. عده زیادی در این پایه  مردود و پس از تکرار پایه اخراج می شوند. عده بیشتری با ارفاق کارنامه قبولی می گیرند و روانه شاخه کاردانش می شوند. 

اکثریت دانش آموزانی که دوره عمومی را با قبولی به پایان می برند و وارد دبیرستان می شوند؛ قادر به روخوانی متن کتابهای درسی سال اول متوسطه نیستند. آنها در خواندن و نوشتن و حساب کردن که  شاخصهای نهضت سواد آموزی است با مشکلات جدی مواجهند و حتی با شاخص های ابتدایی نمی توان آنها را با سواد دانست.

سرخوردگی و تنفر نیز دانش آموزان نیز یکی دیگر از معلولهای مردود شدن است که موجب ترک تحصیلی عده ای از آنها می شود

شیرزاد عبداللهی
بین مدرسه و ستاد آموزش و پرورش شکاف عمیقی وجود دارد. به همان اندازه که مدیران و کارشناسان ستادی درگیر موضوعات آرمانی و انتزاعی هستند که ربطی به آموزش و پرورش واقعی و مشکلات آن ندارد، معلم و مدیر و معاون و مربی پرورشی رودر روی واقعیاتی هستند که در هیچ  دانشگاه و کتاب علوم تربیتی بحثی از آنها نشده است. در مباحث ستادی بحث از آرمان و تخیل و آرزوست و در مدرسه؛ باید برای کارکردن مهار ذهن و زبان و دستت را به غریزه بسپاری.

مدرسه دولتی آن چیزی نیست که کارشناسان کلاس ندیده و مدیران نشسته بر صندلیهای گردان در اتاق های ساکت و آرام وزارتخانه تصور می کنند. ای کاش قانون؛ مدیران اجرایی و برنامه ریزان آموزشی و تربیتی را موظف به دو ساعت حضورهفتگی در کلاس درس مدارس دولتی می کرد. نه از آن نوع کلاسهای ویترینی بلکه به قید قرعه و تصادفی تا از نزدیک واقعیتها را تجربه کنند و معلم و مدرسه و دانش آموز را از نزدیک بشناسند. کلاس درس برای دانش آموز یک قفس تنگ است که خود را به دیوار قفس می کوبد. کلاس و مدرسه برای معلم عرصه تنازع بقا است اگر همان ساعت اول میخت را محکم نکوبی قافیه را به دانش آموزان باخته ای. آموخته هایت را پشت در بگذار، آنجا فقط غریزه حکم می راند.

.................................................

کد خبر 1035904

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • IR ۰۸:۰۶ - ۱۴۰۳/۱۰/۳۰
      0 0
      وقتی حجم کتاب و یادگیری مطالب بسیار بالاست و دانش اموزان با انبوه بسیارزیاد کتاب روبه رو میشن و کتاب های بیهوده و بلااستفاده رو به اجبار باید بخونن این میشه خروجی چرا نباید از پایه هفتم تا دوازدهم ،هر رشته کتاب های مختص خودشرو بخونه اخه رشته ریاضی ،عربی و فارسی و هدیه و تاریخ و جغرافی و سلامت بهداشت و تفکر و ،...چه به کارش میاد بعد با حذف همین ها از کنکور و اختصاص سهم پنهان بیشتر باعث تضعیف رتبه و معدل درسیش بشه